رئالیسم از اصطلاحاتی است که در ادبیات و نقد ادبی معانی مختلفی دارد. این اصطلاح هم بر جریان ادبی خاص قرن نوزدهم دلالت دارد و هم به منزله سبکی از داستاننویسی به کار میرود که زندگی را تا حد ممکن، به همان صورت که در جهان واقع جریان دارد، ترسیم میکند. در این مقاله کوشیدهایم پس از بیان مختصرِ تلقیهای گوناگون از رئالیسم و شیوههای مختلف بررسی متون رئالیستی، ویژگیهای رئالیسم را بررسی کنیم. به این منظور، ابتدا رئالیسم به منزله مفهومی تاریخی را درمقابل رمانتیسم کاویده و ویژگیهای آن را بیان کردهایم. در ادامه، به تبیین ماهیت اجتماعی جهانبینی نویسنده در آثار رئالیستی و اوج نگاه ایدئولوژیک در رئالیسم سوسیالیستی پرداختهایم. واقعیت مانندی رئالیسم را در دو قسمت: واقعیت مانندی در ارتباط با جامعه و واقعیت مانندی مربوط به متن ادبی، با توجه به نظریات محققان بازبینی و ارزیابی کردهایم. در پایان نیز آرای مخالفان و منتقدان رئالیسم را به اختصار بررسی کردهایم.
تاریخ موسیقی شناختن مبدأ و منشأ موسیقی برای ما کمال استفاده را دربردارد، زیرا کشف این نکته به شناسایی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید، و به همین دلیل است که تا کنون دانشمندان و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند. در دورههای اخیر، دانشمندان و محققان، با تحقیق در احوال ملل ابتدایی وحشی و نیمهوحشی، طریق مطمئنتری برای تحقیق در این زمینه برگزیدهاند. فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.موسیقی کلاسیک اصطلاحی عام است که به موسیقی هنریِ اروپا اطلاق میشود. شروع این موسیقی را از سدههای میانه در حدود سال ۵۰۰. م میدانند.دورهٔ کلاسیک سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ م را شامل میشود. قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنفکری یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی صورت گرفت. در این دوره، برای اولین بار در موسیقی، این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً بهخاطر خودش وجود دارد؛ یعنی موسیقی برای خودِ هنر موسیقی موجودیت مییابد. پس از دورهٔ کلاسیک با هنر موسیقی برپایهٔ ایدهٔ «هنر بهخاطر هنر (هنر برای هنر)» برخورده میشد. هنر در این دوران، بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانهٔ دوران باروک، ولی درزمینهٔ موسیقی، این رویکرد بهعکس اتفاق میافتد. برخلاف دورهٔ باروک، در دوران کلاسیک، حالتهای مختلف و متضادی در ارائهٔ احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلیفونیک. از هنرمندان برجستهٔ این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد.موسیقی دوره رمانتیک به موسیقی دورهای از موسیقی کلاسیک غربی گفته میشود که از اواخر قرن هجدهم میلادی آغاز گشت. این موسیقی با نهضت رمانتیک مربوط است. این سبک از نظر زمانی پس از دوره کلاسیک و تا حدی در تقابل با آن ظاهر شد. هنرمندان رمانتیک بیشتر به احساسات و عوامل شخصی و درونی خود توجه داشتند. آنها دنیای خیال و رویا، افسانههای کهن، سرزمینهای دوردست و ناآشنا و هم چنین عواملی را که از زندگی عادی و روزمره فاصله داشت هدف اصلی آثارشان قرار میدادند، بر خلاف آثار کلاسیکها که در آن عقل، منطق و استدلال بر احساسات و عواطف غلبه دارد، آثار هنرمندان رمانتیک سرشار از احساسات و عواطف انسانی است. سبک رمانتیک سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ م را شامل میشود. در این دوره، احساسات نقش بسزایی در موسیقی پیدا میکند. موسیقی در این دوره بهصورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح کردن احساسات شخصی اوست. معروفترین آهنگسازان و موسیقیدانان این سبک شوپن، لیست و مندلسون هستند.این دوره را دورهٔ مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک میدانند. آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خود را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و قانونهای گذشته عبور کنند.
