در اين مختصر هدف اين است كه ضمن ارائه عوامل ايجادكننده سبك هنري، سبك خاص بيژن نجدي، نويسنده معاصر، را بشناسيم. محدوده كار، 3 كتاب داستاني او را با نامهاي يوزپلنگاني كه با من دويدهاند، دوباره از همان خيابانها و داستانهاي ناتمام در بر خواهد گرفت. در فصل اول، با نگاهي به سبكشناسي به روشهاي آشناييزدايي ميپردازيم، سپس عوامل آن را در داستانهاي نجدي و با ذكر نمونه بررسي خواهيم كرد و در فصل دوم پس از معرفي عناصر داستان ساز، جايگاه اين عناصر را در آثار نويسنده كاويده، تا به اين ترتيب سبك خاص او معرفي شود. اين جستار، معرفي نويسندهاي است كه با توجه به فرم و محتواي ارزشمند آثارش، استعداد كم نظيري در ادبيات داستاني داشته و به دليل مرگ زود هنگام، امكان كمتري براي طرح آثارش يافته است. با اين مطالعه سبكشناسانه، شايد بتوان راهي براي خوانش بهتر و دقيقتر ساير داستانهاي نويسندگان امروز ايران يافت؛ زيرا ناشناخته ماندن نويسندگاني كه از شيوه و سبكي نو در روايت داستانهايشان بهره بردهاند، مطالعات ادبي را محدود كرده، علاقهمندان را از توجه به ادبيات معاصر بازميدارد.
نویسنده در مورد این کتاب اینگونه میگوید: در سالهای اختناق و توقیف نوشتهها نویسنده هرچه دقت می کرد طوری مطلب بنویسد که به سانسور گرفتار نشود معذلک بیخطر هم نمیگذشت، از سالها پیش بصورت داستاننویسی بسیاری از مطالب را مینوشتم و پس از آنکه در جرائد آن روز مانند نشریات انجمن تبلیغات اسلامی منتشر میگشت، مستقلا هم به چاپ میرسید. و نخستین کتاب داستانهای اسلامی نویسنده به عنوان "شگفتیها از تاریخ اسلام و جهان" مکرر به چاپ رسید ولی دیگر از جلدهای بعدی خبری نشد. گرچه این چند داستان بایستی جلد سوم میگشت، اما چون جلد دوم که شامل داستانهای جالب و کمنظیر بود معلوم نیست دیگر به دستم برسد یا توفیق گردآوری آنرا از متون مختلف پیدا کنم. این مختصر را بنام جلد دوم تقدیم میدارم.
این کتاب مجموعه مقالات نجف سرکوهی است که شامل سه بخش به نامهای 1. شعر 2. داستان 3. در برابر روایت انحصاری تاریخ میشود. نویسنده در بخشهایی از این کتاب مقالاتی با عنوان: شعر نیما پس از 28 مرداد؛ سپهری، عارفی غریب در دیار عاشقان؛ فروغی تازه در پنج شعر فرخزاد؛ تکرار، فرمالیسم و بحران شعر فارسی و ... را به رشته تحریر درآورده است.
در این جستار ضمن بیان عوامل پدیدآورنده سبک، به تحلیل روش و سبک هنری، ساختار و ویژگیهای زبانی آثار نویسنده معاصر، بیژن نجدی (1320- 1376) میپردازیم. نجدی با فرم و محتوای ارزشمند و آمیختن شعر و داستان مبدع سبک خاصی شده است و با مهارت از عهده ظرافتهای آن بر آمده است. استعداد کمنظیری در ادبیات داستانی داشته است اما با مرگ زودهنگام فرصتی برای خلق آثاری بیشتر نیافت. تحقیق و بررسی در آثار نجدی و مطالعه ویژگیهای زبانی، بلاغی، و شاعرانگی آثار او، که نوعی تشخص سبکی به آثار وی بخشیده است، شاید بتواند راهی برای خوانش بهتر و دقیقتر آثار دیگر نویسندگان امروز ایران باشد؛ زیرا ناشناخته ماندن نویسندگانی که از شیوه و سبکی نو در روایت داستانهایشان بهره بردهاند مطالعات ادبی را محدود میکند و علاقمندان را از توجه به ادبیات معاصر باز میدارد. در این مجال، سه اثر داستانی نجدی را با نامهای یوزپلنگانی که با من دویدهاند، دوباره از همان خیابانها، و داستانهای ناتمام بررسی میکنیم. بیژن نجدی با بهکارگیری زبان شاعرانه و با دایرهای گسترده و بسیار سنجیده و همچنین با رعایت توازن عناصر داستان به زبان شعر نزدیک شده است. از اینرو داستانهایش را میتوان داستان شاعرانه نامید. پیش از نجدی کسان دیگر در زمینه درآمیختن شعر و داستان تلاش کردهاند، اما هیچیک نتوانستند موفقیت نجدی را به دست آورند. نخست به عوامل پدیدآورنده سبک ادبی، چگونگی بیان در روایت داستان و عوامل شاعرانگی و آشناییزدایی پرداخته میشود و سپس میکوشیم آن عوامل را در داستانهای نجدی بیابیم و با ذکر نمونههایی بازشناسیم. فرض در این نوشتار بهرهگیری نویسنده از اصول زبانی، بلاغی و شاعرانگی است. سعی شده است با مطالعه دقیق آثار، تحلیل جزئیات آن و تطبیق داستانهای نویسنده با اصول زبانی، بلاغی و ساختاری این موضوع اثبات شود.