همزاد یکی از فنون ادبی در آثار خولیو کورتاسار است. وی به عنوان استاد ادبیات تخیلی، بسیار ماهرانه به این موضوع پرداخته و مجموعه داستان‌های زیادی را آفریده که امروزه نه فقط در ادبیات آمریکای لاتین مورد توجه قرار گرفته‌اند، که در زمره آثار ادبیات کلاسیک جهان نیز به شمار می‌آیند. وی با به تصویر کشیدن انواع مختلف همزاد، که با هویت آدمی مرتبط‌اند، نوع متفاوتی از ادبیات تخیلی را ارائه می‌دهد. بنابراین، آنچه که در این تحقیق مد نظر است، بررسی حضور همزاد در یکی از داستان‌های کوتاه وی به نام «جزیره‌ای در نیمروز» است که در آن، یک مهماندار هواپیما، به نام مارینی، در مسیر تهران ـ رم از فراز جزیره یونانی سیروس واقع در دریای اژه می‌گذرد. طی پرواز، وی متوجه این جزیره می‌شود و از پنجره هواپیما به آن می‌نگرد. مارینی به گونه‌ای شگفت‌آور مجذوب جزیره می‌شود و از این لحظه به بعد، این وسوسه به گونه‌ای مهارنشدنی افزایش می‌یابد. وی در حالی که مشغول نظاره جزیره است، به ناگاه خودش را در این مکان می‌بیند و داستان بر همین اساس به پیش می‌رود.

منابع مشابه بیشتر ...

58158faa1350f.PNG

بازسازي هويت در «ادبيات مهاجرت» ايتاليا

«ادبيات مهاجرت» ايتاليا، نو پا و از بسياري جهات هنوز ناپخته است که نسبت به ديگر کشورهاي اروپايي، با تاخير بسيار در دهه نود قرن گذشته شکل گرفت. اين ادبيات به از ميان برداشتن مرزها و روايت ناگفته‌ها مي‌پردازد، از تولدي دوباره، واقعيت نيافتن يک رويا و از اميدي پايدار به تحقق ﺁن سخن مي‌گويد. نويسندگان اين ادبيات، با بهره‌گيري از واقعيت، زندگينامه شخصي و تخيل، ﺁثاري را مي‌ﺁفرينند که پيوند ميان ايتالياي حال حاضر و گذشته مهاجر را به تصوير مي‌کشد، تصويري رنگارنگ که در بسياري از موارد، از چشم نويسندگان ايتاليايي پنهان مانده است. در اين جستار، پس از بررسي چگونگي پيدايش «ادبيات مهاجرت»، مي‌کوشيم دريابيم چگونه سرزمين ميزبان مي‌تواند به مکاني ﺁبستن نبوغ بدل شود. چگونه تجربه ترک وطن مي‌تواند سبک جديدي از ادبيات را پايه گذارد. و در نهايت، چگونه روايت از دنياهاي دور، ناهمساني‌ها و ناسازگاري‌هاي ناشي از هجرت، خلايي را که در وجود مهاجر موج مي‌زند و حسب يگانگي‌اي که با آن وجود پيوند خورده است، همراه با ساير موضوعاتي که «ادبيات مهاجرت» به ﺁنها مي‌پردازد همه و همه به يک موضوع واحد يعني همان هويت دو پاره و گم گشته مهاجر مي‌انجامند.

