در ادبیات نوین، که همزمان با آغاز دوره واقع‌گرایی است، ناهنجاری و بلاهت به عنوان نمونه‌هایی از وضع بشر نشان داده می‌شود. ادبیات واقع‌گرا یا رنالیسم، ادبیات نوین عصر حاضر است، که سعی در نمایاندن واقعیت دارد. واقع‌گرایی تنها یک سبک میان سبک‌های ادبی دیگر نیست، بلکه زیربنایی است برای سایر سبک‌های ادبی که به گرایش‌های گوناگون قابل تفکیک‌اند، برای نمونه: واقع‌گرایی به سبک کافکا، با مجازی کردن واقعیت، ایجاد ترس و دلهره و سعی در بیان و القای مفهوم پوچی. یا واقع‌گرایی به سیاق توماس مان، که در عین توجه به مردم و حفظ جایگاه بورژوازی و شخصی نویسنده، به اوضاع نابسامان بشری با دیدی انتقادی می‌نگرد. یا سبک گوتفرید بن یعنی به هیچ گرفتن مردم و یا سبک برتولدبرشت، که در همنوایی با جبهه سوسیالیسم و پیوستن به آن خود را می‌نمایاند.

منابع مشابه بیشتر ...

6134689c0a4f8.png

رئالیسم پویا در آثار جلال آل احمد

محمدحسین دهقانی فیروزآبادی

رئالیسم موضوع سفسطه‌ستیزی است و جلال آل احمد نویسنده‌ای منورالفکر است که بنیان فکری و سیستم اندیشگری او «رئالیسم» است و در عین واقع‌گرایی، گروش و نگرشی عقلانی، عقلایی و منطقی با وقایع و واقعیت‌ها دارد و حوادث را هنجارمند و به عنوان مقوله‌ای تحولی رصد می‌کند و خود و عالم را متحرک منفعل از عوارض صدفه‌ای نمی‌بیند و همواره فعال و پویا نقش خویش را در گردونه هستی در حوزه وجودی خود ایفا می‌کند. تعرفه شخصیت هنری او سیر در مسیر طولی حیات و عالم وجود است و اگر هم گاه ستیزی با واقعیت‌های واقع دارد، این ستیز و تخالف از سنخ انفعال و فرونشستن نیست، بل تعادل‌بخش و پوینده به سمت مقاصد موضوعه است آثارش شواهد صادقه بر شخصیت جمعی اوست.

58e736d72513e.PNG

مفاهیم واقع‌گرایی در ادبیات

منوچهر حقیقی

در این مقاله مقصود از واژه واقع‌گرایی مفهوم کلی آن یعنی ارائه واقعیات و حقایق در ادبیات و هنر است و نه معنی خاص آن یعنی ادبیات رئالیستی دهه هائی از قرن نوزدهم. اساس بحث بر این نکته استوار است که همه نویسندگان و هنرمندان کم و بیش مدعی ارائه واقعیات هستند یعنی خود را واقع‌گرا و دیگران را غیر واقع‌گرا می‌خوانند. تفاوت بین این نویسندگان و هنرمندان در حیطه هنر واقع‌گرایانه گهگاه آن چنان شدت می‌گیرد که اگر نه در تعریف بلکه در عمل یا در پیاده کردن این روش ادبی و هنری تضادهای شدیدی را بوجود می‌آورد. هدف این مقاله کوتاه بحث درباره مفهوم رئالیسم و یا ارائه تاریخچه این مکتب یا نهضت و تکنیک‌های بکار برده شده در آن نیست چه همه آنها تقریباً یکسانند بلکه منظور کاوشی است منحصر در برداشت‌های متفاوت و متضاد از این تعاریف و تاثیر این برداشت‌ها در آثار ادبی و هنری. برای روشن شدن مطلب، ابتدا اشاره‌ای کوتاه به معنی واژه رئالیسم می‌نمائیم. رنه ولک در کتاب شاهکارهای ادبی جهان رئالیسم را "ارائه صادقانه واقعیت، یعنی زندگی و رفتارهای معاصر یک دوره خاص در ادبیات " می‌داند. او در عین حال بر این باور است که "رئالیست‌ها در آثار خود شخصیت نویسنده را سرکوب یا لااقل در زمینه داستان محو می‌کنند، چون واقعیت باید آنطور که هست ارائه گردد." فرهنگ مختصر ادبیات انگلیسی دانشگاه آکسفورد رئالیسم را "رعایت و پیروی از حقیقت در مورد واقعیات زندگی" تعریف می‌کند. فرهنگ اصطلاحات ایی ام. اچ ابرامز آنرا بعنوان" یک جنبش ادبی قرن نوزدهم بخصوص در نثر تخیلی" ... تعریف می‌کند.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

570cac4910084.PNG

شیوه‌های کاربرد داستان در داستان و ریشه‌های شرقی آن در ادبیات

پرویز معتمدی آذری

با بررسی ادبیات ایرانی و آلمانی دیده می‌شود که چارچوب داستان در داستان، که‌ روشی شرقی است و از راه ایران به ادبیات اروپایی راه‌یافته در ایران و اروپا با هدف‌های‌ مختلفی به کار برده شده است. در اروپا روش داستان در داستان گونه جدیدی در ادبیات‌ داستانی را پدید آورد که در آغاز به‌عنوان یکی از ویژگی‌های گونه ادبی نوول (داستان‌ کوتاه) شناخته شد. (تئوری)نظریه شهباز (سمبل نقطه عطف یا چرخش داستان) که برای‌ نوول ارائه شد به عقیده برخی از ادبا لازم دانسته شده است، ولی برخی دیگر از ادبا به آن‌ چندان پایبند و معتقد نبوده‌اند مانند تئودر اشترم .Theodor,Storm گوته بر این‌ باور بوده است که گونه ادبی نوول باید حاوی واقعه‌ای باشد که «هرگز تاکنون شنیده نشده‌ باشد» (فون ویزه،1971،ص 5). در ادبیات ایرانی سازندگان این‌گونه داستان‌ها با بکارگیری روش داستان در داستان، بیشتر قصد روان‌درمانی فرد روان‌پریش را دنبال‌ می‌کردند. درصورتی که نویسندگان اروپایی در بکارگیری داستان در داستان هدف دیگری‌ را مدنظرداشته‌اند که با هدف نویسندگان ایرانی، در کاربرد این روش، تا اندازه‌ای متفاوت‌ است. این تفاوت در دوره‌های مختلف اروپا نیز از یکدیگر متمایزند.

پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله
567ef2804e37d.PNG

مفاهیم ادبیات واقع‌گرایی

پرویز معتمدی آذری

ادبیات واقع‌گرا، اساس ادبیات نوین عصر حاضر است که سعى در نمایاندن واقعیت دارد. تا پیش از جنگ جهانى دوم، مبارزه میان فاشیسم و ضد فاشیسم تعیین‌کننده زندگى اجتماعى و سیاسى بود. پس از شکست فاشیسم به نظر مى‌رسید که مبارزه میان سوسیالیسم و سرمایه‌دارى امپریالیستى بار دیگر بر عرصه سیاست جهانى حاکم شده باشد و طراحان جنگ سرد، بر آن بودند که بشریت را به دو اردوگاه متخاصم گروه‌بندى کنند. اینک پس از شکست جبهه سوسیالیسم، امپریالیسم یکه‌تازى مى‌کند و فاشیسم نیز دیگر باره در حال شکل‌گیرى است. براى نقد ادبیات واقع‌گرا و سپس نوگرا، باید مسایل قاطع مربوط به ریخت (فرم) و دیالکتیک ذاتى آنها را در نظر گرفت. این وقایع سیاسى به گونه‌هاى مختلف بر ادبیات این دوره سایه افکنده‌اند و نویسندگان در آثارشان یا با آن بانگ همنوایى سر داده‌اند، یا براى رهایى، راه ناهنجارى‌هاى روانى را براى شخصیت‌هاى داستانى‌شان برگزیده‌اند و یا سرانجام متوصل به پوچى‌گرایى شده‌اند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله