نتایج نوشتار نشان میدهد که آنیما چون موجودی مرموز با صورت و رفتاری شگفت انگیز در شعر سپهری حضور دارد. آنیما بسیار چهره است، گاه به صراحت باد و آب نامیده میشود و گاه از تاثیراتی که بر محیط بر جای میگذارد، میتوان حدس زد با کدام چهره پدیدار شده است. اغلب در شب یا در رویا یکباره پدیدار و ناپدید میشود. دیالوگ راوی با او از مبهمترین و مخیلترین مضمونهای شعر سپهری است. دغدغه شاعر در تمامی این شعرها وصال با اوست که با گذر از راههای صعب درون و روان میسر میشود. دیالوگ و رابطه سپهری با آنیما در مجموعههای اول در مقایسه با مجموعههای آخر، به گونه معنی داری متفاوت است.
در این اثر، نگرش و دیدگاههای سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته، بررسی شده است .برای این منظور، نگارنده شعر ((مسافر)) سهراب سپهری را برگزیده، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیانهای فکری و معرفتهای عرفانی، روان شناختی و تاریخی آن را بیان میکند .در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی، منظومه ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) انتخاب و بعد از بازخوانی، ساختار آن شروع و بیان شده است.
سالها کوشش میشد که از زندگی و فکرها و آثار کارل گوستاو یونگ، روان دکتر، روانکاو و روانشناس نامی قرن، شرح احوالی منتشر شود؛ اما یونگ از نمایش دادن زندگی شخصیاش در برابر چشم مردم بیزاری میجست. سرانجام با پافشاری دوستانش در بهار سال 1975، پذیرفت که کتابی به صورت اتوبیوگرافی آماده شود و خود یونگ راوی آن باشد؛ بنابراین شکل کتاب، به این صورت درآمد. در این کتاب طی دوازده فصل و پنج ضمیمه، زندگی، فکرها و آثار یونگ مورد تحقیق قرار گرفته است: از نخستین سالهای زندگی تا فکرهاش درباره زندگی پس از مرگ، از سفرهایش به یاران دوردست تا دنیای درون و از مکاتبات و مباحثاتش با روانشناسان بزرگ روزگارش.
داستان دقوقي رويارويي عارفي اهل سلوک با تجربهاي شهودي است. دقوقي خود مقصودش را از اين سفر، ديدار خورشيد در ذره و شهود نور ميداند و سفرش را با ترک سير جسماني آغاز ميکند. رويدادهاي حيرتانگيزي که در اين سفر پيش ميآيد همچون بيهوشيهاي پياپي دقوقي از فرط حيرت و از نگريستن به «تبديلهاي» اشيا به يکديگر سبب ميشود که اين سفر را سفري آشنا نينگاريم و در پي معاني در بطن وقايع باشيم. پس از تحليل داستان به کمک تبيين رمزها و سمبلها از طريق بينامتنيت، در پينزديکشدن به معناي متن هستيم. اين داستان که حاصل کشف و شهود عرفاني مولوي يا تجربه عارفي ديگر است، بياني ديگر از همان تجربهاي است که در آن همه کثرتها به يک وحدت باز ميگردد. شواهد فراواني نيز از شباهتهاي اين داستان با حالات موسي در ديدار نور و درخت وجود دارد. با درنگ بر مضمون اين داستان، ميتوان ريشههاي سنت فلسفي و عرفاني را چون وحدت و کثرت، مراتب عالم، وحدت وجود و ... در آن جست. داستان دقوقي صورت تجربه شده و عملي آن آموزههاست که فيلسوفان و عارفان در کتابها گنجاندهاند و دقوقي در عالم مثال يا هورقليا تجربه کرده است.
قالب قصيده تا پيش از ناصرخسرو، بيشتر مدحي بوده است؛ اما ناصرخسرو در قصيده چه از نظر فالب و چه معنا، ساختار شکني نموده است. موضوع اين مقاله، بررسي نوآوريهاي ناصرخسرو در اين زمينه است. در بخش نخست مقاله اجمالا به قصايد پيش از ناصرخسرو پرداخته شده است. شعر او از نظر ذوق شاعرانه و تبعيت از برخي سنتهاي ادبي، با شاعران پيش از خود شباهتهايي دارد. در بخش تفاوتها، ديدگاه ناصرخسرو درباره شعر، وزن قصايد او، نوآوري در مقدمه و قسمت اصلي قصيده بررسي شده است. قصد ناصرخسرو از وصف طبيعت، نشاندادن ناپايداري آن از طريق تداعي و دلالتهاي ثانوي، لزوم دلنبستن به رهگذار بيمعني و همچنين گذر از طبيعت بيرون و رجوع به جهان درون است. در واقع ناصرخسرو در متن اصلي قصيده ـ که بنا به سنت جايگاه مدح است ـ به تفسير و تأويل بخش اول ـ تغزل ـ ميپردازد و از مسائل ديني ميگويد. سرچشمه اين نگاه شاعر، قرآن و انديشههاي کلامي است که در برخي از آثار حکمي او به چشم ميخورد.