پرسوناژهای (personages) اساطیریای که در مقاله حاضر مورد بررسی است، شامل سه دسته پهلوانان، پریان و خدایان است. در این مقاله تلاش شده است تا این سه گونه پرسوناژ در اساطیر ایران و روسیه مقایسه شود. در این مقایسه و تطبیق وجوه تشابه افسانههای سیاگالش و لش، حماسههای رستم و ایلیامورامتس، و اسطورههای میترا و داژبُگ، ضحاک و تریگلاوا، اهورامزدا و بیلبگ، اهریمن و چُرنبگ نشان داده شدهاند. برخی از این شباهتها اتفاقی به نظر میرسند (مانند شباهت لش و سیاگالش) اما برخی نیز ریشه در نژاد و فرهنگ مشترک این دو کشور دارند (مانند اهورامزدا و اهریمن). اساس کار این مقاله گزارش تطبیقی اسطورهها و افسانههای روسیه و ایران بر مبنای نظریه چامسکی درباره شباهتهای ژرفساختی است، اگرچه گاه یکی از آنها دارای پیشینه بیشتری است و ممکن است بر دیگری اثر گذاشته باشد.
نویسنده این کتاب از خردی ایرانی بار آمده و از همان بچگی که به دبستان و دبیرستان میرفته همیشه شور و عشق میهن در سر و دل داشته و هر پایه ای که بالاتر می آمده گاهی هم در میهن پرستی فراتر می نهاده دانش کشاورزی را نیز بدین منظور فراگرفته است. از ایران و برای ایرانی است. پیوسته می کوشد که راهی برای آزادی و بزرگی ایران بیابد و کاری کند که نام از دست رفته ایران دوباره باز آید. بررسی هایی در این زمینه نموده و به حقیقت بزرگی ایران و نیاکان خود پی برده و سر آنرا دریافته است. به عقیده خود راه چاره را یافته و امروز از روی ایمان می گوید: ایران آزاد و بزرگ می شود.
مولف در این کتاب اشعار نظیری و عرفی را با هم مقایسه کرده است و برای نشان دادن این که دو شاعر هم زمان و هم سبک در حالی که شباهتهای فراوانی با هم دارند چقدر می توانند با یکدیگر تفاوت داشته باشند و این مقایسه که بین دو شاعر سبک هندی به وجود می آید، جذاب و شیرین به نظر می رسد. نویسنده در ضمن مقایسه، به بررسی و نقد شعر هر دو شاعر هم پرداخته است .
برتولت برشت از جامعهشناسان و نمايشنامهنويساني است که انديشههايي پيشرو در زمينه هنر، نمايشنامه و داستان داشته است. مهمترين نظريه برشت «فاصلهگذاري» نام دارد که تحت تأثير رهيافتهاي فرماليستي از جمله آشناييزدايي و برجستهسازي بوده است. «فاصلهگذاري» به معني آفرينش شخصيتهاي تازه، غيرعادي، شگفتانگيز و بيگانه در اثر است. نظريه برشت پيش از همه در نمايشنامه کاربرد دارد. اما منتقدان میتوانند آن را در داستان نيز به کار گيرند، به ويژه در داستانهايي که شخصيتهاي شگفتي دارند. بوف کور صادق هدايت داراي شخصيت بيهويت، پوچانگار و غريبهاي است که براي مخاطب تازگي دارد. مقاله حاضر به بررسي داستان بوف کور بر پايه نظريه فاصلهگذاري برشت و گرايشهاي اجتماعي- سياسي وي میپردازد.
يکي از محورهاي بنيادي مطالعات ادبي امروز، قرائت متون ادبي کهن از ديدگاه نظريهپردازان امروزي است که مايه پويايي اين متون ميگردد. کارل گوستاو يونگ (1961-1875)، روانکاو قرن بيستم ميلادي، در زمره اين نظريهپردازان است. از مهمترين نظريههاي وي، نظريه فرايند فرديت است که دربردارنده کهنالگوهاي ويژه اوست. شاهنامه اثر ارزنده ابوالقاسم فردوسي (411-329 ﻫ. ق) است که بخشهاي افسانهاي، اساطيري و حماسي آن ظرفيت تحليل نقد يونگي را دارد. اين مقاله به بررسي چند شخصيت شاهنامه، به ويژه رستم، از ديدگاه يونگ و در چارچوب فرايند فرديت ميپردازد.