کشف المحجوب هجویری از آثار تعلیمی صوفیه و متعلق به دوره نخستین نثر فارسی است. اهمیت این کتاب در این است که اطلاعات فراوانی از تصوف و موضوعات مربوط به آن در اختیار خواننده قرار میدهد. نثر این کتاب در قسمتهای مختلف متفاوت است و با موضوع سخن ارتباط مستقیمی دارد؛ با وجود تنوع موضوعات و گوناگونی نثر در کشفالمحجوب، این کتاب ساختاری منسجم و یکپارچه دارد. در این مقاله به ساختار کلی این کتاب و شیوه ویژه نویسنده آن در تبیین و گسترش اندیشهها و مضامین محوری پرداخته شده است.
تذکرةالاولیاء کتابی عرفانی است به نثر ساده و در قسمتهایی مسجع، که در شرح احوال بزرگان اولیاء و مشایخ صوفیه توسط فریدالدین عطار نیشابوری به فارسی نوشته شدهاست. تذکرةالاولیاء کتابی درباره زندگی، حالات، اندیشهها و سخنان عارفان و مشایخِ تصوف است، و به ذکر مکارم اخلاق، مواعظ و سخنان حکمتآمیز صوفیان بزرگ می پردازد.این کتاب مشتمل است بر مقدمه و ۷۲ باب که هر باب به زندگی یک صوفی پرداخته است و در ابتدای هر باب سخنانی مسجع در تمجید و ثنای صوفی بیان شده و سپس سخنان و داستان ها درباره صوفی آورده شده است.نخستین باب به حالات و سخنان جعفر صادق اختصاص یافتهاست، و باب هفتاد و دوم به حسین بن منصور حلاج .
شرح اصطلاحات تصوف، اثر سید صادق گوهرین، در 8 جلد و به زبان فارسی است.نویسنده، مقدمه بسیار مفصلی بر جلد اول کتاب نوشته که در آن درباره تاریخ تصوف و ارتباط آن با اسلام و بهخصوص شیعه و همچنین فرقههای متصوفه و... توضیح میدهد. وی انگیزه اولیه نگارش این اثر را تشویق استادش بدیعالزمان فروزانفر و دیدن خوابی میداند که در آن پیامبر خدا به وی توصیه به این امر کرده است. او درباره طرز تدوین و تنظیم کتاب مینویسد: در جمعآوری اصطلاحات صوفیان، از قدیمترین آثار موجود این طایفه تا قرن هفتم هجری که زمان زندگانی مولانا و آثار گرانبهای او از جمله مثنوی معنوی اوست، بسنده کردم و در این جمعآوری سعی کردم که پیوسته از پرارزشترین متونی که مورد قبول مشایخ این مسلک است استفاده شود. در شرح اصطلاحات، از کتابهای پس از قرن هفتم و همچنین از تفاسیر قرآنی صوفیان و کتب تاریخی و تذکرههای آنان نیز استفاده شده است. نویسنده ذیل هر اصطلاحی عین عبارتی را که پیشوایان صوفیه در آثارشان آوردهاند، بدون کموکاست نقل میکند. سپس برای درک بیشتر مفاهیم بسیاری از اصطلاحات، ذیل عنوان اقوال مشایخ، گفتار پیشوایان معروف این طایفه را میآورد. پس از آن، در حاصل کلام، به شرح و توضیح آنچه در نقل عبارات و کتابها و اقوال مشایخ آورده شده، میپردازد. او سرانجام ذیل عنوان «اما در مثنوی» میکوشد با نقل اشعار مثنوی آنچه را که مولانا در بیان هر اصطلاحی آورده است، نقل کند و شروحی بر آن بنویسد.
در در مجله فرهنگنویسی (شماره4، بهمن 1390، ص 133 ـ 145) دکتر سجاد آیدنلو درباره معنی چهار ترکیب موجود در شاهنامه، که از فرهنگها فوت شده است، بحث کردهاند. از جمله آنها «کلاه عادی» است. به نظر ایشان «عادی» در داستان عامیانه و نقالی به معنای «پهلوان»، «دلاور»، «بلند بالا» و «پرتوان» به کار رفته است. بنابراین «کلاه عادی» به معنی «مغفر بزرگ، شکوهمند و پهلوانانه» است. عادی به معنی مذکور درست است، هر چند باید آن را کاملتر کرد، ولی معنای پیشنهاد شده برای «کلاه عادی» به نظر درست نمیآید. در فرهنگها، یکی از معنیهای «عادی» را «منسوب به قوم عاد» نوشتهاند.
حكايتپردازي يكي از سنتهاي بسيار مهم در ميان صوفيان بوده است. نويسندگان صوفي، همواره از حکايت به عنوان ابزاري براي گسترش انديشههاي خود استفاده ميکردهاند. هجويري يكي از كساني است كه در پروردن اين حكايتها و غنابخشيدن به آنها، نسبت به بسياري از نويسندگان ديگر موفقتر عمل كرده است؛ تا جايي که برخي بر اين باورند که هجويري را ميتوان بهترين عارفانهنويس ايران دانست. حكايتها و شبه حكايتهاي صوفيانه بخش مهمي از كتاب كشف المحجوب را به خود اختصاص دادهاند. اين حكايتها از استحكام زيادي برخوردارند و هم از نظر ساختار و هم معنا، قابل تحليل و بررسي هستند. هجويري اين حكايتها و شبه حكايتها را در بخشهاي گوناگون كتاب براي تاکيد بر گفتههاي خود به كار برده است. حکايتهاي کشف المحجوب را ميتوان بر اساس نظريههاي جديد ادبي از جمله «روايتشناسي ساختارگرا» نيز بررسي کرد. از ميان الگوهاي گوناگون روايتشناسي، الگوي روايتشناسي گرماس براي بررسي حکايتهاي کشف المحجوب ـ که بسيار کوتاه و فشردهاند ـ مناسبتر به نظر میرسد. اين الگو به طرز چشمگيري با طرح بسياري از قصههاي عاميانه سازگار است. آژيرداس ژولين گرماس، پس از بررسي نظريه پراپ در ريختشناسي قصه، تلاش ميکرد به يک دستور زبان جهاني براي روايت دست يابد. وي در کتاب «معناشناسي ساختاري»، نظريه نشانهشناسي روايت را بنا نهاد و به اين ترتيب اين برداشت که ساختار يک داستان با ساختار يک جمله همانند است، به يکي از فرضيات معيار در رايت شناسي تبديل شد. در مقاله حاضر، ساختار روايي حکايتهاي کشف المحبوب هجويري بر اساس الگويي نشانهشناسي روايي گرماس و نيز چرخشها و انعطافپذيري اين الگو در حکايتهاي صوفيانه بررسي شده است.