مخزن الاسرار، نخستين اثر از پنج گنج نظامي گنجوي است که بسياري از محققان به سبب ابهام و پيچيدگيهاي فراوان معنايي، به شرح و توضيح ابيات آن همت گماردهاند. در اين مقاله به نقد و تحليل محتواي شروح مخزنالاسرار پرداخته شده است. آشنايي با ابيات مشکل و پيچيده اين مثنوي و گردآوري و ارزيابي معاني مختلف شارحان، يادآوري و اصلاح اشتباهات در توضيح برخي ابيات، برگزيدن معني صحيح تر ابيات و هم چنين شناخت منشا اختلاف نظر شارحان در شرح مخزنالاسرار، از اهداف نگارش اين مقاله بوده است.
مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد به مناسبت نهمین سده تولد حکیم نظامی گنجوی دو شماره را به مجموعه مقالات این کنگره که در بهار و تابستان سال 1369 برگزار شده، اختصاص داده است
حکیم ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی ابن مؤید نظامی شاعر معروف ایرانی در قرن ششم هجری قمری است. وی بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۴۰ هجری قمری در شهر گنجه متولد شد. وی از فنون حکمت و علوم عقلی و نقلی و طب و ریاضی و موسیقی بهرهای کامل داشته و از علمای فلسفه و حکمت به شمار میآمده است. مهمترین اثر وی «پنج گنج» یا «خمسه» است. دیوان اشعار او مشتمل بر قصاید، غزلیات، قطعات و رباعیات است. وی بین سالهای ۵۹۹ تا ۶۰۲ هجری قمری وفات یافت. حکیم گنجه، شاعر شادی و طرب است. هنرمند شادی آفرین، که طبع و قریحه خود را دراختیار افسانه های شفاهی مردم عصر خویش گذاشته و با این کار، آن قصه ها را به نام خود ثبت کرده است. او بزرگترین شاهکار ادبیات غنایی و بزمی و پنج گنج ارزشمند را، از خرابه های فراموشی و نسیان بیرون آورده و نه تنها به ایرانیان، بلکه به جامعه بشری هدیه کرده است. در آسمان ادبیات بزمی ایران، خمسه چون خورشیدی تابان با تلألؤ و درخشش بی مانند خود، بر همگان فخر می فروشد و آثار پس از آن، چون ستارگان کم نوری هستند که گه گاه چشمک می زنند و عرض اندام می کنند ولی فروغ شان در مقابل مهر رخشان اشعار نظامی، کرم شب تاب را فرایاد می آورد.زبان آثار نظامی، فارسی است. او آرمان ها و اندیشه های خود را با واژگان پارسی به رشته آورده و این زبان متضمن رنگ ملی و گذشته فرهنگ و ادبی مردم آن عصر است. ممکن نیست کسی این زبان را بداند، یا با آن آشنایی داشته باشد و از آثار نظامی، لذت و بهره ادبی و زیباشناختی نبرد. «این نکته مسلم است که زبان شعر فارسی یعنی زبان دری، زبان طبیعی و رایج مغرب ایران، مخصوصاً آذربایجان و ایران نبوده و زبان مشرق بوده است که از راه ادبیات وارد این سرزمین شد و حکمرانان سلجوقی که کارگزارانشان همیشه از مردم مشرق و بیشتر از خراسان بوده اند، چون این نواحی را گشوده اند، زبان دری بیشتر در آنجا، رواج یافته است. به همین جهت است که شعر دری در آذربایجان از قرن پنجم و زمان اسدی و قطران آغاز شده و در قرن ششم در زمان ابوالعلاء گنجوی و خاقانی و نظامی و فلکی و مجیرالدین بیلقانی که بزرگترین سرایندگان این سرزمین در این دوره اند، به اوج بلندی خود رسیده است.» نظامی در عمل نیز جزو شاعرانی است، که با توجه به بوطیقای جدید، چهره ای ممتاز دارد. بدین معنی که شعر را اولاً به لحاظ نمایش دادن و تصویرگری به نقاشی و ثانیاً به لحاظ موسیقایی بودن کلام، به موسیقی نزدیک کرده است و از طرف دیگر، با ابزارهای علم بیان، از قبیل: تشبیه و استعاره به جای سخن گفتن، نقاشی کرده است و از طرف دیگر، با ابزارهای علم بدیع بخصوص بدیع لفظی، موسیقی درونی شعر را اعتلا داده است.
بخش عمده تحقيقات ادبي درباره اسکندرنامه نظامي، به شرح ابيات و معني لغات و اصطلاحات اين منظومه اختصاص دارد. در اين مقاله ابتدا به معرفي شرحهاي اسکندرنامه نظامي و نقد شکلي و محتوايي آنها پرداخته شده و سپس ريشههاي اختلاف نظر شارحان در سه حوزه زير، با ذکر مثالهايي از آن منظومه، تبيين و تحليل شده است: الف) واژگان؛ گاه اختلاف نظر شارحان در معاني حقيقي واژهها، معاني استعاري واژهها و يا حقيقي يا استعاريبودن واژگان، سبب اختلاف معاني ابيات شده است. ب) عبارت؛ گاه اختلاف نظر در معاني حقيقي يا کنايي عبارت و يا معاني مختلف کنايي موجب اختلاف معناي ابيات شده است. ج) کل بيت؛ گاهي نيز تعقيد لفظي و معنوي، استعداد تاويلپذيري ابيات و نحوه خواندن بيت، سبب بروز معاني مختلف گرديده است. همچنين در پارهاي موارد، اختلاف در چگونگي تصحيح نيز، موجب تفاوت ابيات و به تبع آن تفاوت در معاني آنها شده است.
در مقاله حاضر تحقيقات نظامیشناسي از جنبههاي گوناگون و در حوزههاي مختلف نقد و بررسي شده است. در يک نگاه، رويکرد تحقيقات نظاميشناسي، از تدوين شرح احوال و عقايد و کليگويي با رويکرد سنتي، به دو حوزه نقد و تحليل آثار نظامي به سبك نوين، و بازنويسي منظومههاي پنج گنج تغيير يافته است. در حوزه نقد و تحليل، منظومه خسرو و شيرين به علت بهرهمندي فراوان از هنرهاي بياني و بلاغي، کاربرد عناصر داستاني به سبک نوين، انعکاس فرهنگ عامه و وجود تمثيلها و ضربالمثلهاي دلنشين، داراي ظرفيت بيشتر نقد و تحليل بوده و ديوان نظامي نيز به سبب در دسترس نبودن نسخه تصحيح شده قابل اعتماد، کمترين پژوهشها را به خود اختصاص داده است. در حوزه بازنويسي، منظومه ليلي و مجنون، به سبب طرح ساده داستان، دربرداشتن موضوع عشق آسماني و شهرت بيشتر اين داستان در ميان عوام، بيش از ساير منظومهها، مورد توجه اقتباسكنندگان آثار نظامي بوده است و به مخزن الاسرار، به علت زبان پيچيده، مضامين عرفاني و وجود حکايتهاي متعدد، کوتاه و مجزا، اقبال نشده است.