بوزرجمهر از جمله شخصیتهایی است که در شاهنامه از جایگاه ممتاز و نیکویی برخوردار است. او حکیم خردمند و فرزانهای است که سخنان منقولش در شاهنامه در راستای اخلاق، خرد، هدایت، رشد، راستی و نیکوییهاست. همچنین آیین اسلام آیینی است که همه دستورها و قوانین اصیل و حقیقی آن در راستای کمال انسانی و هم سو با دلالتهای خرد و عقلانیت است. با بررسی سخنان بوزرجمهر در شاهنامه و مقایسه آنها با آیات قرآن و احادیث امامان معصوم ـ ع ـ که دو سرچشمه اصیل آیین اسلام به شمار میآیند، مشخص میشود میان بسیاری از سخنان بوزرجمهر و آیات و احادیث، شباهتها و هم سوییهای نزدیکی وجود دارد. بر این اساس دو سؤال اساسی در این مقاله مطرح است: الف) چه نوع تقسیمبندیهایی از شباهتهای سخنان بوزرجمهر در شاهنامه و قرآن و احادیث میتوان ارائه داد؟ ب) علل این شباهتها چیست؟ روش تحقیق در این مقاله روش علی ـ مقایسهای است. با این توضیح که نخست با مقایسه سخنان بوزرجمهر با آیات و احادیث به توصیف و طبقهبندی انواع شباهتها و مشترکات گوناگون آن پرداخته میشود، سپس با در نظر گرفتن دلایل عقلی و نقلی علل این شباهتها بررسی و ریشهیابی میگردد.
سید رضی مولف نهج البلاغه کتابی است به زبان فارسی در شرح زندگانی سید رضی، نوشته حجت الاسلام علی دوانی از نویسندگان معاصر. مولف این کتاب را به مناسبت تشکیل کنگره هزاره نهج البلاغه در تهران در سال ۱۳۵۹ ش. به نگارش درآورده است. قرن چهارم هجری، عصر طلایی تاریخ اسلام به شمار میرود؛ عصری که دانشمندان بزرگ اسلام، شیعی، سنی، زیدی، اسماعیلی و... و حتی دانشمندان غیرمسلمان در عراق، مصر، سوریه، ایران و دیگر نقاط جهان اسلام، سرگرم درس و بحث و تالیف و تصنیف بودند و مرکز تمام تبادلات علمی، شهر بغداد بود. محمد بن حسین معروف به سید رضی یا شریف رضی در سال 359 هجری در بغداد به دنیا آمد. او از کودکی هوش و استعداد سرشاری داشت و در نهایت با تالیف نهجالباغه به امتیاز و شهرتی خاص دست یافت. او در محضر استادانی بزرگ به تحصیل صرف، نحو، قرائت، انساب، حدیث، کلام، فقه، اصول، عروض و... پرداخت به طوری که میگویند در بیست سالگی از تحصیل تمامی علوم متداول عصر بینیاز شد. سید رضی در سن 41 سالگی نهجالبلاغه را تالیف کرد و در سال 406 هجری در سن 47 سالگی درگذشت.
معارف نهجالبلاغه در شعر شاعران تألیف محمد دشتى در این مجموعه به تأثیر معارف نهجالبلاغه و پند و اندرزهای امام علی(ع) در ادبیات فارسی، به ویژه ادبیات منظوم پرداخته شده است. مؤلف با بررسی اشعار شاعران بلند آوازه ای چون فردوسی، مولوی، حافظ، سعدی، سنایی، عطار، ناصر خسرو، بسطامی، فیض کاشانی، اقبال لاهوری، دهخدا و امام خمینی(ره)، اثرپذیری این سخن سرایان را از کلمات گهربار امیر مؤمنان(ع) در دو بخش قالبی و مضمونی تشریح کرده است. وی ابتدا به فرازی از سخنان امیر مؤمنان(ع) در نهجالبلاغه اشاره میکند و سپس، ابیاتی از سخن سرایان ادب فارسی را ذکر نموده و نشان میدهد که چگونه این ناموران شعر پارسی، در قالب اشاره، اقتباس، استعاره، تضمین، ترجمه و تلمیح از قالب و محتوای معارف نهجالبلاغه سیراب شدهاند و غنای شعر خود را دو چندان کردهاند. نویسنده، در پایان به فهرست موضوعی مدخلهایی پرداخته که شاعران یاد شده از کلمات علی(ع) اقتباس کردهاند و نشانی خطبهها، نامهها و کلمات قصار را نیز، در کنار آن ذکر کرده است. این مدخلها که افزون بر صدها موضوع میشود، در باره مسائل اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، پند و اندرز، دنیا و آخرت، فضایل و مناقب اهل بیت(ع)، بعثت پیامبر، آموزش و پرورش، تواضع و فروتنی، دستگیری از تهیدستان عبرت از روزگار و مقام و منزلت علی(ع) است
این کتاب دربرگیرنده تحقیقی است در دیوان کبیر از نظر تصویرگری با عنوان «تصویرگری در غزلیات شمس». چون این نوشته بررسی تصویرسازی و تخیل هنری شاعری معین است، از ورود در مباحث کلی در حد امکان پرهیز شده است. تنها در ابتدا بحث مختصری در تعریف شعر و خیال آمده و در قسمتهای مجاز و سمبولیسم و سوررئالیسم نیز در ابتدای هر بحث مباحث کلی به اختصار آورده شده است.
يکي از بهرههاي پژوهش در ديوان شاعران گذشته، غني تر شدن دايره لغات و واژگان است. بدون بررسي و مطالعه تمام آثار ادبي، حتي آثار ادبي غير مشهور، تهيه فرهنگ لغتي کامل و جامع غير ممکن است. لذا نويسنده، که به کار تحقيق در ديوان بدر شرواني شاعر قرن هشتم و نهم در منطقه قفقاز مشغول است در اين نوشته به بررسي واژگاني از ديوان اين شاعر ميپردازد که در فرهنگهاي فارسي نيست و يا در فرهنگها از جمله لغتنامه دهخدا معني آن ذکر شده است، بدون اينکه شاهدي از شعر يا نثر براي آن آمده باشد. تلاش بر اين بوده است که براي لغاتي که شاهد ندارد، شواهدي از ديوان بدر بيايد و واژههايي را که در فرهنگهاي فارسي نبوده است در منابع ديگر از جمله فرهنگهاي عربي و ترکي موجود يا ديوان شاعران ديگر يافته شود. با وجود اين، بعضي از واژهها پيدا نشد و به همين دليل اين لغات با توجه به شعر خود شاعر معني شده است.