معارفالعارفین تذکرهای ارزشمند از عارفان و مشاهیر منصوفه عصر قاجار است و از آن که این برهه تاریخی از نظرگاه ادبی و فرهنگی کمتر طرف توجه و اقبال پژوهندگان بوده است، در مقاله حاضر به بازشناسی و معرفی تنها نسخه این اثر سودمند پرداخته خواهد شد. معارفالعارفین به قلم محمدکاظم تبریزی، ملقب و متخلص به «اسرار»، در شرح حال قریب به پنجاه تن از عرفای نامدار هم روزگار مولف است که علاوه بر زندگی آنان، نمونهای از بیانات و اقوال و گاه بخشی از اشعار و آثار آنان نیز در آن گنجانده شده است. بخشبندی این تذکره بر اساس زندگی اقطابی است که پس از شاه نعمتالله ولی پا به عرصه وجود گذاردهاند و از این رو مولف کتاب خود را به هفت باب تقسیم کرده و هر باب را «تعرفه» نامیده است. آشنایی با چهرههایی تاثیرگذار در عرفان و تصوف قاجار که برخی باری اولین بار در این اثر از آنان نامی به میان آمده انشعاب ناشناختهای که در سلسله نعمتاللهی روی داده بوده و تنها در معارفالعارفین مطرح شده و زندگینامه خودنوشت اسرار تبریزی، از مهمترین مطالبی است که در مقاله حاضر به تفصیل بدانها پرداخته شده است.
در دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایران این توفیق را یافته ایم که شهرداران و مسئولان خدمات به مردم، در کلیه سطوح لشکری و کشوری فراتر از وظایف عادی خود، گامهایی در راه اعتلای فرهنگ و اندیشه جامعه بر می دارند و با تلاشهای مناسب علمی و هنری، ایران را در جهان و در مقابل تاریخ سرافراز می کنند. امروز شایسته آن است که در روند تفکرات اسلامی و انقلابی ایران انسانهای لایق و برجسته تاریخ این مرز و بوم را به نسل خودمان و به جهانیان بشناسانیم و با برگزاری یادبودها و نوشتن مقاله و تهیه فیلمها بدین وسیله توطئه های امپریالیسم را در رابطه با محو فرهنگ جهان سوم خنثی نماییم؛ این خود انقلابی است در مسیر انقلاب اسلامی ایران......موضوع کتاب حاضر رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر است که شامل رجال فقه و حدیث و تفسیر، رجال حکمت و فلسفه و عرفان و تصوف است و توسط سیدمحمدباقر کتابی تالیف شده است.
کتاب حاضر تالیف امیرکمال الدین حسین بن مولانا شهاب الدین اسمعیل طبسی گازرگاهی هروی از عارفان و صوفیان و شاعران درجه دوم قرن نهم هجری قمری است که به غلط تالیف آن را به سلطان حسین بایقرا فرمانروای هنرپرور تیموری نسبت داده اند، الا اینکه یا مولف در تالیف آن سفارش و سلیقه خاص سلطان حسین را مدّنظر داشته و آن را به نام وی پرداخته و یا اینکه دیگران تالیف آن را به خطا به سلطان حسین نسبت داده اند. مجالس العشاق را نمی توان از جهت تاریخ مورد بررسی قرار داد و بر آن ارزش و اعتباری قائل شد تنها وجهی که می شود بر آن داد این است که نویسنده سعی کرده ضمن سود بردن از شایعات سائره در باب آثار ادبی ادبا و شعرا، چاشنی زیباشناختی را بر آن بیفزاید، لذا مجالس العشاق نوعی تفسیر ادبی است، و چون از منظر فلسفی – زیباشناختی به مسئله عشق می نگرد، عجیب نیست که پا از محدوده شریعت مرسوم فراتر بگذارد و در نتیجه حتی بعضی پیغمبران و معصومین را هم جزء قهرمانان داستان خود قرار بدهد...
ادبيات ايران زمين با عرفان اسلامي پيوندي ناگسستني دارد و اين ارتباط تنگاتنگ، باعث ميشود که ما اين دو مقوله را گاه به اشتباه، هممرز بپنداريم و قضاوت ما درباره ادبيات يک دوره، به قضاوتي يکسان و همسان در مورد عرفان آن دوره نيز منجر شود. چنانکه کممايگي ادبيات بازگشت و بيتوجهي مفرط در مورد اين دوره ادبي، باعث شده که عرفان آن دوره هم به چشم نيايد؛ همانطور که استاد ارجمند دکتر شفيعي کدکني مينويسد: «تصوف اين دوره [پيش از مشروطه] نيز تکرار است. در حقيقت، هيچ يک از صوفيه اين دوره به يک لحظه صوفيانه جديدي نرسيدهاند، حال آنکه تصوف حوزه تجربههاي تازه در زبان و انديشه است». حال آنکه حقيقت اين است که عرفان، خود مقوله و مجموعهاي است جدا که در موارد بسيار با ادبيات پيوند ميخورد؛ ولي افول ادبيات يک دوره، به هيچ روي دليل بر ضعف عرفان آن دوره نتواند بود. براي تأييد اين سخن، در مقاله حاضر ابتدا دانشنامهاي عرفاني و گمنام از اديب و مورخ دانشمند عصر قاجار، رضاقليخان هدايت معرفي ميشود و سپس بر اساس اين کتاب ارزشمند، مروري بر عرفان و عارفان قاجار انجام ميگيرد. در ادامه ويژگيهاي عرفان اين عصر برشمرده ميشود و معرفي کوتاهي از عرفاي برجسته قاجار ارائه ميشود. جالب اينجاست که در ميان اين عارفان، همچون عرفاي قديم، هم عامياني هستند امي ولي عرشنشين و هم عالمان و مجتهداني که شريعت را با طريقت در آميختهاند و گويي «طرحي نو درانداختهاند». زماني به شدت تحت فشار و تنگنا قرار ميگيرند و در دوراني در رفاهيت و آسودگي روزگار ميگذرانند. به هرحال، عرفاني که در اواخر صفويه از ايران رخت بربسته بود، با همت و پايمردي گروهي که امروزه در گمنامي کامل به سر ميبرند، به موطن اصلي خويش بازگردانده ميشود و در اين مقاله ما به بازشناسي اين گروه و اين جريان خواهيم پرداخت.
ترسل یا شیوه نامهنگاری از گونههای مهم ادبیات منثور است که در دوره صفوی شکوه و رونقی تازه مییابد و آثار متعددی هم در این باره تألیف شده است. از این میان، نامه نامی اثر خواندمیر متوفی قرن دهم، دارای اهمیت والایی است و با این حال در بین متون سبک منشیانه کمتر به آن پرداخته شده است. این اثر مجموعهای است از مراسلات و منشآت که آنها را خواندمیر به عنوان دستور کتابت و انشا برای منشیان و مترسلان، از رسایل و مکاتبات رسمی و درباری پیشینیان جمع کرده است. این اثر یکی از متون تاریخی دوران تیموری و آغاز دوران صفوی است و علاوه بر داشتن جنبه ادبی، از نظر تاریخی نیز حائز اهمیت است. نثر این کتاب نمونه زیبایی از نثر منشیانه و مسجع فارسی است.