هفتپیکر حکیم نظامی گنجوی درباره سفر بهرام گور به تاریکیهای درون و جستجوی آب حیات در تاریکی ظلمات است. این سفر با گنبد سیاه آغاز میشود و پس از عبور قهرمان از گنبدهای پنجگانه، به گنبد سفید منتهی میشود؛ هفتگنبد برابر با هفتاختر و هفترنگ است که در آن هفت شاهزاده بانو که از هفت سرزمین جهان هستند، لباسی به رنگ هفت گنبد میپوشند و شباهنگام برای قهرمان قصه (بهرام گور) میگویند. در واقع این قصهها، ترسیم خوابهای هفتگانه وی است و همگی قابل تاویل و تفسیر هستند. در مقاله حاضر، ابتدا شکل قصه هفتم منظومه هفت پیکر(قصه گنبد سفید) و سازههای قصهای آن بر اساس کتاب ریختشناسی قصه پریان بررسی شده است. سپس با دو رویکرد بررسی عناصر روساختی و عناصر زبرروایی به تشریح متن پرداخته شده است. آنگاه، پس از تشریح سازههای اسطورهای و آیینی متن بر اساس ریشهشناسی قصه، عناصر و سازههای نمادین متن بر اساس نمادشناسی روانشناختی منطبق با الگوهای عرفانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نگارنده بر آن است تا با ارائه تحلیل و نقد روانکاوانه و ریشهشناسانه، جلوههای ناخودآگاه فردی شاعر و کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی موجود در متن را از لابهلای عناصر و سازههای فراواقعی آن استخراج نماید تا علاوه بر روشنشدن پیام متن و زوایای پنهان آن، راهی جهت نقد و بررسیهای بیشتر فراهم گردد.
مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد به مناسبت نهمین سده تولد حکیم نظامی گنجوی دو شماره را به مجموعه مقالات این کنگره که در بهار و تابستان سال 1369 برگزار شده، اختصاص داده است
حکیم ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی ابن مؤید نظامی شاعر معروف ایرانی در قرن ششم هجری قمری است. وی بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۴۰ هجری قمری در شهر گنجه متولد شد. وی از فنون حکمت و علوم عقلی و نقلی و طب و ریاضی و موسیقی بهرهای کامل داشته و از علمای فلسفه و حکمت به شمار میآمده است. مهمترین اثر وی «پنج گنج» یا «خمسه» است. دیوان اشعار او مشتمل بر قصاید، غزلیات، قطعات و رباعیات است. وی بین سالهای ۵۹۹ تا ۶۰۲ هجری قمری وفات یافت. حکیم گنجه، شاعر شادی و طرب است. هنرمند شادی آفرین، که طبع و قریحه خود را دراختیار افسانه های شفاهی مردم عصر خویش گذاشته و با این کار، آن قصه ها را به نام خود ثبت کرده است. او بزرگترین شاهکار ادبیات غنایی و بزمی و پنج گنج ارزشمند را، از خرابه های فراموشی و نسیان بیرون آورده و نه تنها به ایرانیان، بلکه به جامعه بشری هدیه کرده است. در آسمان ادبیات بزمی ایران، خمسه چون خورشیدی تابان با تلألؤ و درخشش بی مانند خود، بر همگان فخر می فروشد و آثار پس از آن، چون ستارگان کم نوری هستند که گه گاه چشمک می زنند و عرض اندام می کنند ولی فروغ شان در مقابل مهر رخشان اشعار نظامی، کرم شب تاب را فرایاد می آورد.