با توسعه ديدگاههاي ردهشناختي زبان، چارچوب بهينگي به عنوان فرانظريهاي بر ديگر نظريهها مطرح شد. بر اين اساس پژوهش حاضر در قالب حاکميت و مرجع گزيني در چارچوب نظري بهينگي براي بررسي آرايش واژگاني جملات خبري گويش آتني (از گويشهاي مازندراني) به انجام رسيده است. هدف از اين پژوهش شناخت و تحليل گويش آتني به عنوان يکي از گويشهاي ايراني در معرض خطر است که با به کارگيري فرانظريه بهينگي در تعيين محدوديتهاي حاکم بر آرايش جملات خبري گويش و رتبه بندي آنان به انجام رسيده و با استفاده از تابلوها و نمودارها در چارچوب بهينگي ارائه شده است. در تحليل بهينگي گويش، محدوديتهاي مورد استفاده به طور کلي در سه دسته، تقسيمبندي ميشوند که عبارتانداز: محدوديتهاي انطباق (چپ هسته، چپ مشخصگر، چپ متمم)، محدوديت عناصر اجباري (هسته اجباري، مشخصگر اجباري) و محدوديتهاي ساختاري (به اقتباس از: Kuhn, 2003، مشتمل بر محدوديت وفاداري (خوانش کامل، تجزيه) و محدوديت نشانداري (عامل مشخصگر، عدم حرکت واژگاني، اقامت، فاعل، مبتدا انداز). نتايج پژوهش با تاييد مفهوم وحدت در تنوع در انگارههاي آرايش واژگاني ساختهاي خبري گويش آتني، وجود تنوعات ميان زباني را حاصل رتبهبندي متفاوت آنان به شمار آورده و جهان شمولي نظريه بهينگي را در ارتباط با تعداد ثابت تخطيها از محدوديتهاي انطباق تاييد ميکند.
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی انواع حالتهای دستوری در وفسی، از زبانهای ایرانی شمال غربی، و بررسی شیوههای حالتنمایی آنهاست. در اینباره، چهارده حالت دستوری در وفسی قابل شناسایی است که از طریق راهبردهای گوناگون زبانی به شرح زیر نشانگذاری میشوند: 1. استفاده از تکواژ به صورت پسوند؛ 2. استفاده از حروف اضافه؛ 3. استفاده از واژهبستها (حروف اضافه وابسته از لحاظ آوایی)؛ 4. استفاده از ترتیب واژگانی؛ و 5. استفاده از ویژگیهای زبرزنجیری. نتایج تحقیق، که در طی جدولهایی در مقاله آورده شده است، نشان میدهد که حالتهای «کنایی»، «مفعولی»، «مفعولی حرف اضافه»، «بهواسطه»، و «ملکی»، در گویش، با استفاده از تکواژهای تلفیقیِ حالت غیر مستقیم؛ همچنین حالت «بهواسطه» (علاوه بر راهبرد پیشین) در ساختهای خاص، با استفاده از واژهبست؛ حالتهای «ازی»، «بایی»، «برایی»، «ابزاری»، «مکانی»، و «حرکتی» از طریق حروف اضافه؛ و حالتهای «فاعلی» و «مطلق» از طریق ترتیب واژگانی و نوع ساختار جمله حالتنمایی میگردند. علاوه بر آن، در نمایاندن حالت »ندایی» در وفسی، از ویژگی زبرزنجیریِ آهنگ خیزان بهره برده میشود.
پژوهش حاضر تحليلي است مقطعي مقايسهاي که بر پايه مدل اقناع محدوديت انجام شده است. در اين پژوهش عملکرد نوجوانان يک زبانه فارسي زبان با نوجوانان دو زبانه آذري ـ فارسي زبان در درک ضرب المثلها در زبان فارسي مقايسه شده است. در انجام تحقيق 142 نفر دانش آموز از مقطع دبيرستان، در دو گروه يک زبانه و دوزبانه، با دامنه سني 15 تا 18 سال و در دو جنسيت زن و مرد به منظور بررسي تاثير متغيرهاي «بافت زباني»، «آشنايي» و «جنسيت» بر «سرعت درک» (زمان پاسخگويي) ضربالمثلهاي زبان فارسي مورد بررسي قرار گرفتهاند. آزمون مورد استفاده در اين مطالعه، آزمون درک ضرب المثل است که به صورت نرم افزاري تهيه شده، دادهها در آن به صورت فايل متني ذخيره و زمان پاسخگويي به سوالات به ميلي ثانيه اندازهگيري شده است. تحليل دادهها با استفاده از آزمون آماري تحليل واريانس دوطرفه و آزمون تي مستقل صورت گرفت. نتايج حاصل از تحليل دادهها تاثير معنيدار هر يک از اين متغيرها را نشان ميدهد، و کارايي مدل اقناع محدوديت در درک ضربالمثلهاي زبان فارسي را پشتيباني ميكند.