زبان‌‌شناسی متن شاخه‌‌ای از تحلیل گفتمان است که به بررسی زبان در سطح جمله و فراتر از جمله می‌‌پردازد. رویکردهای مختلفی برای تشخیص ساختار درونی متون و چگونگی تولید و درک آنها ارائه شده که یکی از آنها رویکرد حل ‌مسئله مایکل هوی است. این رویکرد دارای چهار رکن است: موقعیت، مسئله، پاسخ‌، و ارزیابی. در تحقیق حاضر، سعی بر آن است تا، با استفاده از زبان‌‌شناسی متن، این رویکرد توضیح و به این پرسش‌‌ها پاسخ داده شود که ساختار متن سرمقاله روزنامه‌‌های ایرانی تا چه میزان بر اساس الگوی مایکل هوی ‌تعمیم‌پذیر است و چگونه می‌‌توان میزان انتظار وقایع آن را توسط خوانندگان با استفاده از این الگو مشخص کرد. بر این اساس، در تحقیق حاضر، تعداد 20 متن سرمقاله‌‌ (سخن سردبیر)های روزنامه‌‌های ایرانی از دو روزنامه سراسری کشور، اعتماد و آفتاب یزد، انتخاب و بررسی شده است. تحلیل داده‌‌ها بر اساس این رویکرد حاکی از این امر است که ساختار تولید متن روزنامه‌‌های بررسی‌شده تا حد زیادی با چهار رکن الگوی حل ‌مسئله مایکل هوی یعنی موقعیت، مسئله، پاسخ و ارزیابی منطبق است و با استفاده از این الگو میزان انتظار و ضریب پیش‌‌بینی و درنتیجه درک سریع‌‌تر متن روایی عرضه‌شده به خواننده مشخص می‌‌شود.

منابع مشابه بیشتر ...

584f06e62231d.PNG

بازنمایی مناسبات قدرت در گفتمان دبیری با تکیه بر «دستور الکاتب فی تعیین المراتب»

مریم صالحی نیا, سرو رسا رفیع زاده

نامه‬های حکومتی و آثار مرتبط با آنها (کتاب‌های انشا و نامه‌نگاری)، از مهمترین منابع و اسناد تاریخی هستند. دقت مؤلفان و دبیران در بازنمایی جایگاه و تعریف روابط میان کارگزاران اجتماعی (مردم و دستگاه حاکم) این متون را تابعی از نظام معنایی و فرهنگی زمان خود کرده است. این متون آگاهانه گونه‬ای از «مواجهه نابرابر» را بازنمایی می‬کنند. از این‌رو برای مطالعهی عناصر بازنمایی قدرت در گفتمان بسیار مناسب‬اند. در این پژوهش، دستورالکاتب فی تعیین المراتب بر اساس چهار مؤلفه‬ گفتمان‬مدار نام‬دهی، ساختارگذرایی، کاربرد الگوهای مختلف جمله و وجهیت، به منظور تبیین چگونگی بازنمایی مناسبات قدرت بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می‬دهد که مؤلفه‬های یاد شده در گفتمان دستورالکاتب نقشی کارآمد دارد، و نویسنده در بازنمایی مناسبات قدرت عملکردی دوسویه داشته است؛ همچنین شرع و دین به عنوان منابع قدرت، پشتوانه این گفتمان دوسویه بوده و در عین حال، باعث هژمونی‬گرایی در متن شده است.

58063f6eece81.PNG

معنا در تعامل متن و تصوير مطالعه نشانه ـ معناشناختي دو شعر ديداري از طاهره صفارزاده

