شهرآشوب اصطلاحاً از انواع شعر (به لحاظ موضوع) است و به اشعاری اطلاق میشود که در باره پیشهوران و تعریف شغل و صنعت آنان سروده باشند. چنین اشعاری از نظر جامعهشناسی و نیز در برداشتن لغات و اصطلاحات فنی و نام ابزارهای کار در حرفهها و صنایع رایج در دورههای مختلف زندگی بشر اهمیت بسیار دارد. پیشهوران اعم از صنعتگران، فروشندگان کالاهای گوناگون و دیگر طبقات اجتماعی در شهرآشوب ها، زیبارویانی فتنهگرند و شهرآشوب سرایان، عشق و محبت به این اصناف را چاشنی شعر خود میکنند تا توصیف پیشهوران و صنعت و ابزارهای کارشان برای خوانندگان ملالآور نباشد. گونهای از شهرآشوب نیز هست که شاعر در آن به ستایش یا نکوهش یک دیار و ساکنانش میپردازد. شهرآشوب قالب شعری خاصی ندارد و اغلب به صورت رباعی، قطعه، قصیده، غزل و مثنوی سروده شده است؛ با این حال قالب رباعی بیشتر از دیگر انواع دیگر شعر، مورد استفاده شهرآشوب سرایان بودهاست. شهرانگیز نام دیگر این نوع شعر است و بعضی از شاعران نیز به شهرآشوب های خود عناوین مبالغهآمیز همچون دهرآشوب، عالمآشوب و فلکانگیز دادهاند. در میان شعرا (بهخصوص اعراب) این رسم رواج داشته که قطعاتی سروده، مردم دیاری خاص را مذمت کرده یا میستودهاند. نمونههایی از چنین اشعاری را میتوان در کتب ادب و بلاغت همچون یتیمةالدهر و تتمةالیتیمة یافت. در ادب فارسی میتوان از قطعه زیبای فرخی سیستانی در باره سمرقند یاد کرد با مطلع: همه نعیم سمرقند سربهسر دیدم نظاره کردم در باغ و راغ و وادی و دشت همچنین باید از داستان هجو بلخ که به انوری (شاعر قرن ششم) نسبتش دادند، یاد کرد. این شعر در اصل از شاعری به نام فتوحی بودهاست. با این حال مردم خشمگین بلخ، انوری را وارونه بر خری سوار کرده، قصد گرداندن در شهر داشتند اما قاضی حمیدالدین بلخی مولف مقامات حمیدی وساطت کرده، او را رهانید. چنین اشعاری را میتوان منشأ شهرآشوب دانست. گر چه پس از رواج شهرآشوب، سرودن چنین اشعاری کماکان رایج بود. گیپ شرقشناس انگلیسی شعرای ترک (در قلمرو سلاطین عثمانی) همچون مسیحی ادرنهای، محمد سلوکی، لامعی بروسوی و عاشق چلبی را به عنوان نخستین شهرآشوب سرایان معرفی کرده است؛ اما احمد گلچین معانی شعرای فارسیگو را مبدع شهرآشوب دانسته و اظهار داشتهاست که شعرای ترک از ایشان تقلید کردهاند. ظاهراً در ادب فارسی، مسعود سعد سلمان اولین شاعر شهرآشوب سراست که اشعاری در مدح و ذم برخی اشخاص سروده و شهرآشوبی در قالب مثنوی در وصف، مدح و نکوهش درباریان شیرزاد پسر سلطان مسعود غزنوی، عمله خلوت و اهل طرب دربار وی به نظم کشیدهاست. بعد از مسعود سعد باید از حکیم سنایی غزنوی نام برد. وی در مثنویی به نام کارنامه بلخ، گروهی از بزرگان غزنین، درباریان، شاهزادگان، غلامان خاصه، سران لشکر و شعرا را نکوهیده و گروهی را ستوده یا آنکه به هزل و مطایبه از ایشان سخن گفتهاست. شعرای دیگری که از این نوع شهرآشوب سرودهاند: کمالالدین کوتاهپای که شهرآشوبی در هجو کینوس بدخشان سروده بود، آگهی خراسانی، حکیم شفائی اصفهانی، اشرف مازندرانی و... . مسعود سعد نود و یک قطعه مختلفالوزن در وصف پیشهوران و صنعتگران عصر خود به نظم کشیدهاست. مهستی گنجوی دیگر شاعر سده ششم است که رباعیاتی در باره اصناف بازار و پیشهوران سروده و نخستین کسی است که از قالب رباعی در سرودن شهرآشوب استفاده کردهاست. تعدادی از این رباعی ها از مونسالاحرار فی دقایقالاشعار محمدبن بدر جاجرمی (از فضلای سده هفتم) و فرهنگ ها و تذکرهها به دست آمدهاست. امیرخسرو دهلوی شاعر فارسیسرای هند نیز شصت و هفت شهرآشوب در قالب رباعی سرودهاست. سیفی بخاری در شهرانگیز خود با عنوان صنایعالبدایع در وصف هر پیشهور غزلی گفتهاست. خواندمیر نویسنده تاریخ حبیبالسیر صد و شصت رباعی از این گونه شعر در کتاب نامه نامی دارد که هر رباعی در آغاز نامهای مسطور است. مولانا لسانی شیرازی در منظومه مجمعالاصناف در وصف هر پیشهور پنج رباعی، با عنوانی در قالب مثنوی سرودهاست و بنا بر نظر احمد گلچین معانی مجمعالاصناف در میان شهرآشوب ها درجه عالی دارد. گویا وحیدی تبریزی اولین شاعری است که در قالب مثنوی شهرآشوب سرودهاست.