این کتاب به منزله تحلیل افکار روسو نیست؛ زیرا چنین هدفی در میان نبوده است. هدف تنها عبارت بود از جستجوی «روح روسو» و تأثیر او بر دوران کنونی و طرح یک مسئله که عبارت است از مقابله ایدئولوژیک دو غول تفکر بشریت روسو و مارکس یا به عبارت دیگر مقابله «انگارگرایی» (ایدهآلیسم) و «واقعگرایی» (رئالیسم) در دوران کنونی. در فصل نخست کتاب رمانتیسم، میراث انقلاب و میراث روسو و در فصل دوم رمانیسم جدید و دوران کنونی بررسی شده است.
در چکيده يک مقاله علمي پژوهشي آمده است: «در اروپا نخستين گامها در راه تحقيق روشمند از اوايل قرن 17 ميلادي برداشته شده؛ در حالي که در مشرق زمين ... نظامي گنجهاي به مراحل پژوهش روشمند نظر داشته و حتي در مقدمه هفت پيکر با زبان شعر به موضوعاتي چون پيشينه تحقيق، طرح پژوهش، گردآوري منابع و نوآوري و نوگستري علمي تصريح کرده است». مقاله «درخواست علاالدين کرپ ارسلان پادشاه وقت مراغه از نظامي براي سرودن هفت پيکر» را هدف تحقيق قلمداد کرده و گفته است شاعر در ازاي «سفارش تحقيق» (150) «حق التحقيق(151)» دريافت ميکرده است. نويسنده، هفتاد بيتي را که نظامي در سبب نظم کتاب سروده، به منزله پيشنهاده تحقيق علمي در پنج بخش (انگيزه تحقيق، توجه به پيشينه تحقيق، گردآوري منابع، طرح پژوهشي و نوآوري) به بحث گذاشته است. شگفتا مقالهاي با هدف ارتقاي روش تحقيق دانشگاهي ارايه ميشود، اما خود چنين بنيادهاي سست و نادرستي دارد. ميان منظومه داستاني هفت پيکر و پژوهش علمي دست کم سه تفاوت بنيادين وجود دارد.
با توجه به اينکه ارتباط خاطرات در لايههاي پيش گفتاري ذهن با تداعي برقرار ميشود، يکي از شيوههايي که در نمايش ذهنيات شخصيتها مورد استفاده نويسندگان قرار ميگيرد، استفاده از تداعي است تا به وسيله آن بتوانند بين جهان عيني و جهان ذهني شخصيتها ارتباط برقرار، و سيلان مداوم ذهن از خاطره و ذهنيتي به خاطره و ذهنيتي ديگر و از تصويري به تصوير ديگر را ترسيم و توجيه کنند. مساله اساسي اين مقاله بررسي تداعي و ويژگيهاي آن در لايههاي پيش گفتاري ذهن و کيفيت آن در داستانهاي جريان سيال ذهن و تطابق آن با ساز و کارهاي ذهن است. به اين منظور ابتدا تداعي و قوانين حاکم بر آن بيان، و اهميت تداعي در روايت اين گونه رمانها و تفاوت آن با «بازيابي» تبيين شده است. در ادامه، نحوه ارايه ذهنيات در شيوههاي مختلف روايت با ذکر نمونههايي از اين رمانها مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج اين بررسي در رمانهاي موفق جريان سيال ذهن نشان ميدهد که در ميان شيوههاي مختلف روايت، شيوه تکگويي دروني بيش از ساير شيوهها تداعيها را در خود شکل ميدهد و با تداعيهاي فراوان گسترش مييابد. علاوه بر اين، استفاده از بازيابي خاطرات و ذهنيات در تکگويي دروني به دليل تناقض با ماهيت لايههاي پيش گفتاري ذهن، ضعف شيوه به شمار ميرود.