در بررسی تطبیقی و مقایسهای فرهنگهای تخصصی زبانشناسی انگلیسی ـ انگلیسی با فرهنگهای تخصصی زبانشناسی انگلیسی ـ فارسی از لحاظ کمّی، مشخص گردید که تعداد اصطلاحات موجود در منابع فارسی به نسبت منابع انگلیسی بسیار اندک است و فقدان اصطلاحات و تعریفهای توصیفی آشکار است که باید به واژه گزینی و اصطلاح سازی، طبق اصول و ضوابط واژه گزینی پرداخته شود. بر این اساس، تهیّۀ فرهنگ جامع و کامل این رشته بر مبنای اصول اصطلاح نامهنویسی و فرهنگنگاری بسیار ضروری است. در این پژوهش، به واژه گزینی پیشنهادی تعداد واژگانی که معادل یابی نشدهاند، طبق اصول و ضوابط واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پرداخته است. در بررسی مقایسهای فرهنگهای تخصصی زبانشناسی وجود نابسامانی، تعدّد اصطلاحی، تکثّر مفهومی، وجود یک اصطلاح برای چند واژه، محرز است. چنین وضعیتی، محدودیت و نقص دانستهها و خلطهای معنایی و اختلال در امر نمایهسازی، پردازش و بازیابی اطلاعات را به دنبال خواهد داشت. در این پژوهش، با مقایسه واژگان مصوب فرهنگستان و فرهنگهای تخصصی انگلیسی ـ فارسی و واژه نامههای ضمیمه شده در کتابهای تخصصی زبانشناسی بهترین واژه را طبق اصول و ضوابط واژه گزینی فرهنگستان، انتخاب و پیشنهاد داده است. در این پژوهش، به این نتیجه کلی میرسیم که یکی از فرآیندهای اصلی مؤثر در بالا بردن پایگاه یک زبان استانداردسازی است که میتوان از آن به عنوان ابزاری مؤثر جهت بهبود و نظم بخشی به تعاریف و نظام مفاهیم و نیز اصلاح خلاءهای واژگانی زبان فارسی، کمک گرفت. بدین لحاظ پرداختن به راهکارهای ممکن جهت معیارسازی اصطلاحات حوزه زبانشناسی ضروری میباشد.
محمدکاظم کاظمی مولف کتاب هم زبانی و بی زبانی در مورد موضوع کتاب این گونه می گوید: من در این کتاب با دلایل و شواهد مختلف از متون کهن و آراء دانشمندان امروز، نشان دادهام که «فارسی» و «دری» در واقع دو نام است برای یک زبان واحد، و حدود نیم قرن است که گروهی برای جداسازی ملل همزبان و تضعیف زبان فارسی، با این ترفند، زبان ما را دوپاره کردهاند. همچنین در آنجا نشان دادهام که تا نیم قرن پیش، این زبان حتی در مجامع رسمی و علمی کشور ما نیز «فارسی» خوانده میشده است. این سخن شاید امروزه عجیب به نظر آید، ولی در این کتاب با شواهد و مدارک کافی ثابت شده است.
این فرهنگ دارای دو هزار و صد واژه متداول و مصطلح در رنگرزی و چاپ پارچه می باشد در این فرهنگ سعی شده است لغاتی که در ریسندگی و بافندگی چرم و پوست و قالی بافی، مربوط برنگرزی و چاپ می شود نیز مختصری گزیده و بیان گردد، فرمول شیمیایی و نام تجارتی برخی از ترکیبات مورد مصرف نیز ذکر گردیده است با توضیحات مختصری که در مورد بیشتر واژه ها داده شده است این کتاب را از صورت فرهنگ ساده بیرون آورده و به صورت راهنما جهت علاقمندان این رشته درآورده است.
يکي از موضوعات بحث برانگيزي که توجه بسياري از محققان و کارشناسان را در دهههاي اخير به خود جلب کرده است، بحث دوزبانگي است. هدف از انجام اين تحقيق بررسي ميزان استفاده مردم از دو زبان فارسي و کردي در موقعيتهاي رسمي و غيررسمي در شهرستان شيروان چرداول است و اينکه آيا ميتوان آن را مصداق دوزبانگي کامل يا ناقص به شمار آورد؛ بدين معني که آيا ميزان استفاده از زبانهاي کردي و فارسي در ميان زنان و مردان با تحصيلات متفاوت، از بيسواد تا دکتري و نيز دامنه سني کودکان زير 11 سال تا افراد بالاي 51 سال، در موقعيتهاي رسمي و غيررسمي تفاوت دارد؟ و اگر پاسخ مثبت است، ميزان استفاده از زبانهاي فارسي و کردي در گروههاي مختلف چگونه است؟ براي اين منظور 394 آزمودني از مناطق مختلف اين شهرستان به صورت تصادفي انتخاب شدند. آزمودنيها بر اساس گروه سني (کودک: زير 11 سال؛ نوجوان: 12-16؛ جوان: 17-29؛ ميانسال: 30 -50 و مسن: بالاي 51 سال)، سطح تحصيلات (بيسواد، ابتدايي، راهنمايي، دبيرستان، ديپلم، فوق ديپلم، ليسانس، فوق ليسانس و دکترا) و جنسيت (زن و مرد) انتخاب شدند. در اين تحقيق از پرسشنامه الگوي پژوهشي پاراشر (1980) استفاده شده است. از آزمودنيها خواسته شد که دو گونه زبان فارسي و کردي را بر اساس يک ميزان چهار گزينهاي «هميشه»، «اغلب»، «بعضي وقتها» و «هيچ وقت» مشخص کنند. پرسش نامه، حاوي 36 سوال بود که بر اساس درجه رسميت حوزهها (خانواده، دوستي، همسايگي، دادوستد، آموزشي و اداري) به ترتيب از غيررسمي به رسمي مرتب شدند. پس از جمعآوري پرسش نامهها، اطلاعات توسط کامپيوتر پردازش شد. روشهاي آماري خي دو، کندال، آزمون تي جفت و واکاوي واريانس يک سويه، براي تجزيه و تحليل يافتههاي تحقيق به کار گرفته شد. يافتهها نشان ميدهد که اختلاف در استفاده از دو زبان فارسي و کردي به وسيله گروههاي مختلف سني، تحصيلي و جنسي از نظر آماري معنادار است.