در اين مقاله ساختار افعال دومفعولي در زبان فارسي مورد بررسي قرار ميگيرد. چنين بررسياي در چارچوب دستور ساختاري گلدبرگ (زيرچاپ)، نگاهي متفاوت (غيرخطي) به چنين افعالي دارد. يکي از اهداف اين پژوهش، تبيين ويژگيهاي دروني ساختارها و تعيين انواع ساختارهاي افعال دو مفعولي در زبان فارسي است. در اين مقاله درصدديم تا با نمايش تمايزات ساختاري افعال دو مفعولي در زبان فارسي، نقطه تلاقي نحو و کلام را نيز نشان دهيم. علاوه بر تفاوتهاي نحوي و صوري ميتوان به تمايزات کاربردي و کلامي نيز اشاره کرد. اين مهم، تنها با نگاهي تعاملي (ميان نحو و کلام) و به بيان ديگر، رويکردي صوري ـ نقشي ميسر خواهد بود. بررسي دادههاي فارسي نشان ميدهد که تاثير ساخت اطلاع و تعامل آن با پذيرا و کنش رو در چنين ساختارهايي اجتناب ناپذير است. بنابراين اين بررسي نشان ميدهد عوامل کاربردي، همگام با عوامل نحوي صوري در عملکرد وابستههاي اسمي تاثيرگذار هستند. ساخت اطلاع بر نحوه توزيع وابستههاي اسمي و ميزان سيطره آنها در جملات فارسي تاثير بسزايي دارد. از اين رو، اين ساختارها علاوه بر تمايزات صوري، تفاوتهاي اطلاعي نيز دارند. درنتيجه، با اتکاي به توجيههاي نحوي در کنار ملاحظات کاربردي، ميتوان به تبيين چندجانبه و جامعي که هدف اصلي اين پژوهش است، دست يافت.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
در این مقاله، شیوه عمل کرد ساختهای پرسش واژهای ساده و مرکب را در زبان فارسی، براساس نظریه فاز مبتنی بر آخرین دیدگاه چامسکی (2001 و پس از آن) بررسی کردهایم. هدف از این پژوهش، ارزیابی شیوه تحلیل و نوع نگرش این روی کرد در بررسی این گونه ساختهاست. بررسی ساختهای پرسشواژهای نشان میدهد که زبان فارسی مشتمل بر دو نوع جمله پرشی بدین شرح است: نخست، پرسش واژه واقع در جای اصلی؛ دوم، پرسشواژه حرکت کرده. بررسی نوع اول نشان میدهد که حرکت در سطح منطقی در زبان فارسی، با این گونه حرکت در زبان انگلیسی، متفاوت است. زبان فارسی در برابر محدودیتهای نحوی، حساس است و در سطح منطقی، رفتاری همانند حرکت آشکار پرسش واژه (حرکت نحوی9 دارد؛ بنابراین، چنین حرکتی در زبان فارسی، حرکت آشکار عملگر پرسشی تلقی میشود و اشتقاق اینگونه جملهها با حکت عملگر پرسشی، امکانپذیر است. بررسی نوع دوم، بیانگر آن است که حرکت پرسش واژه در زبان فارسی، در دو جایگاه متفاوت روی میدهد: نخست، گروه کانونی و دوم گروه منظوری.
اين مقاله عملکرد پرسش واژههاي فارسي را از نگاه رويکرد نقشگرايي و بر مبناي نگرش تالمي گيون، از زبانشناسان نقشگرا، از دو منظر نقشي و نحوي بررسي ميکند. از منظر نقشي- معنايي، جملات پرسشي با ملاك قراردادن نقشهاي دستوري، به انواع فاعلي، مفعولي، مفعولي غيرصريح، قيد حالت، قيد زمان، فعل، علت انجام كنش، مالكيت، كميتي، ابزاري، انتخابي، مقدار و همراهي تقسيم ميشوند و بررسي معنايي پرسش واژهها بر مبناي پاسخ دريافتي، ويژگيهاي معنايي آنها را آشكار ميسازد. بر اين اساس، ويژگيهاي معنايي پرسش واژهها عبارتاند از معرفگي، نكرگي، ارجاعي، غيرارجاعي، جانداري و بيجاني. در بررسي نحوي و ردهشناختي جملات پرسشي، جايگاه پرسش واژه، کانون تلقي ميگردد که خود مشتمل بر دو نوع اطلاعي و تقابلي است. پژوهش حاضر نشان ميدهد كه رابطهاي ميان کانون اطلاعي و تقابلي وجود دارد.