بشر ابتدایی برای پدیده‌های طبیعت قایل به روح بود و می‌کوشید که روح طبیعت را با خود و زندگی خود سازگار سازد. این امر در آداب و رسوم اجتماعی بشر و افسانه‌ها و جشن‌ها نمود پیدا کرد و به صورت اسطوره به زندگی خود ادامه داد. امروزه نیز برای درک مفاهیم اسطوره‌ها باید به تحلیل آن مراسم و... پرداخت. یکی از این موارد، رسم «لال شیش زدن» است که در برخی مناطق مازندران در شمال ایران رایج است. شکل‌های دیگر آن ـ مانند چوب‌ زدن ـ در سرزمین‌های دیگر وجود دارد. بیشتر این مراسم برای راندن شیاطین و ارواح خبیث بوده است. به نظر می‌رسد که پرتاب تیر به وسیله آرش ـ در اسطوره ایرانی آرش کمانگیر ـ گونه‌ای از این رسم بلاگردانی بوده که به صورت داستانی حماسی و اساطیری باقی مانده است. این مقاله به رسم «لال شیش زدن» در ایران و گونه‌های آن در سرزمین‌های مختلف و ارتباط احتمالی آن با تیراندازی آرش می‌پردازد.

منابع مشابه بیشتر ...

5694a1cb6be28.PNG

هستي‌شناسي ميرنوروزي با تكيه بر بيتي از حافظ

محمود رضایی دشت ارژنه

میرنوروزي يكي از جشن‌هاي ملي ايران بوده كه در بهار با شكوه تمام برگزار مي‌شده است و در شعر حافظ، نمود يافته است. شارحان حافظ، در شرح اين جشن، بسيار سخن گفته‌اند؛ اما هيچ يک، آنچنان که بايد فلسفه وجودي اين جشن را درک نکرده و حتي گاه مطالبي ضد و نقيض درباره اين جشن آورده‌اند. نگارنده در اين جستار كوشيده است، اين جشن كهن را از زواياي گوناگون بكاود و ژرف ساخت آن را روشن سازد. برخلاف تصور عموم و نظر برخي از شارحان حافظ، نه تنها اين جشن براي شادي و تفريح صرف نبوده؛ بلكه يك جشن بارورانه بوده كه نياكان ما، براي تضمين باروري طبيعت برگزار مي‌كرده‌اند و از اين رو تمام مناسك اين جشن، آييني و معنادار بوده است. در پايان، نگارنده به صورت اجمالي به بررسي برخي از نمود‌هاي مير نوروزي در گستره اساطير ديگر ملل پرداخته است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

64918ffa34f4c.jpg

کالبدشناسی نثر

احمد ابومحبوب

کتاب حاضر آموزش های علمی و عملی روش های سبک شناسی را به طور مختصر و مفید به دست می دهد. این روش ها همراه با توصیه هایی عملی است که می توان به وسیله آن به تحقیق و تجزیه و تحلیل و نقد آثار منثور ادبی پرداخت.

نثر/ادبیات داستانی
کتاب
58a40f33a9b7b.PNG

نقد: «سپرده به زمین»، «افول یوزپلنگان»

احمد ابومحبوب

اگر یک روایت را به کوچک‌ترین واحد‌های اطلاعاتی‌اش تقسیم کنیم، آنهایی را که روی سطح روایت، کارکردی و اساسی هستند، «هسته» می‌نامیم و واحدهایی را که چنین نیستند و اکثریت را نیز تشکیل می‌دهند. «کاتالیزور» یا «فروگشا» می‌خوانیم. برای درک کافی از یک داستان، باید روی زنجیره روایت، این دو دسته واحد را تشخیص دهیم. «هسته» محور اصلی داستان یا روایت است که یا به طور استعاری و یا به طور مجازی بر معنا دلالت دارد. نقش فروگشاها، گسترش و پیشبرد و بسط روایت است و در عین نقش دلالت‌گر خود، می‌توانند بدون تغییر دادن اصل داستان، در یک خلاصه فشرده، حذف گردند.

پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله