تقديرگرايي (فاتاليسم) يکي از ويژگيهاي جوامع سنتي شرقي و اعتقادي است که طبق آن، سرنوشت انسان از قبل مقدر شده و تمامي امور براساس مقدرات رخ ميدهد و جاي گاهي براي انتخاب و اختيار انسان وجود ندارد. در اين مقاله، پس از ريشهيابي عنصر تقديرگرايي در ايران، نشانههاي آن، از جمله: ستارهپرستي و اخترشناسي، بخت، نذر و صدقه و اعتقاد به نيروهاي ماوراءالطبيعي، در شاهنامه و چهار اثر حماسه مذهبي ديگر (علينامه، حمله حيدري باذل مشهدي، حمله حيدري راجي کرماني و تازيان نامه؛ خلاصه خاوراننامه) مورد بحث و بررسي قرار گرفته، مشخص گرديد که پيشگويي از طريق منجمان در شاهنامه، بيشتر از آثار حماسي ـ مذهبي، و برعکس پيشگويي از طريق الهامات الاهي و وحي و هاتف ماوراءالطبيعي در آثار مذهبي بيشتر از شاهنامه است. همچنين اعتقاد به بخت و اقبال در شاهنامه پررنگتر از آثار حماسي ـ مذهبي است. در ميان حماسههاي مذهبي مورد مطالعه، خاوراننامه از نظر اسطورهاي به شاهنامه نزديکتر است. در مراتب بعد از آن، به ترتيب حمله حيدري راجي کرماني، حمله حيدري باذل مشهدي، و علينامه قرار ميگيرد.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
«علینامه» نخستین تجربه شعر حماسی شیعه اثنیعشری است، هم از نظر قدمت تاریخ حماسههای شیعی و هم از نظر دربرداشتن نوادر لغات و ترکیبات فارسی کهن اهمیت بسزایی دارد که تاکنون گمنام مانده و در کتب تاریخ ادبیات فارسی به آن اشارهای نشده است. «علینامه» را کهنترین منظومه حماسی شیعی شناختهشده برشمردهاند و انتشار تصویر نسخه خطی بازمانده آن در سال 1388 با مقدمه محمدرضا شفیعی کدکنی و محمود امیدسالار منتشر و نیز متن حروفی آن نیز به تصحیح رضا بیات و ابوالفضل غلامی در سال 1389 منتشر شده است. نویسنده در این رساله نکاتی درباره مقاله دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، نکاتی درباره متن عکسی و حروفی علینامه و برخی لغات و ترکیبات آن را مورد توجه و بررسی قرار داده است.
بهاالدين محمد بن حسين خطيبي بلخي مشهور به بها ولد (628- 545 ق) نويسنده کتاب معارف و پدر مولانا جلال الدين محمد بلخي است. محورهاي عمده فکري بها ولد را مي توان در سه رکن "خداشناسي"، "جهانشناسي"، انسانشناسي" متمرکز ساخت. اين مقاله پس از اشارهاي گذرا به گزيده افکار بها ولد پيرامون خداشناسي و جهادشناسي، يکي از مسايل انسانشناسي او تحت عنوان "ادراک ژرف لذات و تحصيل کمال مزهها" ميپردازد. او عليرغم اينکه عارفي وارسته و متقي بود، به فقه حنفي باور داشته و طريقه اشعري را الگو قرار داده است. ميل وافري به ادراک تمامي صور حيات و چشيدن ژرف لذات دنيوي دارد (که آنها را صوري از جمال الهي ميداند) اين ويژگي به بنده اين اجازه را داد که افکار او را با آندره ژيد (1869 ـ 1951) مقايسه کنم و مشابهتهاي اين دو روح تشنه و وجوه تمايز آندو را بيرون کشم. بها ولد سرچشمه لذات، عشق و شهوات را کوهسار عرش الهي ميداند و آن را وسيلهاي براي شناخت بيشتر تلقي ميکند.
در پيشينه مثنوي پژوهي، شرح مبسوط ابيات مثنوي و به تازگي نيز پژوهشهاي موضوعي، مرسوم و مورد توجه بوده است. اما کمتر به بررسي کلان فکرهاي مثنوي در هر دفتر و سپس مقايسه و تطبيق آن با ساير دفاتر پرداخته شده است. خواننده اين کتاب گاه در پيچ و خم ابيات ژرف و دقيق و در لابهلاي حکايتهاي تودرتوي مثنوي و به تعبيري در جريان مواج و سيال ذهن مولانا گم ميشود و کمتر مجال اين را مييابد که نگاهي از افقي بالاتر نگاهي کل نگر به هر دفتر مثنوي داشته باشد. در اين پژوهش با استعانت از تجربه چند سال تدريس مثنوي در مقطع کارشناسي ارشد به شيوه تحليل محتوا، تلاش شده است تا درونمايههاي مندرج در دفتر دوم مثنوي از نظر بسامدي ارزيابي شود تا از رهگذر آن بتوان کلان فکرهاي مندرج در اين دفتر را معرفي کرد.