سبکشناسی در حوزههای گوناگون تحقیقات ادبی بهویژه در نقد ادبی متون نقش مهمّی دارد و طبقهبندی علمی آن میتواند کار آموزش سبک را آسان کند. هدف از این نوشتار نگاهی انتقادی به کتابهای سبکشناسی از جهت تقسیمبندی شیوه های نثرنویسی است. برای رسیدن به این هدف ابتدا دیدگاههای تعدادی از محقّقان در تقسیمبندی شیوههای نثرنویسی بیان شده و سپس به نقد و بررسی آنها پرداخته شده است. مهمترین آسیبهای اینگونه تقسیمبندیها عبارتاند از: مشخّصنکردن مبانی تقسیمبندیها، نارسائی تعاریف، تناقض در تعیین مصداقها، چندگونگی تقسیمبندیها و اختلاف در نامگذاری، عدم تمایز نثر ادبی از نثر غیرادبی، کلّیبودن تقسیمبندیها و انعطافناپذیربودن آنها، کمتوجّهی به بعضی از گونههای سبکی بهویژه سبک فردی و خردهسبک ها، درآمیختگی نوع نثر با سبک نثر، نگاه تکبُعدی به سبک نثر و کمتوجّهی به تعیین عناصر و شاخصههای سبکی و روشهای تحلیل سبک و .... .
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
مطالعه ميان رشتهاي (Interdisciplinary study) که در دهههاي اخير در بسياري از مراکز تحقيقاتي و دانشگاهي جهان مورد توجه جدي قرار گرفته، رويکردي است که در آن، پژوهشگران با ايجاد تعامل بين رشتههاي گوناگوني و پل زدن ميان دو يا چند رشته مختلف، ميکوشند تا براي دستيابي به حل مسايل به الگوي مناسبي دست يابند. هدف اين مقاله آشنايي با رويکرد ميان رشتهاي و معرفي بعضي از گونههاي پژوهشهاي ميان رشتهاي است که با پژوهشهاي ادبي مرتبط است. در اين نوشتار، ضمن ارايه تعريف دقيقي از پژوهش ميان رشتهاي و بيان انواع آن در مطالعات ادبي، زمينهها و علل گرايش به پژوهش ميان رشتهاي و مباني اين رويکرد مورد بررسي قرار ميگيرد و نمونههايي از آثاري معرفي و بررسي ميشود که با چنين رويکردي به تحليل متون ادب فارسي پرداختهاند. بررسيها نشان ميدهد که در دهه اخير، تحليل متون ادب فارسي با استفاده از اين رويکردها گسترش چشمگيري يافته و موجب توجه و بازخواني آثار ادب فارسي با نگاهي تازه شده است.
در ديوان حافظ، ادبيات تعليمي و ادبيات غنايي به خوبي با هم پيوند خوردهاند و نتيجه هم نشيني اين دو نوع ادبي، به شکلگيري لحني خاص در کلام حافظ منجر شده است. حافظ با زدن رنگ عاطفي به پند و اندرزهاي کوتاه و فشردهاش، نوعي خاص از ادبيات تعليمي را که داراي لحني نرم و تاثيرگذار است، تقويت و برجسته کرد و با گنجاندن بايستهها و نبايستههاي اخلاقي در فرم غزل، راههاي درست زندگي را در بياني هنري و دلنشين به مخاطبانش نشان داده است. در اين مقاله ضمن بيان اهميت عنصر لحن در فهم و تفسير ديوان حافظ، مولفههاي کشف لحن تعليمي در اشعار او معرفي ميگردد و انواع لحن تعليمي در غزلياتش بررسي و تحليل ميشود. بررسي غزليات حافظ در محور افقي و عمودي بر اساس روش توصيفي ـ تحليلي نشان ميدهد که حافظ از گونههاي مختلف لحن در ابيات تعليمي بهره برده است اما لحن او در برابر عموم مخاطبانش، اغلب غيرتحکمي و خيرخواهانه است. او بيشتر از طريق گزينش واژگان مناسب و دقت در نحوه چينش آنها و هماهنگ کردن موسيقي کلام و بهرهگيري از انواع تکرارها به ايجاد لحن تعليمي مورد نظرش دست يافته است.