مرصاد العباد یکی از آثار با شکوه نثر فارسی در قرن هفتم است. دورهای که ادب فارسی از حیث تأثیرپذیری از قرآن و حدیث و ادب عربی در اوج است. نویسنده کتاب، توانسته است با استفاده هنرمندانه از آیات قرآن و احادیث نبوی و بر اساس سه مرحله شریعت، طریقت و حقیقت، مسیر سیر و سلوک عرفانی را ترسیم کند. در این مقاله تأثیر کلام وحی بر مرصاد العباد بررسی شده است. این جستار نشان میدهد که نجم الدین رازی ضمن حفظ سنت مشایخ تصوف در استفاده از قرآن و حدیث، در به کارگیری آیات وحی در ساختار تألیفی مرصاد العباد و در محتوای آن نوآوری داشته است. حوزه استفاده او از کلمات و متن آیات از یک واژه تا یک بند است. در قسمت برون متنی یا ساختار تألیفی، نویسنده در نحوه انتخاب نام فصلها و بابها و نامگذاری آنها از کلمات آیات و متن آیات بهره برده است. هم چنین در قسمت درون متنی و محتوا، نجم رازی با مقاصد مختلفی مانند استناد، استشهاد، تأویل و تفسیر، هم از متن آیات و هم از ترجمه آنها استفاده کرده و دست به ترکیبسازی و تصویرسازی زده و انواع آرایههای بلاغی را آفریده است. این ترکیبها و تصویرها بیشتر از نوع اضافه تشبیهی است که یک رکن آن کلمه قرآنی یا ترجمه آن است.
مرصاد العباد یادگار قرنی است که با کاهش نفوذ خلافت بغداد اندک اندک جاذبه زبان عربی هم کاهش مییافت و زبان پارسی به صورت رایجترین زبان تالیف و تصنیف در ایران و کشورهای مجاور در میآمد. نجم رازی میگوید کتاب خود را به این سبب نوشته که کتب طریقت"بیشتر به زبان تازی است، و پارسیزبانان را از آن زیادت فایدهای نیست". از نظر سبک نگارش و دستور زبان، از کهنگی سخن کاسته و به تازگیهای بعد از مغول میل کرده است. و از اینجا معلوم میشود که در محیط خراسان سنتهای ادبی عصر سامانی پای بر جاتر بوده و تحول زبان دستور در غرب ایران و خاصه در روم شتاب بیشتری داشته است. مرصادالعباد داستان دلکش و بهم پیوسته سرگذشت آدمی از آفرینش تا بازگشت ابدی است و در سراسر آن مولف هدف آفرینش و زندگی انسان را دریافت معرفت الهی و وصول به حضرت او میداند. روشنفکری او نفی گفتار حکیمان است که عقل را سبب و آلت معرفت میشناسند. نثر کتاب ساده گرم و پرشور است، که گاهی به صورت شعر ناب منثور در میآید. سبک آن در واقع شیوه سخن واعظان و مجلسگویان سده ششم است، و بیش از همه به آثار مجد بغدادی و نجم الدین کبری و عینالقضات و احمد غزالی و کشفالاسرار میبدی و رساله حالات و سخنان ابوسعید مانندگی دارد. از نظر نکات دستوری- مختصات کهن پیش از مغول – و از نظر لغات و تعبیرات و ترکیبات و کنایات و همچنین اصطلاحات عرفانی، مرصادالعباد دریایی است.. چون ویژگیهای کهن دستوری و واژه ها و ترکیبات نادر کهن طبعا در دستنویسهای جدید حذف یا تحریف شده بود، محققانی که بنای تحقیق خود را بر آن نسخ جدید مغلوط نهادهاند، این کتاب ارجمند را نه بدان صورت که بوده بلکه به صورت کتابی کم ارج شناساندهاند. همین قدر میگوییم که مرصادالعباد از نظر ویژگیهای سبکی و دستوری اهمیت و اصالت بسیار دارد
این کتاب مطالعهای است در باب عوامل عمده اجتماعی و سیاسی و ایدئولوژیکی که سببساز نهضت بیسابقه ترجمه آثار یونانی به عربی در بغداد، دارالخلافه تازهتأسیس سلسله عباسی در اثنای دو قرن نخست فرمانرواییشان شد. این کتاب از سلسله طولانی و ممتازی از کتابهای تاریخی و لغوی در باب تحقیقات یونانی ـ عربی یا مطالعه ترجمههای کتابهای دنیوی یونانی به عربی در قرون وسطای مسیحی یاری میگیرد. بنابراین نویسند میتواند در کوشش برای فهم و تبیین نهضت ترجمه کتابهای یونانی به عربی در مقام پدیداری اجتماعی و تاریخی از پرداختن به اینکه چه کسانی این نهضت را آغاز کردند و چه کتابهایی ترجمه شد و چه هنگام این اتفاق رخ داد، از دیگر نویسندگان بینیاز باشد و به چگونگی و چرایی آن توجه کند.
