مسائل اساسي عالم وجود، يعني زندگي و مرگ در ادبيات هر ملتي به ويژه در دورههاي سرنوشت ساز توسط نويسندگان، شاعران و هنرمندان تعريف و توصيف ميشود، ادبيات فارسي نيز از اين قاعده مستثني نيست. اين مفاهيم به طور گستردهاي توسط شاعران ايراني به ويژه سپهري، اخوان، فرخزاد، نيما، شاملو به تصوير كشيده شده است. با توجه به جهانبيني خاص هر يك از اين شاعران، نگاه آنان به اين دو موضوع، با هم متفاوت است. برخي، با ديدي مثبت و خوش بينانه به مسئله نگريستهاند، در حالي كه برخي ديگر برداشتي منفي از آن دارند. مطالعه و مقايسه ديدگاه شاعران نامبرده درباره مرگ و زندگي با استناد به مثالهايي از آثار آنان، موضوع بررسي مقاله حاضر است.
در این اثر، نگرش و دیدگاههای سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته، بررسی شده است .برای این منظور، نگارنده شعر ((مسافر)) سهراب سپهری را برگزیده، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیانهای فکری و معرفتهای عرفانی، روان شناختی و تاریخی آن را بیان میکند .در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی، منظومه ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) انتخاب و بعد از بازخوانی، ساختار آن شروع و بیان شده است.
این کتاب خواننده را از طرز اندیشه حکمای اسلامی درباره جسم و جوهر و عرض و صورت و آسمان و زمین و فرشتگان جان و خرد که زبرسوی این جهانند آگاه می سازد. و حقیقت مبدا و معاد و حشر و نشر و بعث و میزان و صراط و دوزخ و بهشت و جز آن را آشکار می کند و پایه عقاید را بر اساس استوار می نهد و ره پروردگار گیتی و دادار جهان را بر پویندگان آسان می سازد. نگارنده در این نقد جز دوره مباحث فلسفی از آغاز هستی تا روز رستاخیز که ویژه دیگر کتب فلسفی است پژوهشهای دانایان درباره مراحل پس از مرگ را گرد آورد. و در هر بحثی تا حدود توانایی از افکار شعرای عالیقدر که بدانها استناد توان کرد مایه گرفت؛ و سره آنرا با ذکر مآخذ دست داد.
آغاز آشنایی حقیقی فرانسویان با ایران از طریق سفرنامههای سیاحان مشهور قرن هفدهم و دیگر آثاری که درباره شرق، ایران و اسلام نوشته شده، توجه نویسندگان و فیلسوفان عصر روشنگری به فرهنگ و تمدن ایرانی و اشاعه این فرهنگ در اروپا، تأثیرپذیری نویسندگان معروف این دوره از بزرگان ادب فارسی، توجه خاص آنان، بخصوص ولتر، به سعدی، استفاده ولتر از فنون فصاحت و موقعشناسی سعدی: تلفیق تخیل و حقیقت، نظم و نثر، استفاده از شخصیتهای تاریخی، ترویج اندیشههای محوری سعدی چون مهربانی، گشادهرویی، تساهل مذهبی، انساندوستی، نقد جهان واقعی و جستجوی جهانی مطلوب، دیگر تجانسها و قرابتهای ولتر و سعدی، از جمله مفاهیمی است که در محدوده این مقاله بدان پرداخته میشود.
در طول تاریخ، سیمای ایران در ذهن و اندیشه غرب به طور کلى و نزد فرانسویان به طور خاص پیوسته جلوهاى دوگانه و متضاد داشته است. این تصویر که در ابتدا بر اساس کتابهاى تاریخى کهن شکل مىگیرد، با اشاراتى که در کتاب مقدس تورات و انجیل به پارس و پارسیان شده، جلوهاى دیگر مىیابد. دوباره این تصویر با ذهنیت ناشى از جنگهاى صلیبى و تبلیغات کشیشان متعصب تغییر چهره مىدهد و سرانجام تحت تأثیر سفرنامههاى سیاحان درباره ایران، به خصوص تحت تأثیر برداشتهاى عالمانه و حکیمانه فیلسوفان عصر روشنگرى فرانسه، از دادههاى این سفرنامهها، سیماى حقیقى ایران و ایرانى به عنوان یکى از ارکان بنیادین تمدن جهانى براى همیشه در ادبیات فرانسه نقش مىبندد. این مقاله سعى دارد با اشارهاى گذرا به چگونگى شکلگیرى این تصویر و تحول آن تا عصر کلاسیک، سفرنامههاى مربوط به ایران و تأثیر آنها بر شکلگیرى ذهنیت فرانسویان نسبت به ایرانیان را مورد بررسى قرار دهد.