مجموعه عواملی که زبان شعر را از زبان روزمره به اعتبار بخشیدن آهنگ و توازن امتیاز میبخشند و در حقیقت از رهگذر نظام موسیقایی سبب رستاخیر کلمهها و تشخص واژهها در زبان میشوند، گروه موسیقایی نامیدهاند. این گروه موسیقایی خود عوامل شناختهشدهای چون موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی دارد که کموبیش شناخته شده است و عوامل شناختهنشدهای نیز دارد که فقط قابل حس است و گاه تصویری است که علاوه بر لذت شنیداری، حظ دیداری آن نیز نصیب خواننده میگردد. شفیعی کدکنی (م.سرشک)، شاعر برجسته معاصر، توجه خاصی به موسیقی شعر داشته و در انتقال عواطف شعری خود از جلوههای مختلف موسیقی شعر بهره جسته است. با توجه به اینکه شفیعی خود در عرصه موسیقی شعر صاحبنظر است و با عنایت به این مسئله که او به هماهنگی موسیقی با عاطفه و معنای حاکم بر شعر و تأثیر بسزایی که این عوامل بر فهم و ایجاد لذت در خواننده دارد، واقف است، این سؤال مطرح است که علاوه بر عوامل شناخته شده موسیقی چه عوامل و عناصر دیگری در موسیقی شعر شفیعی مؤثرند؟ ما در این مقال به بررسی این عوامل موسیقایی و عناصر شناخته نشده که در شعر شفیعی قابل حساند و به نوعی در ایجاد، تقویت و یا تغییر موسیقی شعر شفیعی مؤثرند، اما در حوزه هیچ کدام از انواع چهارگانه موسیقی شعر نمیگنجند پرداخته و تمام اشعار هزاره دوم آهوی کوهی را از این منظر بررسی کردهایم و به این نتیجه رسیدهایم که عوامل موسیقایی تصویری چون برشهای درونمصراعی و عناصر زبانی چون کاربرد آرکائیک زبان نیز در موسیقی و آهنگین نمودن شعر شفیعی تأثیر بسزایی دارند.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
هفت پيکر نظامی از دلانگيزترين منظومههاي ادبيات غنايي فارسي است که از منظر ساختارگرايي شباهتهاي بسياري به قصههاي پريان دارد. نگارندگان تحليل شباهتها و اختلافهاي ساختاري قصه شاه سياهپوشان با ساختار قصههاي پريان را بر اساس خويشکاريها، تقابل و دوگانگي آنها، شخصيتهاي ثابت يا متغير و توالي و نظم منطقي ساختار روايت انجام دادهاند. با بررسي نتايج حاصل به اثبات میرسد که اين اثر افسانهاي با الگويي که پراپ از قصههاي پريان نشان میدهد، همچنين با ساختار روايت اين قصهها تا حدود زيادي مطابقت دارد، زيرا از سيويک خويشکاري قصههاي پريان بيستواندي از آنها در قصه روز شنبه هفتپيکر ديده میشود و نيز اين قصه نظم و توالي مورد نظر پراپ را داراست. اين نظم و توالي به دليل وجود نظام تقابلي و دوتايي در کل روايت شکل گرفته است.
تهران مخوف اثر مشفق كاظمي اولين رمان اجتماعي ايران دانسته شده است؛ در اين مقاله تلاش كردهايم نشانههاي اجتماعي اين رمان را از منظر علم نشانهشناسي تبيين كنيم و به اين پرسشها پاسخ دهيم كه نشانههاي اين رمان به چه نظامهاي طبقاتي دلالت دارد؟ و آيا اين نشانهها ايدئولوژيكي هستند؟ به اين منظور ابتدا به تعريف علم نشانهشناسي و نشانهشناسي اجتماعي پرداختهايم و سپس جلوههاي مختلف نشانههاي اجتماعي تهران مخوف را در حوزههايي همچون نشانههاي هويت، آداب و معاشرت بررسي كردهايم و به اين نتايج رسيدهايم كه كاظمي به عنوان نويسنده رمان اجتماعي دوره اوليه، به خوبي از نشانهها بهره گرفته و با بهكارگيري درست آنها توانسته ضمن نمايش اوضاع نابسامان اجتماعي نظير اختلاف طبقاتي، نظام دوقطبي، ضعيفكشي و ... مفهوم ايدئولوژيكي اين نشانهها را به وضوح نشان دهد و همچنين با تقابل دو نظام نشانهاي متفاوت فقير و غني جنبههاي خوفناک تهران اواخر عصر قاجار را به نمايش بگذارد.