زبان آثار نظامی، فارسی است. او آرمان ها و اندیشه های خود را با واژگان پارسی به رشته آورده و این زبان متضمن رنگ ملی و گذشته فرهنگ و ادبی مردم آن عصر است. ممکن نیست کسی این زبان را بداند، یا با آن آشنایی داشته باشد و از آثار نظامی، لذت و بهره ادبی و زیباشناختی نبرد. «این نکته مسلم است که زبان شعر فارسی یعنی زبان دری، زبان طبیعی و رایج مغرب ایران، مخصوصاً آذربایجان و ایران نبوده و زبان مشرق بوده است که از راه ادبیات وارد این سرزمین شد و حکمرانان سلجوقی که کارگزارانشان همیشه از مردم مشرق و بیشتر از خراسان بوده اند، چون این نواحی را گشوده اند، زبان دری بیشتر در آنجا، رواج یافته است. به همین جهت است که شعر دری در آذربایجان از قرن پنجم و زمان اسدی و قطران آغاز شده و در قرن ششم در زمان ابوالعلاء گنجوی و خاقانی و نظامی و فلکی و مجیرالدین بیلقانی که بزرگترین سرایندگان این سرزمین در این دوره اند، به اوج بلندی خود رسیده است.» نظامی در عمل نیز جزو شاعرانی است، که با توجه به بوطیقای جدید، چهره ای ممتاز دارد. بدین معنی که شعر را اولاً به لحاظ نمایش دادن و تصویرگری به نقاشی و ثانیاً به لحاظ موسیقایی بودن کلام، به موسیقی نزدیک کرده است و از طرف دیگر، با ابزارهای علم بیان، از قبیل: تشبیه و استعاره به جای سخن گفتن، نقاشی کرده است و از طرف دیگر، با ابزارهای علم بدیع بخصوص بدیع لفظی، موسیقی درونی شعر را اعتلا داده است.
جنيدنامه، پيش درآمد داستان بلند ابومسلم نامه، داستاني نيمه حماسي ـ نيمه غنايي از نوع عاميانه است که ماجراي تلاشهاي موازي سيدجنيد، جد خيالي ابومسلم خراساني، در راه رسيدن به معشوق (رشيده پري) و مسلمان کردن ساکنان سرزمينهاي فراواقعي قصه را بيان ميکند. در اين قصه، قهرمان از يک سو به پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) و از سوي ديگر، به پريان وابستگي نسبي پيدا ميکند. هم چنين وي ضمن يافتن ابزار جادويي پهلوانان و پادشاهان حماسي و اسطورهاي ايراني، وجههاي ملي مييابد تا به اين ترتيب، روياي فره ايزدي، پهلواني و شاهي براي ابومسلم خراساني، به عنوان انساني قهرمان گونه و نه سرداري طغيانگر، محقق شود. در مقاله حاضر، پس از ارائه ساختار متن، انواع قهرمانان ثابت قصه که در دو گروه زميني و فرازميني دستهبندي شدهاند، از نظر کارکرد و نقش مورد بررسي قرار گرفته است. حاصل کار نشان ميدهد که در بازآفريني سرگذشت شخصيتهاي تاريخي بر اساس ژانر قصههاي کهن، پردازندگان با استفاده از جنبههاي اساطيري، حماسي و عاميانه ايراني و غيرايراني، به خلق قهرماني پرداختهاند که قدرت فرازمينيش، وي را از محدوديت انسان زميني رهانده است تا به اين ترتيب، سنت قهرمانپروري خود را در برابر تصورات بيگانگان، برتري دهند.
ابومسلمنامه، سرگذشت ابومسلم خراسانی است که برپایه ساختار اسطورهای قهرمان اژدهاکش بازآفریده شدهاست. پس از قتل وی، گرایش قوم ایرانی در برگشت به سوی اسطورهها در دوران تاریخی و تبدیل تاریخ به اسطوره با انگیزههای گوناگونی صورت گرفت. در مقاله حاضر پس از بررسی ساختار قصه زندگی ابومسلم خراسانی، انواع دگردیسیها و تحلیلها و جابهجاییهای اسطوره فریدون (قهرمان اژدهاکش) در بازآفرینی زندگی این قهرمان بررسی میگردد تا با ذکر دلائل تاریخی و روانشناختی، علت این تغییرات آشکار شود. حاصل کار نشان میدهد که اغلب بخشهای بنمایه اژدهاکشی تحت تأثیر عناصر دینی تغییر شکل داده و برخی از موارد آن تحت تأثیر جابهجاییهای تخیلی (ادبی) دیگرگونه شدهاست.