در طول تاریخ، سیمای ایران در ذهن و اندیشه غرب به طور کلى و نزد فرانسویان به طور خاص پیوسته جلوهاى دوگانه و متضاد داشته است. این تصویر که در ابتدا بر اساس کتابهاى تاریخى کهن شکل مىگیرد، با اشاراتى که در کتاب مقدس تورات و انجیل به پارس و پارسیان شده، جلوهاى دیگر مىیابد. دوباره این تصویر با ذهنیت ناشى از جنگهاى صلیبى و تبلیغات کشیشان متعصب تغییر چهره مىدهد و سرانجام تحت تأثیر سفرنامههاى سیاحان درباره ایران، به خصوص تحت تأثیر برداشتهاى عالمانه و حکیمانه فیلسوفان عصر روشنگرى فرانسه، از دادههاى این سفرنامهها، سیماى حقیقى ایران و ایرانى به عنوان یکى از ارکان بنیادین تمدن جهانى براى همیشه در ادبیات فرانسه نقش مىبندد. این مقاله سعى دارد با اشارهاى گذرا به چگونگى شکلگیرى این تصویر و تحول آن تا عصر کلاسیک، سفرنامههاى مربوط به ایران و تأثیر آنها بر شکلگیرى ذهنیت فرانسویان نسبت به ایرانیان را مورد بررسى قرار دهد.
نویسنده این سطور حسین فرزند مرحوم محمدهاشم مشهور به ذوالقدر شجاعی کارمند پایه 9 وزارت دارائی (ممیز مستقل حسابهای اداره کل درآمدها) که در ذیحجه سال 1374 برابر با تیر 1334 شمسی توفیق تشرف به مکه معظمه را داشتم از همان روزهای اولیه مراجعت قصد داشتم که شرح جریان این سفر روحانی را به رشته تحریر درآورم که هم خاطرات این مسافرت ثبت و ضبط شده و هم آنکه شاید برای علاقمندان راهنمای مفید و سودمندی شود ولی از بدو ورود به تهران رعایت نزاکت های اجتماعی و دید و بازدیدهای سروران عزیز و دوستان گرام مجال شروع باین کار را نمی داد اینک که فی الجمله فراغتی حاصل گردیده است اقدام به تحریر نموده و از خداوند بزرگ حسن ختام آنرا مسئلت دارم.
از گذشتههای بسیار دور، سیروسفر یکی از برنامههای مورد علاقه انسانها بوده و عده زیادی راهی سفرهای طولانی و پرفراز و نشیب شدهاند. صرف نظر از انگیزه این مسافرتها، سیاحان از دیدهها و شنیدههای خود مطالب جالبی گردآوری و تدوین کردهاند که میتواند در جای خود جالب و خواندنی باشد. نویسنده در این کتاب با نگرش بر تعدادی از این سفرنامهها، به جمعآوری و تدوین بخشهای جالبی از چند سفرنامه پرداخته و آنها را در این مجموعه گردآوری کرده است. این مجموعه شامل سفرنامههای ابن فضلان، ابودلف، برادران شرلی، آلکس بارنز و مادام کارلا سرنا میباشد.
مسائل اساسي عالم وجود، يعني زندگي و مرگ در ادبيات هر ملتي به ويژه در دورههاي سرنوشت ساز توسط نويسندگان، شاعران و هنرمندان تعريف و توصيف ميشود، ادبيات فارسي نيز از اين قاعده مستثني نيست. اين مفاهيم به طور گستردهاي توسط شاعران ايراني به ويژه سپهري، اخوان، فرخزاد، نيما، شاملو به تصوير كشيده شده است. با توجه به جهانبيني خاص هر يك از اين شاعران، نگاه آنان به اين دو موضوع، با هم متفاوت است. برخي، با ديدي مثبت و خوش بينانه به مسئله نگريستهاند، در حالي كه برخي ديگر برداشتي منفي از آن دارند. مطالعه و مقايسه ديدگاه شاعران نامبرده درباره مرگ و زندگي با استناد به مثالهايي از آثار آنان، موضوع بررسي مقاله حاضر است.
آغاز آشنایی حقیقی فرانسویان با ایران از طریق سفرنامههای سیاحان مشهور قرن هفدهم و دیگر آثاری که درباره شرق، ایران و اسلام نوشته شده، توجه نویسندگان و فیلسوفان عصر روشنگری به فرهنگ و تمدن ایرانی و اشاعه این فرهنگ در اروپا، تأثیرپذیری نویسندگان معروف این دوره از بزرگان ادب فارسی، توجه خاص آنان، بخصوص ولتر، به سعدی، استفاده ولتر از فنون فصاحت و موقعشناسی سعدی: تلفیق تخیل و حقیقت، نظم و نثر، استفاده از شخصیتهای تاریخی، ترویج اندیشههای محوری سعدی چون مهربانی، گشادهرویی، تساهل مذهبی، انساندوستی، نقد جهان واقعی و جستجوی جهانی مطلوب، دیگر تجانسها و قرابتهای ولتر و سعدی، از جمله مفاهیمی است که در محدوده این مقاله بدان پرداخته میشود.