هنجارگریزی همواره یکی از مؤثرترین روشهای برجستهسازی زبان شعر بوده است. این پدیده در شعر معاصر عربی اهمیت فراوانی یافته است تا آنجا که گاهی درک کلیت شعری، بر محور آن دور میزند. عزالدین مناصره، شاعر معاصر فلسطینی از جمله شاعرانی است که از انواع هنجارگریزیهای نحوی، واژگانی و نوشتاری بسیار استفاده کرده است. علاوه بر این وی گاهی با استفاده از عبارتها و تمثیلهای کهن، مضمونی از شعر پایداری پدید آورده است که بهرهگیری از چنین شگردی، سیمایی متمایز به سبک شعری وی بخشیده و موجبات تازگی شکل بیان و در نتیجه افزایش دشواری فهم و گستردگی زمان ادراک حسی خواننده را فراهم آورده است. هنجارگریزیهای او هرچند زبان شعری وی را متمایز ساخته و غالباً مثبت است، اما در برخی موارد نیز از آن جهت که غرابت زبان و شیوه بیان را به دنبال دارد، به ساختارهای زبان آسیب میرساند و انتقادهایی بر آن وارد است. این پژوهش سعی دارد تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ به بررسی هنجارگریزیهای مشهود در شعر عزالدین مناصره؛ از جمله هنجارگریزیهای زمانی، نحوی، واژگانی و نوشتاری بپردازد.
محمدکاظم کاظمی مولف کتاب هم زبانی و بی زبانی در مورد موضوع کتاب این گونه می گوید: من در این کتاب با دلایل و شواهد مختلف از متون کهن و آراء دانشمندان امروز، نشان دادهام که «فارسی» و «دری» در واقع دو نام است برای یک زبان واحد، و حدود نیم قرن است که گروهی برای جداسازی ملل همزبان و تضعیف زبان فارسی، با این ترفند، زبان ما را دوپاره کردهاند. همچنین در آنجا نشان دادهام که تا نیم قرن پیش، این زبان حتی در مجامع رسمی و علمی کشور ما نیز «فارسی» خوانده میشده است. این سخن شاید امروزه عجیب به نظر آید، ولی در این کتاب با شواهد و مدارک کافی ثابت شده است.
این کتاب درباره زبان فارسی امروز و برای همگان است؛ با توجه به اینکه چند میلیون نفر از ایرانیان و سخنگویان به فارسی هستند که زبان مادریشان فارسی نیست و زبان مادری بخشی از آنان از زبانهای ایرانی به معنای اصطلاحی هم نیست. فرهنگی در شناخت واژهها و ویژگیها و الگوهای واژهسازی در فارسی امروز و دشواریهای رایج در زبان است، برای همه فارسیزبانان و بهویژه جوانان ایرانی خارج از کشور. بنیاد این فرهنگ بر «زبان معیار» است که زبان ملی و رسمی، فرهنگی و علمی، مطبوعاتی و آموزشی کشور است و «زبان گفتار» که زبان محاوره روزانه است و «زبان عامیانه» که مردم فرهیخته در رفتار اجتماعی از ادای آنها احتراز میکنند.
از آنجا که ایران و فلسطین، در طول تاریخ خود، همواره با حوادث فراوانی، دست به گریبان بودهاند، لذا ادبیات پایداری در این دو سرزمین، به شکلی بسیار برجسته رواج یافته است. بیان شاعرانه حس وطندوستی، مبارزه علیه استبداد و استعمار، و فداکاری در راه وطن، از ویژگیهای بارز این گونه ادبی بوده که در شعر پایداری این دو سرزمین، بازتابی گسترده داشته است. در جای جای دیوان اشعار، شاعر آزادیخواه ایرانی، ملکالشعرای بهار، و شاعر ملیگرای فلسطینی، ابراهیم طوقان، احساس عشق به وطن و جان بازی در راه آزادی آن، به خوبی متجلی است، و به دلیل اینکه درونمایه اصلی شعر میهنی این دو، تحریک حس وطن دوستی و تکیه بر ملیگرایی، به منظور خلق روحیه پایداری در میان مردم است، لذا شعر اجتماعی و سیاسی این دو، وجوه اشتراک فراوانی با هم یافته است.
بدر شاکر السياب شاعر عراقي و خليل حاوي شاعر لبناني، هر دو نسبت به زندگي و وضعيت نابسامان جامعه خويش که در گرداب عقب ماندگي، جهل و استبداد غرق بوده، به شدت بدبين بودهاند. به کارگيري هنرمندانه ميراث گذشته و اسطورهها و از آن جمله، وصف افسانه سفرهاي ماجراجويانه سندباد در شعر اين دو، ابزاري مناسب براي بيان واقعيتهاي تلخ جامعه آن روز بوده است. سياب، هرچند در آغاز اميدوار بود و اسطوره را براي بيان مقاصد انقلابي خود به کار ميبرد، اما طولي نکشيد که روحيه ياس بر او غالب شد. قصايدي که در آن نقاب سندباد را بر چهره زده، متعلق به اين دوره است. سندباد در واقع، توصيف دردهاي جسمي و روحي شاعر و پژواک صداي عراق معاصر است که تغييرات سياسي و اجتماعي آن، با ناکامي روبرو شده است. اما خليل حاوي با استفاده از اين اسطوره، از يک سوي مانند سياب به بيان دردها و رنجهاي خود و ملت خويش ميپردازد و از سوي ديگر، سندباد نزد او بعدي ديگر نيز مييابد و تبديل به نماد تمدني جديد ميگردد. بنابراين، سندباد خليل حاوي با انجام سفرهاي مخاطره آميز و موفقيت در آنها، به اهدافي دست مييابد که سندباد سياب از عهده آنها برنيامده است. در يکي، رويارويي بين اميد و نواميدي آشکار است و در ديگري، ياسي مطلق بر همه جا سايه افکنده است.