لالاييهاي ايراني بخشي از ترانههاي عاميانه و ماندگار و كهن ايراني است كه ريشه در گذشتههاي دور دارد. سراينده نخستين لالاييها بر ما معلوم نيست. اما سادگي زبان و نيز كاربرديبودن آنها در ميان مردم دورههاي مختلف، يكي از رازهاي ماندگاري اين ابيات زيبا است. لالاييها افزون بر آن كه نواي آرامبخشي براي خواب كودك بودهاند، خود راهي براي بيان دردها و رنجهاي مادران نيز بوده است و اين خود پيوندي ميان ادبيات زنان و ادبيات كودكان برقرار كرده است. مادر كودك را هم راز خود دانسته و از نگفتههاي خود با او سخن گفته است. اين سخنان شنيدني هرچند كه ساده بيان شدهاند اما در خود ساختاري دارند كه در اين مقاله از ديدگاه روايتشناسانه بررسي شده است. در پژوهش حاضر نخست به بيان شاعرانگي در لالاييها و سپس به توضيح چيستي روايت و ساختار آن و در پايان به بررسي ساختار روايت در لالاييها پرداختهايم. در لالاييهاي ايراني همان گونه كه در متن مقاله آمده است، همچون يك داستان، ساختار روايت با بخشهايي چون زمان، مكان، راوي، بازگشت به گذشته، كنش رو به اوج، بحران يا گرهفكني و گرهگشايي و... ديده ميشود.
لقد فتح هذا الکتاب شراعته علی عللیة الروایة والنقد معا، و باتجاه خاصة القراء و عامتهم، بتقدیمه ـ بدایة ـ للمفاهیم و من ثم بمعاینته وجوه الشبه بین نصوص الحداثة الروائیة العربیة والفرنسیة، مما یتصل بالشکل: الحکایة، الحبکة، طبیعة الاطفال والشخوص، تهشیم الزمن، الراوی، صلة المکان بالشخصیة، کذالک مما یتصل بالمعانی: الزمن، الحدث، الحرب، الادویبیة ... و الی ذالک ضم هذا الکتاب العدید من الوثائق الثمنیة، لیکون بحث اضافة محمد الباردی العلمیة والجدیدة والهامة.
بزرگ علوی از دوستان نزدیک هدایت و یکی از اعضای گروه معروف به « ربعه » بود . او در یک خانواده تجارت پیشه به دنیا آمد . بعد برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت و دوره دبیرستان و بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در آنجا به پایان برد. علوی پس از مراجعت به ایران با صادق هدایت ، نویسنده برجسته مکتب جدید داستان نویسی ایران در سال 1309 آشنا شد . این دو به اتفاق نویسنده دیگری به نام ش.پرتو ، « انیران » را در سال 1310 نوشتند که شامل سه داستان بود . هدایت « سایه مغول » و علوی « دیو » را که درباره هجوم اعراب به ایـران بود نوشت . بزرگ علوی در همان ایام ، داستان بادسام را نوشت و با کمک صادق هدایت آن را توسط محمد رمضانی مدیر کتابخانه شرق ، در تهران به چاپ رساند. بزرگ علوی نخستین چهره ی انتخابی دکتر ارانی برای انتشار مجله دنیا بود . در این مقطع حدود سه سال از دیدار و آشنایی جدیدشان در ایران می گذشت . پس از پیوستن ایرج اسکندری به آنان ، نخستین شماره مجله ی دنیا را در یکم بهمن 1312 در تهران منتشر کردند. علوی یکی از سه عنصر تحریریه این مجله بود . هدف اساسی و عمده مجله دنیا که به صورت قانونی و علنی منتشر می گردید ، روشنگری و آشنا کردن دانشجویان و جوانان ایرانی با آخرین دستاوردهای دانش ، صنعت ، فن و هنر جهان آن روز بود . این مجله نه تنها فاقد هرگونه سمت گیری حزبی بلکه هیچگونه موضع گیری صریح سیاسی علیه حکومت وقت ایران نداشت. بعد از انتشار چندین شماره مجله دنیا در اردیبهشت 1316 اداره شهربانی و امنیتی وقت ایران ، این جریان را به عنوان یک جریان کمونیستی وابسته به کمینترن تلقی کرد و با پرونده سازی که توسط رئیس شهربانی وقت سازماندهی شده بود ، ( بعد از سقوط حکومت رضاشاه این موضوع روشن گردید ) همه فعالان این گروه که بعدها به نادرست « گروه 53 نفر » یاد شدند ، تخت عنوان فعالیت کمونیستی و براندازی حکومت وقت متهم و به حبس های طولانی مدت از 3 تا 10 سال محکوم شدند . در این جریان بزرگ علوی به 7 سال زندان محکوم شد ، ولی در مهرماه سال 1320 با برکناری رضاشاه بعد از چهار سال و نیم از زندان آزاد گردید . بعد از سقوط دولت مصدق در سال 1331 علوی به اروپا رفت و مجدداً در آلمان به حالت تبعید فعالیت های علمی و ادبی خود را ادامه داد . از این سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ایران اجازه ی انتشار نداشت . در سال 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک چند در ایران زیست و بار دیگر به آلمان بازگشت تا اینکه در سن 92 سالگی در تاریخ 17 فوریه 1997 برابر با 28 بهمن ماه 1375 بعد از دو هفته بیماری در شهر برلین آلمان درگذشت و بنابر وصیت در قبرستان مسلمانان در کنار پدرش در شهر برلین دفن گردید .
سیدعمادالدین نسیمی، شاعر و متفکّر حروفی در قرن هفتم هجری بود. وی به ترکی و فارسی و عربی شعر سروده است؛ ولی دیوان عربی او در طول زمان مفقود شده است. دیوان نسیمی حاوی قالب های متنوع شعری از قبیل غزل، قصیده، رباعی و ... است و بیشتر به زبان ترکی است. به علت تأثیری که طریقت حروفی به دیگر عقاید عرفانی داشته، بسیاری از شعرهای بکتاشی و علوی به نسیمی نسبت داده شده است. این دیوان نسیمی بر اساس یک نسخه نویافته کهن و هفت نسخه کهن دیگر فراهم آمده و به روش علمی تصحیح شده است.
زمستان سال 63 به اشارت استاد ارجمند دکتر شفیعی کدکنی به دیدار شادروان دکتر خانلری میرفتم برای تهیه فرهنگ لغات و اصطلاحات کتاب «سمک عیار» که بعدا به عنوان بخشی از کتاب «شهر سمک» منتشر گردید. در همان زمان نیز مصاحبهای با دکتر خانلری صورت گرفت که نخست در مجله آینده و سپس در انتهای کتاب «هفتاد سخن» انتشار یافت. همزمان با این دیدارها برای استفاده از اطلاعات و یادداشتهای شادروان اخوان ثالث به کاشانه او نیز گذری داشتم و در میان صحبتها از اندوه و دلمردگیهای دکتر خانلری برای اخوان روایت میکردم.