ابن فارض از یکسو قدرت و استعداد شاعری را به کمال داراست و از سوی دیگر احساس و ادراک دینی و عرفانی او، در غایت علو و کمال است. وجود این دو امتیاز برجسته موجب شده است که او لوای شعر روزگار خود را در دوره فترت ادبی بعد از جنگهای صلیبی بر دوش گیرد و بر فراز قله صوفیانه عرب بایستد که دو قصیده تائیه کبری و خمریه او، گلستان عشق الهی را بارور ساخته، گرچه حب ابن فارض، نمودار عاطفه نفسانی ذاتی است ولی در ضمن شامل بسیاری از معانی لطیف صوفیانهای است که، به رنگ فلسفی آراسته شده. ابن فارض مانند ابن عربی، جلال الدین رومی، عطار و ... تنظیمکننده بیهمتای موسیقی افلاک و بیانکننده اسرار الهی است، برای اتصال به منشا هستی مطلق، طریق عرفان اسلامی را که جنبه پویا و مثبت دارد، برگزیده و مراحل سیر و سلوک را طی نموده و به سبب طاعت و عبادت آشکار و پنهان، قلبی و روحی و جسمی، مجذوب حق شده و با کشف و شهود و اشراق، به حقایق دست یافته، به همین دلیل «وحدت و معرفت، اصل خلقت، جوهر شرایع و ادیان» مذهب اوست. در این مقاله جهانبینی و راه و رسم و طریقت وی با عارفان و صوفیان روشنبین زبان و ادب فارسی که تحت تأثیر علوم و معارف اسلامی و قرآن و احادیث، شاهکارهای ادبی و عرفانی خلق نمودهاند، مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته است.
کتاب «غنچۀ باز در شرح گلشن راز» تألیف جلال الدین علی میر ابوالفضل عنقا، عارف سلسله اویسی در قرن سیزدهم هجری شمسی است. کتاب غنچۀ باز، شرح مثنوی «گلشن راز» با موضوعیت عشق و عرفان اسلامی است. این کتاب در قالب شعری مستزاد است. این مستزاد عرفانی، با اضافه کردن واژگان بر پایان هر مصراع مثنوی «گلشن راز» نگارش شده است و در واقع قالب مثنوی گلشن راز را به قالب مستزاد تغییر داده است.
کتاب حاضر نظریات تمام مکاتب مختلف جهان و فلاسفه ای را که در زمینه ارائه مدل انسان کامل سخن گفته اند، بررسی نموده و بالاخره در درس پنجم انسان کامل از دیدگاه: فارابی - عرفا - مولوی (متفکران اسلامی) ارائه شده است.
تمثیل بخش اعظم منظومههای عرفانی ادبیات کهن را دربرمیگیرد که اکثر مآخذ آنها دین و اسطوره است. تمثیل، در داستانهای مثنوی معنوی و حتی در غزلیّات مولانا، جایگاه والایی دارد. تمثیلی که در ادبیات مدّ نظر است، بیشتر حکایاتی در جهت توضیح و تفسیر اعتقادات اخلاقی و عرفانی است که نمونهای از ادبیّات تعلیمی تخیّلی محسوب میشوند تا جاذبه بیشتری داشته باشند. در حقیقت، زبان و بیان مولانا بیشتر به شیوه تمثیل رمزی، یعنی ارائه یک شخصیّت، اندیشه یا حادثه و اتفاقی، در دنیای ملموس از یک سو و بیان موضوعی فراسوی ظاهر آن است. رمز در تمثیل، بیانِ یک معنی یا نشاندهنده شیء خاص و غیرمحسوس است. حکایات مثنوی معنوی، بیشتر از نوع «تمثیل آرا و عقاید»ند که در آن شخصیّتها مفاهیم انتزاعی را مُمثّل میکنند. در این صورت معمولاً پیرنگِ اثر در خدمت انتقال آموزه و عقیدهای است که آیات و احادیث را در قالب تمثیل، شعر، برهان و عرفان، تفسیر و بیان میکند. در این مقاله سعی داریم انواع تمثیل را در اشعار مثنوی با توجه به تقسیمبندی غربیان با زیر مجموعههای، فابل، پارابل، اگزمپلوم و فراتر از این انطباق به صورتِ تأویل، اثرپذیری گزارشی و تناقض، با ذکر نمونههایی بررسی کنیم.