مارکسیسم از جنبشهای اثرگذار و در عین حال مناقشهآمیز فکری و فلسفی در جهان معاصر است. بعضی منتقدان مارکسیسم نظریه تاریخ مارکس را فاقد خصلت علمی، بلکه رهیافتی دینی، تاریخباورانه، اسطورهای و حتی ادبی دیدهاند. ازاینرو، فلسفه تاریخ مارکس را میتوان بهمثابه متن روایی نگریست و با ابزارهای نقد ادبی تحلیل کرد. شیوه رئالیسم سوسیالیستی برای بسط آرمانهای مارکسیستی در روسیه تدوین شد و در ایران نیز در میانههای دهه بیست شمسی در اوج اقتدار حزب توده رواج یافت. نگارندگان در این مقاله میکوشند با استفاده از رهیافت ساختگرایانه تزوتان تودروف در تحلیل حکایتهای دکامرون، شباهتهای ساختاری معروفترین رمانهای رئالیسم سوسیالیستی ایران، یعنی دختر رعیت، چشمهایش و همسایهها را با رویکرد تاریخباورانه مارکس بررسی کنند. همه کنشهای رمانهای رئالیسم سوسیالیستی فارسی و فلسفه تاریخ مارکس را میتوان براساس دستور زبان داستان تودروف در سه گزاره بنیادین و تکرارشونده که گذار از یک تعادل به تعادل پایدار دیگری است، تبیین کرد: 1. استقرار نظم نوین استبدادی یا سرمایهداری (تعادل)؛ 2. ظهور آگاهی و کنش انقلابی مبارزان و تودهها (عدم تعادل)؛ 3. وعده به تحقق قطعی و گریزناپذیر جامعه بیطبقه (تعادل).
نویسنده این کتاب به صراحت اقرار میکند که مشروعیت آن بیشتر از هر چیزی از اثر مشهور دانیل کالاهان با عنوان "پنجاه فیلسوف کلیدی" (۱۹۸۷) الهام گرفته است. اگرچه تفاوتهای معینی این اثر را از سایر آثار مشابه متمایز میسازد؛ کالاهان باید فیلسوفانی را در طول تاریخ فلسفه انتخاب میکرد که نیز به عنوان شخصیتهایی شناختهشده در میان عموم مردم بودند، مثل فیگورهایی چون افلاطون و هابز یا سارتر. با این حال، انتخاب جان لچز فیلسوفان معاصری که گاه هنوز تا شهرت فاصله داشتند بود. به علاوه، سوال تکراری در مورد تشکیل مجموعه "پنجاه متفکر کلیدی" بیش از سایر آثار مشابه مطرح شد: آیا توافقی در مورد انتخاب متفکران و فیلسوفان وجود دارد که بعضی از آنها هنوز هم در زمان تدوین این اثر در دسترسند؟ به عبارت دیگر، آیا در واقع اسامی مهمترین فلاسفه معاصر در این لیست محل دارند یا میتوان اسامی دیگری را نیز در نظر گرفت؟ این چالش خود باعث جایگزین شدن اسامی چون آگامبن، بادیو، برگسون، باتلر، دریدا، هایدگر، هوسل، ماتراورز، ویریلیو و ژیژک در ویرایش دوم این کتاب شده است. از دیدگاه نویسنده، مبنای کار او نیز در انتخابهای روشنکننده و آموزندهٔ آثار بوده است. لچز پنجاه متفکر کلیدی معاصر را در ده گروه تقسیمبندی کرده تا تفکرات آنها را درک کنیم: ساختارگرایی ابتدایی، فنومنولوژی، ساختارگرایی پسااستراکچرالیسم، نشانهشناسی، فمینیسم موج دوم، پسامارکسیسم، مدرنیته، پسامدرنیته و در نهایت تفکرات الهامگرفته از زندگی. امیدواریم این تقسیمبندی به خوانندگان در درک جهتگیریهای فکری متفکران و همچنین درک کلی از معنا و مفهوم این مجموعه کمک کند.
گئورگی پلخانف ؛ نظریهپرداز مارکسیست روس، بنیانگذار جنبش مارکسیستی در روسیه و برای سالهای متمادی، نماینده و مدافع اصلی آن بود. او همچنین از بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود و بعد از انشعاب در حزب، او به مِنشویکها (حزب اقلیت) پیوست، اما همواره سعی در ایجاد اتحاد بین دو حزب داشت. پلخانف معتقد بود که جوامع بشری به ویژه جامعه روسیه برای پیاده کردن موفقیتآمیز مارکسیسم هنوز «نارس» بوده و سرمایهداری باید ابتدا رشد کند تا سوسیالیسم ممکن گردد و از همین رو با دولت شوروی مخالف بود. مهمترین آثار او عبارتند از: «آنارشیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ از نگاه یکتاشناسان»، «تاریخ ماتریالیسم»، «حقایق منطقی»، «اهمیت مطالعه تاریخ از نظر تحولات اندیشه»، «نقش فرد در تطور تاریخ» و آخرین تالیف او «مسائل اساسی مارکسیسم».
«رساله قشیریه» از کتب معتبر صوفیه در قرن پنجم است که زینالاسلام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک بن طلحة بن محمد قشیری در 437 هـ.ق نوشته است. هر چند که امام قشیری پیش از هجویری وفات یافته است، با این وجود جامعترین و معتبرترین کتابی است که از قدما در باب تصوف بر جای مانده است. رساله قشیریه نامه یا پیامی است که قشیری به صوفیان شهرهای اسلامی فرستاده است و آن را در سال 437 هـ. آغاز کرده و در 438 هـ. به پایان رسانده است. این کتاب دربرگیرنده پنج فصل است که در فصل اول آن شرح احوال و آثار قشیری، استادان و شاگردان وی بررسی شده، در دوم مباحث دستوری و زبانی کتاب در سه بخش مورد بحث قرار گرفته، در فصل سوم ضمن برگردان اشعار عربی رساله به فارسی از گویندگان آن اشعار هم سخن به میان آمده، در فصل چهارم احادیث شریف نبوی و احیاناً احادیث قدسی با ذکر مآخذ آنها جای گرفته و در آخرین فصل شخصیتهای ذکرشده در رساله که بیش از 560 نفرند، در صورت امکان معرفی شدهاند.
تدوین واژهنامههای گیلکی سابقه نسبتا طولانی دارد. اولین کوشش موفق در این زمینه، فرهنگ گیلکی از منوچهر ستوده است که در سال 1332 خورشیدی به همت انجمن ایرانشناسی، به چاپ رسید. بعد از این کتاب، گامهای مهمی در تألیف واژهنامههای گیلکی برداشته شد که خوشبختانه برخی از آنها به زیور طبع نیز آراسته شدهاند. از جمله این آثار میتوان واژهنامه گویش گیلکی، فرهنگ گیل و دیلم، ویژگیهای دستوری و فرهنگ واژههای گیلکی را نام برد. گلیهگب، بیتردید مفصلترین فرهنگنامهای است که تا کنون درباره گویش گیلکی نوشته شده و به شکل منقحتری روانه بازار شده است. مولف فاضل آن، آقای فریدون نوزاد، خود، از محققان برجسته گیلانی است. این واژهنامه به گویش گفتاری و نوشتاری مردم رشت و پیرامون آن اختصاص دارد.