این پژوهش با هدف نمایاندن هرچه بیشتر زیبایی¬های ادبی کتاب تاریخ وصّاف صورت پذیرفته است. این اثر که در عالم ادب کمتر شناخته شده است، از جمله برجسته¬ترین آثار نثر فنی تاریخی است که نگارنده آن یعنی وصافالحضره کوشیده است تا با زبانی شاعرانه یک کتاب تاریخی مربوط به دوره حکومت مغولان بر ایران را به متنی ارزشمند و برجسته تاریخی- ادبی ارتقا بخشد. او در راه خلق متنی آراسته، زیبا، شاعرانه و در عین حال دقیق تاریخی سعی کرده است با بهره¬گیری از آرایه¬ها و فنون ادبی به این مهم نایل آید. از جمله تصویرهای شعری که وصاف¬الحضره از آن بهره برده، می¬توان به استعاره اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که به روش توصیفی و تحلیلی و با توجه به بلاغت سنتی، به چگونگی کاربرد استعاره در آن از جهت انواع و ابهام پرداخته شود. نتیجه این پژوهش نشان از عنایت ویژه وصاف به کاربرد این صورت خیال دارد. امری که در عین نمایاندن هنر نویسندگی وی، از عوامل اصلی ابهام-آفرین در این متن برشمرده می¬شود.
مولف در پیشگفتار کتاب "استعاره و ترجمه" میگوید: "اینجانب حین تالیف و تحقیق و ترجمه مطالبی گرد آوردم که بتواند تا حدی راهگشای این رشته باشد.کتاب با "روششناسی پیشنهادی ارزیابی ترجمه ادبی" شروع میشود که بحثی کلی در ارزیابی ادبی است. در ایران معمولا انتقاد از ترجمه، خالی از حب و بغض نیست، بیشتر نظریست و سلیقهای و عاری از معیارهای ملموس. اگر هم به ندرت چنین باشد، حداکثر از سه سطح واژگان، دستور، و سبک فراتر نمیرود. در این گفتار برآنیم تا با استفاده از روششناسی پیشنهادی کارمن والروگارسس و دیگران بالاخص پیترنیومارک نوعی روششناسی برای ارزیابی ترجمه ادبی پیشنهاد نماییم تا اظهارنظرها در مورد ترجمه منطقی، مستدل، ملموس و قابل اعتماد باشد نه سراسر دشنام یا تعریف و تمجید یا راه میانه و محافظهکارانه یکی به میخ و یکی به نعل زدن......
موضوع این کتاب، بررسی و شناخت و شناساندن متون نثر ادبی تاریخی است که از قرن پنجم تا آخر قرن نهم هجری در ایران به رشته تحریر درآمدهاند. در این گفتار هدف بررسی و مقایسه تاریخها به صورت عام نیست، بلکه معرفی و شناخت تاریخهایی است که به نثر مرسل یا نثر متکلف و مصنوع در فاصله این قرون نوشته شدهاند. این مسئله، آشنایی با کتب تاریخی و معرفی آنها را نیز دربر میگیرد.
کنايه يکي از اسلوبهاي بيان پوشيده، و از عناصر اصلي تصويرگري در تاريخ وصاف است. وصاف الحضره در اين اثر تاريخي بر آن است تا با بهرهگيري از عناصر بياني و به خصوص کنايه، نثر آن را به نثر شاعرانه نزديکتر ساخته و بر زيبايي و تأثير آن بيفزايد. نبود نسخهاي منقح از کتاب تاريخ وصاف و نثر متکلف و مصنوع آن، همواره موجب گرديده تا اين اثر از دسترس پژوهشگران دور بماند. در اين تحقيق، کنايه و کارکردهاي هنري آن به عنوان يکي از عناصر خيال در تاريخ وصاف مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفته است. از اينرو با استفاده از روش توصيف و تحليل، ابتدا تصاوير کنايي تاريخ وصاف از حيث واژگان محوري و مكني عنه، بر اساس ديدگاههاي بلاغت سنتي مورد بررسي قرار گرفته و سپس به مسئله کنايه به عنوان يکي از عوامل ابهامآفرين در تاريخ وصاف پرداخته شده است. نتيجه اين پژوهش مشخص ميسازد بهرهگيري وصاف از تصويرهاي کنايي، از شيوههاي هنري گفتار اوست، که برجستگي کلام و در نهايت نزديکي آن را به نثر شاعرانه در پي دارد.