شاید زبان فخیم و استوار ناصرخسرو همراه با لحن جدی و نصیحتبار او برای نسل امروز جلوه چندانی نداشته باشد و نتواند به اصطلاح گفتمانی برقرار کند. در حالی که آثار پرشمار و عمیق او بخشی از تاریخ پربار فرهنگ ایرانی ـ اسلامی است و اشعار او هنوز در دانشگاه تدریس میشود. بنابراین لازم است بیش از پیش با رویکردهای علمی به آثار او توجه شود. نخستین گام در این جهت تهیه فرهنگی از لغات دیوان ناصر خسرو است تا دانشجویان را در خواندن اشعار او رغبت بیفزاید و این کتاب بدین منظور فراهم شده است. مقصود از «واژههای ترکیبی» که در عنوان اصلی این فرهنگ به کار رفته، آن است که از بیش از یک تکواژ اعم از مشتق، مرکب، مشتق مرکب و عبارتهای کنایی ساخته شده باشد. شیوه تدوین این فرهنگ بدین صورت است که نخست مدخل یا خود لغت یا واژه ترکیب به شکل پررنگتر از توضیحات درج شده و سپس تلفظ آن با آوانگاری نشان داده شده است. آنگاه معنای اصلی مدخل آمده و بعد از آن بلافاصله بیت موردنظر درج شده است.
انقلاب مشروطه يکي از مهمترين عوامل تحول در حوزه سياست، اجتماع، فرهنگ و ادبيات در عصر حاضر به شمار ميرود. از نتايج مهم اين نهضت، تفکيک و تقسيم جامعه ايران به دو دوره سنتي و مدرن است؛ اين تقسيمبندي در ادب مشروطه و معاصر نمود تام و تمام داشته است. از جمله نتايج برخورد سنت و مدرنيسم در عرصه شعر فارسي پيدايي شيوه جديدي موسوم به شعر نيمايي است که همگام با شعر کلاسيک تا امروز جريان دارد. اين جستار بررسي و مقايسه آراي دو شاعر هم دوره، ملک الشعرا بهار به عنوان آخرين نماينده برجسته شعر کلاسيک و نيما يوشيج به عنوان نخستين چهره شاخص شعر مدرن درباره شعر و شاعري است و از جمله اهداف آن نشاندادن کشمکش بر سر سنت و تجدد در حوزه شعر و شاعري ـ که به تبع فضاي کلي جامعه پديد آمده بود ـ است. فرضيه پژوهش حاضر شناخت ميزان تاثيرپذيري بهار و نيما از سنت و مدرنيسم است. نتيجهاي که پس از دستيابي به نقاط اشتراک و افتراق آراي بهار و نيما به دست آمده، نشان ميدهد که تکيه زياد بهار به سنت سبب شده است که وي نوجويي را منحصر به محتواي تازه دانسته، نسبت به عناصر ساختاري شعر نگاهي سنتي و محافظه کارانه داشته باشد؛ اما نيما به سبب آشنايي با ادبيات و مکتبهاي ادبي غربي و احساس ضرورت نوجويي در شعر فارسي به مرور از سنت شعر فارسي فاصله گرفته، به نوآوري همه جانبه در حوزه عناصر ساختاري شعر روي آورده است.