در اين مقاله، آراي سيبويه- دانشمند مسلمان و ايراني- درباره زبان و زبانشناسي بررسي شده است. اين عالم بزرگ ايراني که از رهبران نحله بصره نيز بود، در نحو زبان عربي به کمال رسيد. کتاب او با عنوان الکتاب از معروفترين و معتبرترين کتابها در زمينه نحو است. الکتاب طرز توصيف دستور زبان عربي را تعيين و تثبيت کرد. تصويري که او از دستور زبان عربي رسمي و کتابتي ترسيم نمود بهذات همان است که امروزيان از آن زبان در ذهن دارند.
ایرانیان باستان و سپس اشکانیان و ساسانیان، به تصنیف و نگهداری افسانههایی پرداختند که در زبان عربی سابقه نداشت و اعراب پس از ترجمه این آثار به زبان خود، داستانهای دیگری نیز به همان گونه ساختند. این مقاله، در دو بخش به شرح چند افسانه، که در دورههای نخستین، از فارسی به عربی رفته است میپردازد: بخش اول، افسانههای عمومی که مسائل عام مردمی را، اعم از آیین و تمدن مطرح میکنند و تاریخ مشخصی ندارند؛ مانند «هزار افسان»، «کلیله و دمنه»، «مزدک نامه» و «بلوهر و بوذاسف» و بخش دوم، افسانههای تاریخی که موضوع آنها سرگذشت یکی از بزرگان تاریخ و یا ذکر وقایع تاریخی به صورت داستان است؛ مانند «بهرام چوبین»، «شهربراز و پرویز»، «رستم و اسفندیار»، «انوشیروان»، «بهرام و نرسی» و «دارا و بت زرین». این افسانهها، یکی از عناصر موثر در بلوغ تمدن مشترک پارسیان و اعراب بودهاند.
دانشهای نحو و معنیشناسی بهگونهای با هم آمیختهاند که برای درک درست کلام باید آن را ازمنظر این دو دانش، و با عنایت به استعمال غالب و مورد اتفاق دانشمندان در دو حوزه مورد بحث، بررسی کرد. برخی زبانشناسان غربی به تقدم لفظ بر معنا و برخی دیگر به تقدم معنا بر لفظ معتقدند. قواعد نحو عربی با ویژگی منحصر به فرد خود، یعنی اعراب، ازجهت لفظ و ظاهر، حالتی خاص دارند که در بدو امر، از تسلط لفظ بر معنی حکایت میکند و بهنظر میرسد که اعراب، معنی و رمزهای پنهان و پیدای کلام را تعیین میکند و ظرافتهای بلاغی آن را رقم میزند؛ در حالی که با تأمل در مقولههایی همچون تصرف در اعراب درصورت گنجایش معنی، تغییرنکردن اعراب درصورت نبودِ تطابق معنوی، احکام مرتبط با تجاذب لفظ و معنا میتوان به نقش مهم و غالب معنا در شکلگیری لفظ دست یافت. در این راستا، در مقاله حاضر، ضمن سخنگفتن از این سیطره معنوی، غلبه خاص معانی اِسناد، ثبوت و حذف حالتهای حدوثی و نقش قرینهها در انتخاب حرکت رفع را بررسی کرده و شواهدی را از مسندالیه، اسناد ظروف، صفت مقطوع و باب اشتغال آوردهایم. شیوه پژوهش ازنوع توصیفی ـ تحلیلی و متکی بر استنادهای مورد اتفاق قدمای علم نحو است.
زبانشناسی متن شاخهای از تحلیل گفتمان است که به بررسی زبان در سطح جمله و فراتر از جمله میپردازد. رویکردهای مختلفی برای تشخیص ساختار درونی متون و چگونگی تولید و درک آنها ارائه شده که یکی از آنها رویکرد حل مسئله مایکل هوی است. این رویکرد دارای چهار رکن است: موقعیت، مسئله، پاسخ، و ارزیابی. در تحقیق حاضر، سعی بر آن است تا، با استفاده از زبانشناسی متن، این رویکرد توضیح و به این پرسشها پاسخ داده شود که ساختار متن سرمقاله روزنامههای ایرانی تا چه میزان بر اساس الگوی مایکل هوی تعمیمپذیر است و چگونه میتوان میزان انتظار وقایع آن را توسط خوانندگان با استفاده از این الگو مشخص کرد. بر این اساس، در تحقیق حاضر، تعداد 20 متن سرمقاله (سخن سردبیر)های روزنامههای ایرانی از دو روزنامه سراسری کشور، اعتماد و آفتاب یزد، انتخاب و بررسی شده است. تحلیل دادهها بر اساس این رویکرد حاکی از این امر است که ساختار تولید متن روزنامههای بررسیشده تا حد زیادی با چهار رکن الگوی حل مسئله مایکل هوی یعنی موقعیت، مسئله، پاسخ و ارزیابی منطبق است و با استفاده از این الگو میزان انتظار و ضریب پیشبینی و درنتیجه درک سریعتر متن روایی عرضهشده به خواننده مشخص میشود.