تخلّص در غزل، نام شعری شاعر است که اغلب غزلسرایان آن را در مقطع غزل، یا ابیات ماقبل آن ذکر می کنند. جلالالدّین محمّد بلخی مشهور به مولانا از عارفان و غزلسرایان بزرگ قرن هفتم است که 3229 غزل سروده و به شمس الدّین تبریزی تقدیم داشته و ازینرو در ابیات پایانی بسیاری از غزلهای خود نام "شمس تبریزی" و معادلهای آن چون "شمس الدّین" و "شمس الحق" را به کار برده است. یکی از نکاتی که در بحث تخلّص، قابل بررسی است، کاربرد معنایی تخلّص و به عبارت دیگر موضوعات و مضامینی است که همراه با تخلّص ذکر میگردد، در این زمینه به طور کلّی گفته شده: موضوعی که در کنار تخلّص میآید همان موضوعی است که در ابیات پیشین آمده و گذشته از آن مفاخره و مدح نیز ذکر میگردد. مولانا در پایان 992 غزل، تخلّص شمس را به کار برده است؛ در این تحقیق بدین نکته میپردازیم که ذکر نام مراد شاعر( نه نام شعری شاعر)، در شعر مولانا چه کاربردی دارد و چه مضامینی را با خود به همراه آورده است و نیز این مضامین چه ارتباطی با ابیات پیشین غزل دارند.
کتاب "جشن قرن هفتم ملای روم" مولانا در خانقاه شمس تبریزی اثر استاد شهریار، به کوشش کریم خمسه.
در این مجموعه، دو رساله کوتاه از حکیم "عمر خیام"، متن عربی و ترجمه فارسی به طبع رسیده است .در رساله اول، سه مسئله مطرح و پاسخ داده شده است .این مسائل درباره نفوس ناطقه، حوادث امکانی باطل، و اثبات وجود زمان به حرکت و حد حرکت، و سپس قائم نبودن حرکت به ذات خود، است .رساله دوم نیز "پرتوی عقلانی بر موضوع علم کلی "نام دارد .
ادب غنائی، معشوق با نامهای گوناگونی یاد شده که اصلیترین آنها عبارت است از: معشوق، یار، دوست، جانان و دلبر. علاوه بر این نامهای اصلی، معشوق در شعر غنائی با عنوانهای تشبیهی، استعاری و وصفی خطاب شده یا درباره او سخن گفته شده است که بررسی آن با توجه به درونمایه و فضای معنایی کلام سودمند به نظر میرسد. در این تحقیق سیر کلی نامهای معشوق در غزل بررسی میشود تا ضمن شناسایی انواع نامهای معشوق از نظر ساخت، مشخّص گردد آیا درونمایه غزل بر انتخاب نام معشوق تاثیر داشته است؟ شاید در نگاه اول پنداشته شود که "معشوق"، "یار"، "دوست"، "جانان" و "شاهد" معنا، مفهوم و کاربرد یکسانی در غزل دارند، اما این پژوهش نشان خواهد داد که گرچه در موارد زیادی این نامها، به صورت مترادف هم به کار برده میشوند، اما هر یک در هاله معنایی خاصی به کار گرفته شدهاند. در این تحقیق، بحث کلی نامهای معشوق، در غزلهای تعدادی از غزلسرایان برجسته و صاحب سبک بررسی شده، اما بررسی معنایی نامهای اصلی معشوق، به غزلهای "سنائی"، "عطار"، "سعدی" و "حافظ" محدود شده است.