ژولين گرمس (1917 ـ 1992م) روايت‌شناسي ساختارگرا است كه در زمينه روايت‌شناسي با ارائه الگوهاي معين و ثابت، به منظور بررسي انواع مختلف روايت، تلاش‌هاي فراواني انجام داده و روايت‌شناسي را بر اساس ريخت‌شناسي حكايت پراپ استوار نموده است. در اين مقاله الهي‌نامه عطار بر اساس نظريه‌هاي جديد ادبي از جمله «روايت‌شناسي ساختارگرا»، الگوهاي «معناشناسانه گرمس» و «شكل‌شناسانه ژنت»، مورد تحقيق قرار گرفته است و كارکرد روايي دو حكايت: زن صالحه و دختر کعب و عشق او، بر مبناي الگوي روايت‌شناسي گرمس تحليل و تفسير شده تا ضمن‌شناسايي موقعيت‌هاي متن روايي، بر اساس نظريه كانون روايت ژنت، به بررسي الگوي پيرنگ، الگوي كنشي (شش کنشگر: كنش گزار (فرستنده) / كنش پذير (گيرنده)، كنشگر (فاعل) / مفعول (شيء ارزشي) و كنش يار (ياري رسان) / ضد كنش (بازدارنده) و همچنين ميزان قابليت تحليل دو حكايت بالا از طريق مربع معنايي، پرداخته شود. هدف از ارائه اين مقاله، بررسي ويژگي‌هاي روايي و رابطه راوي «روايت‌پرداز» و «كنشگر» در دو حكايت ياد شده؛ مبتني بر نگرش ساختارگرايانه گرمس و ژنت است.

منابع مشابه بیشتر ...

586b33850da24.PNG

نقد مقاله: «زبان علم» و «زبان معرفت» در نظرگاه عطار نیشابوری (نقد یک خوانش)

مصطفی جلیلی تقویان

جستجو در آراء معرفت‌شناختی متفکران اسلامی حکایت از آن دارد که شناخت آدمی از سه راه امکان‌پذیر است: معرفت حسی، معرفت عقلی و معرفت شهودی؛ گر ه برخی متفکران راه سوم را جزء منابع شناخت نمی‌شمارند. ابومعین نسفی، متکلم ماتریدی، معتقد است: «اسباب علم و رقش سه چیز است: 1. حواس سالم 2. خبر صادق 3. عقل» (24:1990). اما صوفیه نظر دیگری دارند. آنها نه تنها معرفت شهودی را باور دارند؛ بلکه آن را بالاتر از دو سطح دیگر می‌دانند. متکلمین اسلامی از واژه‌ای مشابه سود می‌برند که به اصطلاح «معرفت» نزد صوفیه بسیار نزدیک است. این اصطلاح، «الهام» نام دارد. آیا می‌توان ادعا کرد عطار نیشابوری در مقام صوفی، صاحب نظریه معرفت‌شناختی بدیعی باشد که قدما از آن بی‌بهره بوده‌اند؟ شفیعی کدکنی بر اساس تفسیر بیتی از عطار چنین باوری دارد. عطار در کتاب الهی‌نامه چنین می گوید: زبان علم می‌جوشد چو خورشید زبان مکعرفت گنگ است جاوید شفیعی کدکنی معتقد است در این بیت «زبان علم» یعنی زبانی که روشن و بی‌ابهام است؛ در حالیکه «زبان معرفت» ابهام است. بر این اساس، این دو اصطلاح عطار با دو اصطلاح «زبان ارجاعی» و «زبان عاطفی» ریچاردز، منتقد انگلیسی قابل مقایسه است. در این مقاله نشان می‌دهیم: 1. شارح بیت عطار را اشتباه معنا کرده است. ۲. این اشتباه مبنای مقایسه‌ای نامتناسب با آراء ریچاردز شده است ۳. اگر بیت عطار مطابق با نظر شارح محترم تفسیر شود، ادعای دست‌یابی عطار به نظریه‌ای بدیع در حوزه معرفت شناسی منتفی خواهد بود؛ زیرا پیش ار او این حوزه شناخته شده بوده است. شرح هر کدام از این موضوعات در مقاله آمده است.

57bca25ac2de1.PNG

کانون روايت در مثنوي

محمدرضا صرفی

کانون روايت در تحليل توانمندي‌ها و شگردهايي که داستان‌پردازي براي شکل‌دادن به حکايت‌هاي خويش از آنها بهره گرفته، اهميت فراوان دارد تا جايي که هر گونه ايجاد تغيير در کانون روايت، سبب ايجاد تميز و تغيير در جريان اصلي داستان و حتي موضوع آن مي‌شود. به علاوه، ما هيچ گاه در داستان با رخدادهاي خام سر و کار نداريم، بلکه با رخدادهايي روبه رو مي‌شويم که به شيوه‌اي خاص بازنمايي شده و از کانون ويژه‌اي به آنها نگريسته شده است. گوناگوني کانون‌هاي ديد و شکل‌هاي مختلف ارتباط راوي با کانون‌ساز و زاويه ديد در مثنوي چنان جذاب و آگاهانه صورت گرفته است که تحليل آن مي‌تواند گوشه‌هايي از نبوغ مولانا را در آفريدن اثري فرا زماني و فرامکاني به نمايش بگذارد. اين مقاله که به شيوه سند کاوي نگاشته شده است، سعي دارد گونه‌هاي مختلف کانون ديد را با تکيه بر داستان «دقوقي» بررسي کند.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5828c13766c73.PNG

كاركرد روايت در «ذكر بر دار كردن حسنك وزير» از تاريخ بيهقي

علی عباسی

پروپ در كتاب ريخت‌شناسي قصه‌هاي پريان كوشيد تعريف روشني از روايت ارايه دهد. به همين منظور پروپ سعي كرد رخدادهاي اساسي هر روايت را بيابد و آنگاه از آنها فهرستي تهيه كند. وانگهي، وي اين رخدادهاي پايه را كاركرد ناميد. در حقيقت، او بر اين اعتقاد است كه قصه‌هاي مورد مطالعه او علي‌رغم شكل متفاوتشان داراي ساختار مشتركي‌اند. از نظر او كاركرد ساده‌ترين و كوچكترين واحد روايتي است. به عبارتي ديگر كاركردها سلسله‌اي از كنش‌هاي شخصيت‌هاي داستان و قصه‌اند كه از كل آنها قسمت‌هاي متفاوت قصه تشكيل مي‌شود. در اين مقاله سعي مي‌شود به عنصر طرح يا پيرنگ در «حسنك وزير» از تاريخ بيهقي پرداخته شود، تا بدين وسيله نگارندگان مقاله بتوانند براي پرسش زير پاسخ مناسبي پيدا كنند: چرا راوي در «حسنك وزير» براي روايت داستانش از چندين راوي استفاده كرده است؟ براي پاسخ به اين پرسش، نگارندگان كار خود را با اين فرض آغاز خواهند كرد: راوي از چندين راوي سود جسته است تا بتواند واقعيت‌پذيري اين اثر ادبي را بيشتر كند (زيرا زبان مورد استفاده در اين روايت، بيشتر زباني ارجاعي است تا عاطفي، به همين خاطر، اين روايت بيشتر ميل به مصداق نشانه‌ها دارد، تا به خود زبان).

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در نثر و متون پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
57e971e9830fd.PNG

تأثير تصويرهاي نمادين بر پيرنگ رمان جاي خالي سلوچ

علی عباسی

رمان جاي خالي سلوچ اگر چه از جنبه واقع‌گرايانه بسيار نيرومندي برخوردار است و در روند روايت گاهي آن چنان از تخيل تخليه مي‌شود كه همراهي مخاطب با آن بسيار دشوار مي‌شود ـ البته اين روند با درون‌مايه رمان و توالي كند حوادث سازگار است ـ؛ اما به نظر مي‌رسد با توجه به همين جنبه واقعي، بخش بزرگي از ساختار روايي اين رمان بر پايه شبكه‌اي از تصويرهاي نمادين استوارشده است. در اين مقاله با بررسي دو تصوير نمادين گودي و خانه و تاثير آن بر كنش‌هاي دو شخصيت اصلي، مرگان و سلوچ، به تاثيرگذاري اين تصاوير نمادين بر پيرنگ داستان مي‌پردازيم. همچنين بخش عمده‌اي از تاثيرگذاري اين اثر و هم ذات پنداري مخاطب با آن، بسته به اين تصويرهاست.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله