گرچه آشنایی اولیه غرب با شرق، با شک و تردیدهایی همراه بود، اما به تدریج و بهخصصوص در دوره روشنگری، با پیبردن به غنای فرهنگ و ادب مشرق زمین، از پیشداوریهای منفی غرب کاسته شد و روند گرایش به شرق شتاب بیشتری گرفت. در دوره رمانتیسم، ادبیات مشرق زمین منبع الهام نویسندگان، متفکران و ادبای غرب شد. هردر از پیشگامان نهضت فکری گرایش به فرهنگ و ادب شرق در ادبیات آلمان بود و بر باورهای گوته درباره شرق تأثیر عمیقی نهاد. به دنبال هردر، نویسندگان آلمانی دیگری نیز به این نهضت فکری پیوستند. شرق در ابتدا برای گوته محملی برای فرار از دنیای پرآشوب غرب بود. آشنایی او با دیوان حافظ و تأثیری که حافظ از نظر فکری بر او داشت، آنچنان عمیق بود که او را بیش از پیش به سوی شرق سوق داد و زمینهساز سفر عرفانی، خیالی و هجرتگونه او به شرق شد.
دیوان شاعر ساحر خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، نسخه مورخ هشتصد و پنج هجری قمری است که توسط دکتر رکن الدین همایونفرخ تصحیح و تنقیح شده و در سال 1370 توسط مصحح به چاپ رسیده است
این کتاب در چهار فصل تدوین شده و نویسنده در بخش اول این رساله از رویدادها و اندیشهها سخن گفته و در بخش دوم، تحلیلی از چگونگی فرایند نوسازی و نتیجه آن که پیدایی تجدد است، ارائه کرده. توجه این نوشته به دورانی است که از جنگهای ایران و روس آغاز میشود و به سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) پایان مییابد. آنچه از آن پس در ایران روی داده، آنچنان به ما نزدیک است که هرگونه ارزیابی آن ارزشی علمی نمیتواند داشته باشد. اندیشه تجدد از کجا و چه وقت وارد ایران شد و ذهن ایرانیان را به خود مشغول داشت؟ تجدد و نوسازی مترادفاند یا متضاد؟ در این کتاب، جامعهشناسی برجسته و باسابقه، با بیانی شیوا و جذاب و موشکافانه، به تشریح این مسائل میپردازد و رویارویی سنت و تجدد را بازمیشکافد.
مأخذ و منبع تهیه و آمارها و نمودارهای این تحقیق «فرهنگ شاعران کودک و نوجوان» است که در شماره اول پژوهشنامه به چاپ رسید. این تحقیق سالهای 1329 تا 1374 را در بر میگیرد و آمارها و نموارهای ارائه شده در دو مقطع زمانی قبل و بعد از انقلاب تهیه و تنظیم شده است.
برشت در ادبيات غنايي خود در ارتباط با اوضاع سياسي، اقتصادي و اجتماعي زمان اشعاري ميسرايد که هم بيانگر تفکر وي در تئاترروايي است و هم خواننده را به چالش با مسايل روز وا ميدارد. اين سير تفکر برشت در ادبيات غنايي که در اين مقاله به بحث و بررسي گزارده ميشود، گوياي آن است که اشعار اوليه برشت، بيانگر گرايشهاي نيهيليستي، آنارشيستي و اکسپرسيونيستي و به سخريه گرفتن شيوه زندگي بورژوازي است که اين نمودها از ويژگيهاي نمايشنامههاي آغازين اوست. اشعار برشت در اواسط دهه سي گرايشي مارکسيستي مييابد که در آنها به بعد عقيدتي وي، يعني تعميق ديدگاههاي مارکسيستي، توجه خاصي نشان داده شده است. برشت در دوران هجرت، براي مبارزه با حاکميت فاشيستي شيوه جديدي در ادبيات غنايي خود دنبال کرد و بر خلاف اشعار اوليه که مبتني بر شعر سنتي، داراي فرم ثابت و اوزان شعري بودند، از شعر بدون قافيه و ريتم بي قاعده سود جست، چرا که معتقد بود، چنين اشعاري براي مسايل سياسي، اجتماعي و اقتصادي روز مناسبترند. گرچه اولين اشعار پس از جنگ جهاني دوم نيز بيانگر تفکرات سياسي برشت بودند، اما در اواخر عمر هنري برشت، عشق نيز تا حدودي جاي پايي در ادبيات غنايي وي باز کرد.