افضل¬الدّین بدیل خاقانی شروانی و نظامی گنجوی، دو تن از آن شاعران بزرگ و صاحبسبک هستند که بر بسیاری از شاعران بعد از خود تأثیر گذاشتهاند. بخش عمدهای از اشعار خاقانی شروانی، ساده و روشن است، امّا درک خیلی از قصایدش برای افراد عادی و گاه درسخوانده، دشوار و دیریاب شده است. یکی از این دلایل، ساختن ترکیبهای مختلف و به کار بردن اصطلاحات علوم گوناگون است، ولی آنچه بیش از همه، سرودههای این شاعر را برای خوانندگان، سخت کرده است، استفاده از آیات قرآن، معارف اسلامی، داستانهای پیامبران و بهویژه تلمیحات اسلامی نادر است که گاه سبب شده در برداشت از شعر او، راه خطا پیموده شود. تنوّع مایههای تلمیحی در حوزه داستان پیامبران، ناشی از وسعت اطّلاعات خاقانی در زمینه قرآن و تفسیر و حدیث و تنوّع مضمونهای شعری و نیروی تخیّل اوست. وی در استفاده از داستان پیامبران و اشارات پندآموز در همان حدّی که قرآن بدان اشاره کرده است، اکتفا نکرده و به تفسیر قصص و اخذ آنها از منابع دیگر نیز پرداخته است. در این مقاله، تلاش میشود با استفاده از پژوهشهای استادان و محقّقان، دو تلمیح نادر در دیوان خاقانی بررسی و تحلیل شود.
نویسنده در این کتاب به ذکر حال و سرگذشت سه تن از پیامبران بزرگ و نامآوران دین سترگ ـ موسی و عیسی و محمد ـ پرداخته و افزون بر ذکر سرگذشت آنان، شمهای نیز از قوانین و احکام آنان را به طور ایجاز گردآوری کرده تا خواننده افزون بر اطلاع چگونگی بعثت و نشر دعوت و ابلاغ رسالت آنان به این مسئله مهم و اساسی و هدف عالی و غایی پیامبران نامبرده نیز آشنا گردد.
تُحْفَةُ الْعِراقَیْن، نخستین سفرنامه منظوم فارسی، سروده خاقانی شروانی شاعر سده ششم قمری میباشد. تحفة العراقین که در قالب مثنوی و در شش مقاله سروده شده، شرح دو سفر خاقانی، یکی به عراق عجم و دیگری به حجاز، به قصد حج است. این موضوع با حواشی شاعرانه فراوان از جمله مناجاتها و مدح شخصیتهای سیاسی و علمی و نیز شرحی مختصر از زندگی خصوصی خاقانی همراه است. تحفة العراقین که خاقانی آن را تحفة الخواطر و زبدة الضمائر نیز مینامد، در قالب مثنوی و در بحر هزج مسدّس اخرب مقبوض سروده شده، و شامل بیش از۱۰۰‘ ۳ بیت است. این مثنوی بیانگر مشاهدات سراینده در سفر به مکه، از مسیر عراق عجم و عراق عرب است و شاعر ضمن آن به شرح دیدار خود با بزرگان شهرهای مختلف و ذکر برخی رسوم و عادات مردمان هر دیار پرداخته است. کتاب مشتمل است بر یک مقدمه منثور، ۷ مقاله، و یک خاتمه منظوم. مقالات کتاب به ترتیب عبارتاند از «عرائس الفکر و مجالس الذکر»، «معراج العقول و منهاج الفحول»، «سبحة الاوتاد»، «سواد الاوراد و خزانة الاوتاد»، «موارد الاوراد و فرائد الافراد»، «هدی المهتدی الی الهادی» و «فی وصف الشّام والموصل».
يکي از مباحث پيچيده و مبهم در کتابهاي تاريخ ادبيات ايران، سرآغاز و چگونگي شکلگيري سبک هندي است. مطالعه نظر محققاني که به اين مساله پرداختهاند از فراواني ديدگاههاي ارايه شده حکايت دارد. برخي محققان اين سبک را نتيجه ناگزير سير طبيعي شعر فارسي دانسته، برخي ديگر اين سبک را در ارتباط با عواملي اجتماعي و محيط شکلگيري آن بررسي کردهاند. در اين ميان، پژوهشگراني هم هستند که ريشه اين سبک را نه در ارتباط با عوامل اجتماعي يا محيط شکلگيري بلکه در شعر شاعران گذشته جستجو کردهاند. اين دسته از محققان غالبا از شاعراني چون خاقاني، حافظ، وحشي بافقي و ... به عنوان پايهگذار اين سبک نام بردهاند؛ اما نکته حايز اهميت قبول عام نيافتن چنين پژوهشهايي است. واقعيت اين است که سبکي به گستردگي سبک هندي را نميتوان و نبايد نشات گرفته از شعر يک شاعر دانست، بلکه بايد از ميزان و چگونگي تاثيرگذاري اين شاعران بر اين سبک سخن گفت و اين امر نيز تنها به واسطه استفاده از روشي تازه، يعني تحليل محتوا انجامشدني است. در اين مقاله نيز کوشيده شده است تا با تحليل محتواي شعر چهار شاعر پيشگام سبک هندي يعني خاقاني، حافظ، وحشي بافقي و بابا فغاني ميزان و چگونگي تاثيرگذاري آنان بر شکلگيري سبک هندي نشان داده شود.
زندگي و سرگذشت پيامبران به عنوان انسانهايي کامل و داراي شخصيت آسماني و سيره انساني در اکثر متون ادب فارسي انعکاس يافته و يکي از غنيترين منابع الهام در شکلگيري آثار هنري و ادبي، همواره سرچشمه مضمون آفريني و تصويرسازي شاعران و نويسندگان در ادب فارسي بوده است. آنچه در اين مقاله به آن پرداخته ميشود، تحليل سرگذشت پيامبران در قصايد خاقاني است. شاعر شروان براي طرح هنرمندانه اشعارش از سرگذشت هفده پيامبر بهره برده که جلوههاي زندگي حضرت رسول اکرم (ص)، بالاترين کاربرد را در ميان هفده پيامبر به خود اختصاص داده است. خاقاني با استفاده از داستان پيامبران، گاه تنها در پي ذکر گوشههاي از زندگي آنان در قالب شعر است؛ اما در بسياري از مواقع، وي سرگذشت انبيا را وسيلهاي براي طرح موضوعهاي مختلف ميکند. شاعر با دستمايه قراردادن داستان انبيا در پي طرح موضوعهاي متنوعي است که در اين ميان، مدح، نخستين رتبه را دارد. اين رويکرد خاقاني بر تعلق خاطر شاعر به ممدوحان و دستگاه قدرت، ناظر است. شاعر شروان براي رسيدن به مقصود خويش از شيوههاي بلاغي گوناگوني مانند تشبيه و اغراق بهره جسته است. وي با اين شگردها، کوشيده است توصيفهايي دقيق و روشن از موضوعهاي شعريش ارائه کند.