حالتی ترکمانی و فیضی آگرهای هر دو در قالب رباعی شهرآشوب گفتهاند و حکیم فغفور لاهیجی و کلیم کاشانی از قالب مثنوی در سرودن شهرآشوب های خود بهره گرفتهاند. میرزاطاهر وحید قزوینی در مثنوی عاشق و معشوق، علاوه بر صاحبان حرف در باره مکان هایی همچون: میخانه، حمام و مسجد و حیواناتی مانند کرگدن و گاومیش و سازهایی چون تنبور و کمانچه نیز شعر گفتهاست. در این مثنوی شهرآشوبی دیگر در باره دو راجه هندی است. شاعر هنگامی که این دو دلداده به اصفهان رسیدهاند، به توصیف شهر و پیشهوران و بازاریان آن پرداختهاست. میرعابد سیدای نسفی شهرآشوب هایی در قالب مثنوی دارد که اغلب به صورت تکبیت است. همچنین وی سه شهرآشوب در قالب غزل سرودهاست. از شاعری به نام سرحدی قهفرخی فقط ابیاتی باقی است و چون دیوان شعرش در دست نیست، نمیتوان شمار شهرآشوب های او را مشخص کرد. احمد گلچین معانی از ده شاعر نام برده و شهرآشوب هایشان را نقل کردهاست: شمسالدین نسوی، محتشم کاشی، شهرت، عبدالحی حزنی، باقر خرده کاشی، امیر یوسف، محتشم علیخان حشمت، میرنجات اصفهانی، صادق دستغیب، مهدیقلی میرزا سهامالملک و همچنین از دو شهرآشوب منثور یاد کرده که یکی نوشته ملاعطا اعجاز هراتی و دیگری اثر میرزامحمد شفیع (معاصر شاهسلطان حسین صفوی) است. در این میان متنوعترین شهرآشوب ها را سیدای نسفی سروده و به حرفهها و صنایعی اشاره کرده که در شعر دیگران نیامده است؛ گر چه سرودههای وی از جنبه ادبی، مقامی فروتر از اشعار مسعود سعد، مهستی گنجوی، امیر خسرو دهلوی و دیگران دارد. این کتاب ارزشمند را احمد گلچین معانی در سال 1346 با یاری عبدالحمید نقیب زاده مشایخ توسط انتشارات امیرکبیر منتشر کرده است.
کتاب حاضر مشتمل بر دو گفتار به زبان فرانسوی، به خامه توانای استادان گرامی دکتر صفا و لیوه روسای محترم دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و استراسبورگ و یک مقدمه از نویسنده در معرفی کامل نسخه خطی کتابخانه ملی و دانشگاهی استراسبورگ و شرح یکصد و شصت و هشت بیت از مثنوی گلشن راز که متاسفانه شارح عارف آن تاکنون ناشناخته مانده است. و در آخر تعلیقاتی که برای حل مشکلات و توضیح و تعریف لغات و مصطلحات عرفانی و فلسفی به کوشش نویسنده فراهم گردیده است.
این کتاب اشعار فارسی سیدجعفر موسوی حاوی الف) دو مثنوی در بحر خفیف-مخبون محذوف-یکی تحت عنوان (حدیث نفس) شامل موضوعات مختلف در حدود (1723) بیت، و دیگری (بالاخانه غمها) که از نوشته نویسنده معروف (مصطفی لطفی منفلوطی مصری) برداشته شده است و در حدود (303) بیت می باشد. ب) غزلیات ج) متفرقات د) قطعات
احمد گلچین معانی در مقدمه کتاب در مورد علت نگارش کتاب می گوید: مجموعه مضامین مشترک چنانکه از نام آن پیداست، مشتمل است بر اشعار مشترک المضمون یا قریب المضمون از سخنوران ادوار مختلف که نگارنده به مرور زمان جمع آوری کرده ام، بدین طریق که هرگاه در حین مطالعه آثار یک شاعر به تعبیر یا مضمونی برخورده ام که آشنا به نظرم آمده و مشابه آن را از شاعر دیگری سراغ داشته ام، هر دو را بر پاره کاغذی نگاشته و نگاه داشته ام و چون یادداشتها زیاد شد به فکر چاپ آن افتادم
صائب تبریزی متولد سال هزار هجری از شاگردان مولانا محمد نواب بوده است. در زمان شاه عباس و در دوران صفویه زندگی میکرده و از تبریز به اصفهان و مشهد، قم، قزوین، اردبیل و ... سفرهایی داشته است. سبک شعرهای او هندی یا اصفهانی بوده است. در زمان حیات، اشعارش فراگیر بوده به گونهای که پادشاهان هند دیوانش را از پادشاهان ایران درخواست میکردند. در این کتاب لغات، ترکیبات و اصطلاحات اشعار «صائب تبریزی» به ترتیب هجایی جمعآوری شده است. همراه هر لغت، ترکیب یا اصطلاح، نمونههایی از شعر صائب به عنوان شاهد ارائه گردیده است. این فرهنگ شامل مجموعه لغات، ترکیبات، اصطلاحات و کفایاتی است که به ترتیب هجایی جمعآوری شده و به عنوان استشهاد در ذیل هر لغت یا ترکیب یک یا چند بیت از اشعار ارائه گردیده است.