حسینعلی قبادی, حمیدرضا شعیری, محمد هاتفی

در اين مقاله بر اساس رويکرد نشانه ـ معناشناختي تحليل گفتمان، فرضيه اساسي اين است که عناصر کلامي و تصويري متن جز در فضايي گفتماني نمي‌توانند با يکديگر تعامل معنادار ايجاد کنند. بنا به اين فرض مي‌توان گفت اين رابطه نوعي رابطه تنشي خواهد بود که عناصر و نيز کنشگران متن، جايگاه گفتماني «خود» را در مقابل «ديگري» و در فضاي جبر گفتماني و بينا ذهني باز خواهند يافت. مهم‌ترين دستاورد اين مقاله به کارگيري نظريه نظام‌هاي گفتماني لاندوفسکي در زمينه مطالعاتي جديد و ارايه طرحواره‌اي نشانه ـ معناشناختي از نظام گفتماني تحت عنوان «نظام‌گفتماني مرامي» بود که فرايندهاي آن از درون متنها استخراج و روي محور تنشي ارايه شد. همچنين در بررسي جوانب متعدد رابطه ميان عناصر کلامي و تصويري، ملاحظه گرديد که در عبور از متن نوشتاري يا کلامي به تصوير، ما با اتفاقاتي نشانه ـ معناشناختي به اين ترتيب رو به رو مي‌شويم: تغيير کارکرد روايي به نمادين و اسطوره‌اي و برعکس، تغيير کارکرد مرامي به روايي و برعکس، ادغام نظام‌هاي نشانه‌اي: کلام و تصوير، فرصت تجلي نمادين براي مدلول‌ها و ارزش‌سازي از طريق رابطه‌تنشي، تکثر دال‌هاي هم شکل در نظامي هندسي، ايجاد فرصت خوانش چند جهتي يا چند سويه، تجلي لايه‌هاي زيرين در رو ساخت متن به طوري که مدلول‌ها کارکردي صوري بيابند.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58772be3ef91f.PNG

برخی تغییرات آوایی و فرایندهای واجی فعال در گویش مازندرانی

فردوس آقاگل‌زاده

تحقیق حاضر با اتخاذ روش تحلیلی ـ توصیفی و تبیین برخی از ویژگی‌های فعال آوایی و فرایندهای واج‌شناختی گویش مازندرانی می‌پردازد. منظور از فرایندهای فعال، فرایندهای واجی از قبیل فرایند تشدید عارضی، همگونی و تضغیف یا نرم‌شدگی است. گویش مازندرانی در حاشیه سواحل جنوبی وجنوب غربی دریای خزر رایج است. از دیگر گویش‌های خزری می‌توان گیلگی، تالشی، تاتی و سمنانی را نام برد. در گردآوری داده‌های این تحقیق، داده‌های زبان پهلوی از فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته دیوید نیل مکنزی و ترجمه مهشید میرفخرایی و داده‌های زبان مازندرانی مبتنی بر تحقیق میدانی نگارنده است که خود گویشوار این گویش است.

دستور زبان/گویش و لهجه
مقاله
5866b33a6a5bf.PNG

دو استعاره مفهومی متفاوت، مبنای دو معنای متضاد: مطالعه موردی واژه «پیش»

فردوس آقاگل‌زاده

در زبان‌شناسی شناختی، وجود رابطه یک به یک بین عناصر جهان خارج و صورت‌های زبانی زیر سوال می‌رود. زبان‌شناسان شناختی معتقدند که یک موقعیت واحد را می‌توان به صورت‌های مختلف در زبان بیان کرد و طرق مختلف شناسه‌گذاری (کد‌گذاری) یک موقعیت واحد، متضمن مفهوم سازی‌های متفاوت است. از سوی دیگر، گاه یک صورت زبانی، مفهوم‌سازی‌های متفاوتی را شناسه‌گذاری می‌کند. واژه پیش در زبان فارسی، در کنار معانی متعدد مکانی خود، دارای دو معنای زمانی هم هست که به ظاهر با هم متضادند. «پیش» گاه دلالت بر قبل و گذشته دارد گاه به آینده ارجاع می‌دهد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که چرا واژه «پیش» در حوزه معنایی زمان، دارای دو معنای کاملاً متضاد است. نگارندگان نشان می‌دهند که به کمک آموزه‌‌های معناشناسی شناختی و به طور خاص، به کمک «استعاره‌های مفهومی» و «طرح‌واره‌های تصوری» پیشنهادی لیکاف می‌توان این واقعیت زبانی را به‌درستی تبیین کرد.

فنون ادبی/بلاغت (بیان، بدیع، معانی) پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی
مقاله