تقابل و یا همسویی عقل و عشق امری است که پیوسته در اندیشه متفکران، عارفان و فیلسوفان مورد کنکاش قرار گرفته و بازتاب این تفکرات منجر به پیدایش نحلههای فکری گوناگونی در این زمینه گردیده است. با بررسی سیر تاریخی این امر، میتوان اهمیّت آن را در نزد صاحبان اندیشه جستجو نمود. مروری بر «رسالههای عقل و عشق» موجود، بیانگر میزان اهمیّت آن در نزد بزرگان است. نویسنده ضمن بررسی دیدگاههای مختلف پیرامون این امر به تبیین دیدگاه سعدی در این زمینه پرداخته و معتقد است که رویکرد سعدی به عقل در گلستان و بوستان با دیدگاه وی نسبت به عقل در غزلیات و یا رساله عقل و عشق اندکی متفاوتتر میشود و این امر نیز به مقتضای موضوعات و مفاهیمی است که در هر یک از این آثار گنجانده شده است.
بوستان، همتای جاودانهی گلستان، با این تفاوت که منظوم است. این منظومهی چهارهزار بیتی همانند گلستان داستان به داستان و مواعظ شیرینی در آغاز یا انجام هر داستان در آن آمده است. وزن این منظومه، همانند شاهنامهی فردوسی (بحرمتقارب) است. این اثر درخشان هممانند گلستان مخاطب عام و خاص دارد و مطبوع هر طبعی است، و بیش از هفتصد سال است که در اقلیم فارسی زبان (علاوه بر ایران، شبه قارهی هند، افغانستان و آسیای میانه به ویژه سمرقند و بخارا و تاجیکستان) در مکتبخانهها و سپس در عصر جدید در آموزشگاهها و مدارس عالی و دانشکدهها کتاب درسی آموزشی است و مهمترین درسی که میدهد درس زندگی است. بوستان مشتمل بر 10 باب است : 1. در عدل و تدبیر و رای 2. در احسان 3. در عشق و مستی و شور 4. در تواضع 5. در رضا 6. در قناعت 7. در عالم تربیت 8. در شکر بر عافیت 9. در توبه و راه صواب 10 .در مناجات و ختم کتاب.
کتاب «غنچۀ باز در شرح گلشن راز» تألیف جلال الدین علی میر ابوالفضل عنقا، عارف سلسله اویسی در قرن سیزدهم هجری شمسی است. کتاب غنچۀ باز، شرح مثنوی «گلشن راز» با موضوعیت عشق و عرفان اسلامی است. این کتاب در قالب شعری مستزاد است. این مستزاد عرفانی، با اضافه کردن واژگان بر پایان هر مصراع مثنوی «گلشن راز» نگارش شده است و در واقع قالب مثنوی گلشن راز را به قالب مستزاد تغییر داده است.
برای دستیابی به معانی ابیات غزلیات سعدی، با زبان او باید آشنا گردیم. زبانی که سعدی در غزل اختیار کرده بر سنت و ساخته گذشتگان و آفریده هنرمندانه خود او استوار است. روابط ساختاری این زبان، همچون زبان هر شاعر اصیل، فراتر از روابط دستوری زبان معیار است و برای تشخیص آنها باید ویژگیهای آن را یافت تا بتوان معنای مراد شاعر را در بافتهای گوناگون تمیز داد. همچنین باید بستر فرهنگی خاصی را که واژهها و تعبیرات در آن پرورده شدهاند شناخت تا بتوان هاله معنائی آنها را، که حامل مایههای عاطفی و تجربههای قومی و فردیاند، به فراست دریافت و از برخی لغزشها در تفسیر ایمن ماند.
سماع اهل تصوف و عرفان از دو منظر قابل بررسي است: يکي سماع رسمي که داراي آداب و رسوم و ترتيباتي خاص است و موافقان و مخالفان آن فراوانند، ديگر سماعي که ناظر بر مراتب تکاملي و تبدلات وجودي سالک است. يکي از عمدهترين دلايل مخالفان با مکتب تصوف، سماع ترسمي است. از اسرارالتوحيد برميآيد که از زمان ابوسعيد ابوالخير اين اختلاف نظرهاي عقيدتي در مورد سماع فراوان بوده است. برخي از صاحب نظران آن را غذاي روح دانسته، از آن بر حالت و صفت روحاني تعبير ميکنند و سماع اين جهان را سايهاي از آن حقيقت مجرد فرض ميکنند و برخي ديگر آن را آلت شيطان دانستهاند. سعدي سماع را خاص هر کسي نميداند و معتقد است که از هزاران تن، سماع تنها در يک نفر (آشنايان راه) اثر خواهد کرد. در اين مقاله کوشيده شده است ضمن بررسي اين اختلاف نظرها، به بررسي سماع از ديدگاه اهل سماع و رويکرد سعدي بدان پرداخته شود.