در گستره ادب فارسي، شاعران و نويسندگان اهل عرفان با بهره جستن از مضامين و واژههايي که براي عشق صوري و ظاهري به کار ميرود (رخ و خط و خال، شراب و عيش و...) در مفاهيم و معاني هر يک، دگرگوني بنيادي و اساسي به وجود آوردهاند و اين الفاظ را به صورت استعاري و رمزي براي جمال حقيقي و خوشي ناشي از وصال و رسيدن به معبود ازلي به کار گرفتهاند. ايشان، معنا را به کسوت لفظ پوشاندهاند که با کنار زدن پوشش لفظ، معناي اصلي و حقيقي، خود را مينماياند. در اين نوشتار، نگارنده با توجه به باورهاي عرفاني که در ادب فارسي بازتابيده است و با کنکاش در فرهنگها و اصطلاح نامههاي استعاري عرفاني، تاثير عرفان و ديدگاههاي آن را بر دگرگوني مفاهيم استعارهها، نشان ميدهد.
فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی نخستین مجلد از مجموعه ی فرهنگ های اصطلاحات علوم و معارف اسلامی است که در حوزه ی علوم عقلی شامل: عرفان، فلسفه، کلام، اخلاق و منطق و در حوزه ی علوم نقلی شامل: فقه، اصول فقه، تفسیر و علوم قرآنی، رجال، درایه و ادبیات عرب است. این فرهنگ به منظور فراهم آوردن بستر مناسب برای ارائه ی ترجمه های دقیق و رسا و با اسلوب سنگین ادبی از آثار جاویدان عرفان اسلامی تهیه گردیده و اولین قدم مهم در این زمینه به شمار می آید. کتاب حاضر عمده ی اصطلاحات عرفانی را در بر دارد و مدخل ها و معادل های آن ها به دقت گزینش شده و در تهیه آن از بسیاری از پر ارج ترین ترجمه های دهه های اخیر استفاده شده است. راقم این سطور یقین دارد که فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی کمک بزرگی برای مترجمان ایرانی خواهد بود و سهم بسزایی در بهتر برگردانیدن گنجینه های معرفت فارسی به جهان خارج خواهد داشت و وسیله ای ارزنده خواهد بود برای تبدیل کردن زبان انگلیسی به یک زبان اسلامی؛ یعنی زبانی که در آن معارف و ارزش های اسلامی، که در قلب آن عرفان قرار گرفته، به سهولت قابل بیان است؛ علاوه بر این، کمک خواهد کرد تا مترجمان از تشتت و پراکندگی در برگرداندن متون عرفانی رهایی یابند.
«اصطلاحات الصوفیه» که به قلم «ابوالقاسم عبدالرزاق ابن ابی الفضایل جمالالدین کاشانی» از عرفای بزرگ قرن هفتم هجری به نگارش در آمده دربردانده شرح اصطلاحات عرفان به زبان عربی است. کتاب حاضر، با هدف بررسی شالوده و مبانی عرفان عبدالرزاق کاشانی در اصطلاحات الصوفیه به نگارش در آمده و مشتمل بر ترجمه فارسی کتاب، به همراه شرح و تفسیر اصطلاحات عرفانی مندرج در آن، در بیست و هفت باب است.
در اين مقاله ضمن در نظر داشتن سبک قصهپردازي مولانا نخست ويژگيهاي آن كلي همراه با برخي نظريات مثنويشناسان و بعضي عناوين اطلاق شده بر آن به اختصار بررسي شده است. نظريات و عناوين مطرح شده غالبا به پيچيدگي و بعضا به بينظمي مطالب مثنوي اشاره ميكند در حالي كه تامل در روابط ابيات نشان ميدهد پيوند بيتها، تمثيلها و قصهها از آنچه گفتهاند، بيشتر است. ضمن اينکه امروزه محققان در اين شيوه غالبا محاسن را جستجو ميکنند و سبک مولانا را سبکي متفاوت و بر هنجارگريزي و ساختارشکني مبتني ميدانند. بر اين اساس در ادامه به نقش تداعي معاني و تمثيل به عنوان دو عامل موثر در شناخت پيوند ابيات پرداخته شده است. بررسي تداعي و تمثيل نشان ميدهد، اين دو مقوله ضمن ايجاد ابهام، سياليت، گسست و گسستهنمايي در عين حال ميتواند عناصري در جهت پيوند و انسجام متن نيزبه شمار آيد. براي تبيين اين موضوع مثالهايي انتخاب شده است كه گسستگي و پراكندگي ظاهري در آنها مشهودتر است. ضمن بررسي دلايل پراكنده نمايي اين موارد، نهايتا شيوههاي پيوند حاكم بر آنها نمايانده شده است.
اين مطالعه در جهت تحليل ابعاد شخصيت در آثار سعدي و تطبيق آن با ديدگاه روانشناسي جورج کلي انجام گرفت. ابتدا ديدگاه کلي کاملا بررسي و ارزيابي شده است و سپس با توجه به اين ديدگاه، انديشه سعدي درباره ماهيت انسان مورد تجزيه و تحليل قرارگرفت. آنچه در اين مقاله بدان پرداخته شد، بررسي و تحليل تطبيقي برخي از اصول تبعي(فرعي) جورج کلي با ديدگاههاي شناختي سعدي است. اين جستجو به دور از ملاک ارزشگذاري به طور تقريبي به روش مقايسهاي انجام شده است. شيوه پژوهش کتابخانهاي و اسناد پژوهي است. روش تحليل نيز بيشتر جنبه تطبيقي دارد. ضرورتا بر بسامد نمونهها نيست اما درطرح و بحث هر سازه به نمونههاي چندي اشاره شده است. گذشته از تفاوتهاي انديشگي و شيوه بيان که طبيعي به نظر ميرسد يافتههاي اين طرح بيشتر در حوزههاي شباهتهاي فکري سعدي و کلي است که در بررسي و تحليل سازهها به تفصيل آمده است. نتيجه اينگونه پژوهشها بازکاوي نو از متن و طرح همسانيهاي انديشگي ميان انديشمندان است که نيز ميتواند زمينهاي خوب در هم انديشي فرهنگها و مکاتب فکري باشد.