5808686068fec.PNG

طرح تضادهاي اجتماعي و هويتي در «ادبيات مهاجرت» آلمان

نرجس خدایی

از پايان دهه هفتاد قرن بيستم ميلادي، ادبيات آلمان شاهد حضور فزاينده نويسندگان خارجي ‏تبار آلماني‌‏نويسي است كه تجارب بينافرهنگي خود را پيرامون موضوعاتي محوري چون آوارگي، گسست، بيگانگي، بحران‌‌‏هاي هويتي و تضادهاي فرهنگي و اجتماعي بازنمايي مي‌‏كنند. جستار حاضر به چگونگي طرح تضادها و مشكلات فرهنگي، اجتماعي و هويتي در متون منتخب «ادبيات مهاجرت» (Migrationsliteratur) در دو دهه پاياني قرن بيستم مي‌‏پردازد و نشان مي‌‏‏دهد كه تجربه‌‏هاي بيگانگي، ناهمساني و ناهمزماني در اين متون، بازتاب‌‏هاي بسيار متنوعي داشته و دستخوش دگرگوني‌‏هاي پرشتاب و چشمگيري بوده‏ است. ادبياتي كه در آغاز با سوداي مبارزه عليه تبعيض و پيشداوري پا به ‏ميدان گذاشته ‏بود، در مدت زمان كوتاهي موفق شده است با طرح سوژه‌‏هاي نو و تنوع شكلي و زباني از حاشيه گفتمان‌‌هاي فرهنگي به عمق نفوذ كند و جايگاه ويژه خود را در ادبيات معاصر آلمان بيابد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

578099c0b29bc.PNG

آواي شوريدگي مولانا و نغمه شيفتگي سان خوآن دلاكروز

مریم حق‌روستا

عارف و شاعر نامي ايراني؛ مولانا، با سردادن شوريدگي خود، قرن‌ها تاثير چشمگيري در ادبيات ملت‌هاي مختلف داشته است، به طوري كه شاعران و نويسندگان ديگر كشورها شيفته اشعار عارفانه وي شدند و آثار ماندگاري آفريدند. ادبيات اسپانيايي زبان نيز از آثار مولانا بي‌بهره نبوده و شاعراني در اين خطه پرورش يافته‌اند كه تاثيرپذيري از انديشه‌ها و تفكرات عارف بزرگ پارسي، مولانا، در آثارشان به گونه‌اي چشمگير مشهود است. عارفاني چون سان خوآن دلاكروز و سانتا ترسا اين جمله كسان‌اند كه با تحقيقي پيرامون اشعارشان مي‌توان بر اين مدعا صحه گذاشت. در اين مقاله ابتدا پيرامون عرفان اسلامي در اسپانيا و تاثيرات تصوف اسلامي بر ادبيات و فرهنگ آن سرزمين توضيحاتي داده خواهد شد و سپس درباره تاثير انديشه‌هاي مولانا بر يكي از نام آورترين اديبان اسپانيايي زبان، سان خوآن دلاكروز، بحث خواهد شد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله
576e4163861e6.PNG

تحليل گفتمان انتقادي هويت ملي در سينماي پس از انقلاب مكزيك بر مبناي فيلم «جهنم»

مریم حق‌روستا

سينما به عنوان يكي از صنايع فرهنگي، ارتقاء‌دهنده هويت، حافظه، رؤيا و پروژه‌هاي جمعي است. واضح است كه كشور مكزيك نيز براي معرفي هويت جمعي خويش به جهانيان از اين صنعت بهره برده است. بررسي چگونگي بهره‌بري مكزيك از اين صنعت، مي‌تواند گام مؤثري در بهبود سينماي اين كشور به شمار آيد. رويكردهاي منشأشناسي ملت‌ها، بر فرهنگ، به عنوان پيش شرطي ضروري براي ساخت و تجربه هويت ملي، اتفاق نظر دارند. آنچه يك فيلم را در ارتباط با سينماي يك ملت قرار مي‌دهد، «فرهنگ عمومي و جمعي يك ملت» است. فيلم «جهنم»، علي رغم پرداختن به قاچاقچيان موادمخدر در مكزيك، تنها هويت فرهنگي و ملي بخش شمالي مكزيك را بازتاب مي‌دهد. از طرف ديگر، مكزيك هنوز راه زيادي را تا تحقق اهداف انقلابي خويش پيش روي دارد. اتخاذ رهيافت شفاف‌سازي و مقابله با مسائل اجتماعي در اين فيلم، نشان از اين دارد كه سينماي مكزيك بر آن است تا گام‌هاي مهم در راستاي تحقق اين اهداف بردارد. در پژوهش حاضر، رويكرد انتقادي فيركلاف در سه سطح توصيف، تفسير و تبيين و در وجوه روايي، ادبي و سينمايي فيلم «جهنم» به كار گرفته شده است.

هنر/مطالعات عمومی پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله