گفتن يا نگفتن داستان، باعث تفاوت بين متن روايي و غيرروايي ميشود. در هر متن روايي علاوه بر يک راوي، دست کم يک «روايت شنو» نيز وجود دارد. «سطح روايي»، «ميزان مشارکت» و «درجه ادراک پذيري» راوي، مهمترين عواملي هستند که ويژگيهاي روايت شنو را تعيين ميکنند. در اين پژوهش علاوه بر معرفي نشانههاي مستقيم و غير مستقيم وجود «روايت شنو»، به تبيين دو گونه «روايت شنو» درون متني و برون متني ميپردازيم. چگونگي تمايز متن روايي و غيرروايي، چگونگي نمود نشانههاي مستقيم و غيرمستقيم مبني بر وجود روايت شنو در داستان و منظور از روايت شنو درون متني و برون متني در يک متن، پرسشهاي اساسي اين پژوهش به شمار ميروند. در اين پژوهش، به روش توصيفي ـ تحليلي و با بهرهگيري از منابع کتابخانهاي، نشانههاي مستقيم و غيرمستقيم وجود «روايت شنو» در داستان را معرفي ميکنيم و به تبيين تمايزهاي روايت شنو درون متني و برون متني در داستان و متون روايي ميپردازيم. نتايج پژوهش حاضر نشان ميدهد که روايت شنو درونمتني همان مخاطب تخيلي و روايت شنو برون متني، خواننده ملموس است.
بزرگ علوی از دوستان نزدیک هدایت و یکی از اعضای گروه معروف به « ربعه » بود . او در یک خانواده تجارت پیشه به دنیا آمد . بعد برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت و دوره دبیرستان و بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در آنجا به پایان برد. علوی پس از مراجعت به ایران با صادق هدایت ، نویسنده برجسته مکتب جدید داستان نویسی ایران در سال 1309 آشنا شد . این دو به اتفاق نویسنده دیگری به نام ش.پرتو ، « انیران » را در سال 1310 نوشتند که شامل سه داستان بود . هدایت « سایه مغول » و علوی « دیو » را که درباره هجوم اعراب به ایـران بود نوشت . بزرگ علوی در همان ایام ، داستان بادسام را نوشت و با کمک صادق هدایت آن را توسط محمد رمضانی مدیر کتابخانه شرق ، در تهران به چاپ رساند. بزرگ علوی نخستین چهره ی انتخابی دکتر ارانی برای انتشار مجله دنیا بود . در این مقطع حدود سه سال از دیدار و آشنایی جدیدشان در ایران می گذشت . پس از پیوستن ایرج اسکندری به آنان ، نخستین شماره مجله ی دنیا را در یکم بهمن 1312 در تهران منتشر کردند. علوی یکی از سه عنصر تحریریه این مجله بود . هدف اساسی و عمده مجله دنیا که به صورت قانونی و علنی منتشر می گردید ، روشنگری و آشنا کردن دانشجویان و جوانان ایرانی با آخرین دستاوردهای دانش ، صنعت ، فن و هنر جهان آن روز بود . این مجله نه تنها فاقد هرگونه سمت گیری حزبی بلکه هیچگونه موضع گیری صریح سیاسی علیه حکومت وقت ایران نداشت. بعد از انتشار چندین شماره مجله دنیا در اردیبهشت 1316 اداره شهربانی و امنیتی وقت ایران ، این جریان را به عنوان یک جریان کمونیستی وابسته به کمینترن تلقی کرد و با پرونده سازی که توسط رئیس شهربانی وقت سازماندهی شده بود ، ( بعد از سقوط حکومت رضاشاه این موضوع روشن گردید ) همه فعالان این گروه که بعدها به نادرست « گروه 53 نفر » یاد شدند ، تخت عنوان فعالیت کمونیستی و براندازی حکومت وقت متهم و به حبس های طولانی مدت از 3 تا 10 سال محکوم شدند . در این جریان بزرگ علوی به 7 سال زندان محکوم شد ، ولی در مهرماه سال 1320 با برکناری رضاشاه بعد از چهار سال و نیم از زندان آزاد گردید . بعد از سقوط دولت مصدق در سال 1331 علوی به اروپا رفت و مجدداً در آلمان به حالت تبعید فعالیت های علمی و ادبی خود را ادامه داد . از این سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ایران اجازه ی انتشار نداشت . در سال 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک چند در ایران زیست و بار دیگر به آلمان بازگشت تا اینکه در سن 92 سالگی در تاریخ 17 فوریه 1997 برابر با 28 بهمن ماه 1375 بعد از دو هفته بیماری در شهر برلین آلمان درگذشت و بنابر وصیت در قبرستان مسلمانان در کنار پدرش در شهر برلین دفن گردید .
موضوع مورد بررسی ما حکایت کوتاه توبه ابراهیم ادهم است که از چهار متن انتخاب شده؛ کشف المحجوب هجویری غزنوی (قرن پنجم هـ.ق)، طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری (قرن پنجم هـ ق)، ترجمه رساله قشیریه از مؤلفی نامعلوم (قرن ششم هـ ق) و شرح تعرف مستملی بخاری (قرن پنجم هـ ق). روایتشناسی، رویکرد اصلی این مقاله است. ابتدا هر چهار متن را به تعدادی گزاره تقسیم و آنها را براساس رمزگانهای متفاوت، دستهبندی و در چارچوب ساختار روایی با یکدیگر مقایسه کردیم تا بدین وسیله ویژگیهای روایی آنها را کشف کنیم. در واقع به بررسی «سبکشناسی روایت» در چهار قطعه بسیار کوتاه از این متون پرداختهایم.
از ویژگیهای منحصربهفرد سفرنامه ناصرخسرو بر خلاف دیگر سفرنامهها، شروع با حادثه داستانی، برخوردار بودن از زبان روایی ـ ادبی، حکایتهای دلنشین، دقت و جزئینگری است. اگر چه ساختار کلی قالب سفرنامه با داستان و رمان تفاوت دارد اما سفرنامه ناصرخسرو به دلایل منحصربهفرد روایی و ساختاری بیشتر ساختاری شبیه به قصه و داستان دارد تا سفرنامه و گزارش. بسیاری از ویژگیهای ساختاری داستان، از جمله وضعیت اولیه، نیروی تخریبکننده، وضعیت میانی و موقعیت پایانی، ساختار متفاوتی به این سفرنامه داده است. علاوه بر این، گونههای روایی خاص این اثر موجب شده است تا مخاطب به آسانی جذب آن گردد. این پژوهش کوششی است برای تبیین ساختار طرح و گونههای روایی در سفرنامه ناصرخسرو. بدین منظور از رویکرد روایتشناختی نوین ژپ لینت ولت بهره بردهایم. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که بر اساس نظریه ژپ لینت ولت ناصرخسرو، برای بیان دیدهها و شنیدههای خود از الگوی روایتی همسان(راوی = کنشگر) و از دو گونه زاویه دید درونی و صفر استفاده نموده است.
حفظ اسرار دولتي در مکاتبات اداري از مسائل مهم حکومتها در همه دورهها به حساب ميآيد و هر روز به اهميت آن افزوده ميشود، به طوري که دانشمندان کوشش ميکنند، شيوههاي تازهاي براي رمز کردن اطلاعات و کشف رمز نوشتجات خصم به دست آورند. امروزه در دانش رياضيات و رايانه رشتهها و گرايشهايي براي رمزنويسي ايجاد کردهاند. پيشينه اين کار بر اساس منابع و اسنادي که به جا مانده است، به تمدن يونان بر ميگردد. در بين برخي طبقات مردم همانند خلافکاران، زندانيان و گدايان حرفهاي نيز زبانهاي رمزي به کار ميرود که در اصطلاح زبانشناسان، به زبان آرگو (Argo) معروف است. درباره زبان و خط معما و پيشينه و انواع آن در ادب فارسي تقريبا هيچ کار علمي صورت نگرفته است، حتي در دايره المعارفهاي فارسي مدخلي به اين عنوان وجود ندارد. دليل عمده آن، يکي کمبود منابع و ماخذ اين موضوع بوده و ديگر اين که اصول اين دانش را در اختيار عموم قرار نميدادهاند، تا اسرار آن برملا نگردد. مقاله حاضر درآمدي است، بر رمزنگاري مکاتبات و شيوههاي آن در فرهنگ اسلامي و نيز معرفي انواع قلمهاي رمزي و مرکبهاي نامريينويسي و اصطلاحات مربوط به اين دانش که اسرار آن را پوشيده و مخفي نگاه داشتهاند.