مطابق قرآن کريم، فقط خداوند از غيب آگاه است. امکان غيبگويي از سوي پيامبر يا ائمه در مواردي است که حکمت خداوند ايجاب کند. بنابراين، لازم است روشن شود نقل پيشگوييها در متون ادبي در قالب بيان خواب يا اخبار منجمان و طالع بينان چه هدفي دارد؟ هدف اصلي پيشگوييها آن است که هرچه انسان انجام ميدهد نتيجه تدبير و عملکرد خود اوست. نقل روايتهايي که بيانگر موافق آمدن تدبير شخص با آگاهي از عاقبت کار است، پندي است براي انسان که حد انساني خود را نگه دارد؛ چون دانايي او نسبت به مسايلي که به وي مربوط نيست براي او توانايي ايجاد نميکند. در برخي موارد نيز پيشگويي، شيوهاي است که خردمندان براي پند دادن به حاکمان ستمگر در پيش گرفتهاند. گاهي نيز ادعاي پيشگويي، شيوهاي براي عملي کردن تدبيرهاي پنهان است.
این کتاب که به زبان فارسی سره به نگارش درآمده، گزارشی است از احوال و گفتار "آذرباد مهرسپندان " موبد موبدان عهد شاپور ذوالاکتاف که با بخشهایی از اندرزهای وی به چاپ رسیده است .بدین ترتیب، در بخش نخست کتاب جایگاه آذرباد در تاریخ ذکر گردیده و مقایسهای میان گفتار او با مانی، کنفوسیوس و دیگران صورت گرفته است .در بخش دوم، "سخنان آذرباد "به زبان پهلوی و ترجمه فارسی به چاپ رسیده است .بخشی از این سخنان، اندرزهای آذرباد به پسرش است .در بخش سوم کتاب نیز روایات مختلف از آذرباد و سخنان او که در متون پهلوی، عربی و فارسی انعکاس یافته درج گردیده است .بخش چهارم کتاب نیز متضمن سخنان یا اندرزهای "آذرباد "است که به عربی یا به شعر فارسی عرضه شده است .
کتاب حاضر نسخه ای کهن از فالنامه منسوب به شیخ بهایی است که در سال 1372 توسط انتشارات ارم به چاپ رسیده است و ناشر طریقه گرفتن فال را نیز در ابتدای کتاب توضیح داده است
سنتی ژرف و پایدار هست که انسان امیدوار است کسی بیاید و او را از محنتها نجات بخشد. این فرد قهرمان آرمانی است. ویژگیهایی که به قهرمان آرمانی نسبت داده میشود متأثر است از آنچه انسان در آیینها و اسطورههایش درباره نمونه نخستین انسان میاندیشیده است و در پرتو آن آیین، راز آفرینش را تبیین میکرده است. در این کتاب با توجه به کارکردهای نخستین انسان، چگونگی و علت تغییر و تحول پیش نمونه نخستین انسان به نخستین شاه بررسی شده، آنگاه با توجه به علت پیوند قهرمان با نخستین آفریده، جابجایی اسطوره نخستین آفریده با قهرمان نجاتبخش توضیح داده شده است. ضمن اشاره به کسانی چون کیخسرو، طهمورث، جمشید، کیومرث و سیاوش که دارای ویژگیهای نخستین انسان و نخستین شاه هستند، به مسئله نجاتبخشی و قهرمانی آرمانی آنها نیز استناد شده و همچنین برای اثبات آیینی بودن این مسئله به نمونههایی از آن در قالب داستان سیمرغ، ققنوس و سگ آبی اشاره شده است.
«هاويه» نخستين مجموعه داستان كوتاه ابوتراب خسروي است. به منظور دريافت شيوه نويسنده و تحليل داستانها، به کمک روش ساختارگرايي تودوروف پس از استخراج پيرفتها، ژرف ساخت داستانها را تحليل کردهايم. ژرف ساخت اين مجموعه مبتني بر مبارزه با زمان و مظاهر آن است. بررسي ساختار روايتها نشان ميدهد نويسنده آگاهانه در پي آن است که ژرف ساخت را در شيوه و ساختار روايتها نيز بازتاب دهد و ميان روايت و ژرف ساخت تا حد ممکن تناسب ايجاد کند؛ در روايتهاي ساده و تک محور که ترکيب پي رفتها زنجيرهاي است نويسنده به کمک عناصر ديگر نظير ايجاد شک و تعليق، ژرف ساخت مبارزه با زمان را بازتاب ميدهد و در مواردي که ترکيب پيرفتها تناوبي است با ايجاد حالتي دوري، ژرف ساخت مذکور را همخوان ميسازد. فقط داستان «هاويه آخر» داراي روايتي چندمحور است و روايتي واحد به چند شکل تکرار شده تا با اين تکرار، ژرف ساخت مقابله با زمان به منظور براندازي يا بياعتبار کردن آن تداوم يابد.