نگارنده در جريان تدريس شاهنامه فردوسي با برخي ابيات مبهم و واژههاي نامفهومي که به درستي ريشهيابي و معنا نشده است، رو به رو گرديد. اين امر سبب شد تا با نگاهي تازه و با دقت بيشتر، ابيات و واژههاي اين اثر مهم، مورد بررسي قرار گيرد. دستاورد بررسي اين شد که در شاهنامه فردوسي که گنجينه بسيار غني و پر بار زبان فارسي است، واژههايي به لهجههاي مختلف محلي وجود دارد که در اغلب فرهنگهاي عمومي و تخصصي شاهنامه، نه به دقت ريشهشناسي شده و نه معناي درستي متناسب با مفهوم بيت از آنها داده شده است که اين امر باعث ابهام و دشواري در فهم برخي ابيات گرديده است. بنابراين در اين پژوهش، سعي شده است برخي از واژههاي محلي مربوط به لهجه لري منطقه کهگيلويه و بويراحمد که در شاهنامه فردوسي به کار رفته است، ريشهيابي و متناسب با مفهوم ابيات مشکل و مغلق، به درستي معني شود، زيرا نگارنده سخت بر اين باور است که در ميان لهجههاي مختلف ايران، لهجه لري منطقه ياد شده، قرابت و پيوندي بسيار نزديک با فارسي ميانه و فارسي امروزي دارد. بخشي از اين پيوند در مقاله حاضر نشان داده شده است. شايد در سايه همين پيوند لهجه لري با زبان شاهنامه است که اين اثر بزرگ بعد از کتاب قرآن کريم، پايگاه و جايگاهي منحصر به فرد در ميان اقوام لر به خصوص قوم لر منطقه کهگيلويه و بوير احمد، داشته است.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
علينامه حماسه منظوم پارسي است در مناقب و مغازي حضرت علي (ع) از قرن پنجم كه به وسيله شاعري به نام «ربيع» سروده شده، اين منظومه كه در حدود دوازده هزار بيت است و به عنوان نخستين تجربه شعر حماسي شيعه اثني عشري است، هم از نظر قدمت تاريخ حماسههاي شيعي و هم از نظر در برداشتن نوادر لغات و تركيبات فارسي كهن در كمال اهميت است كه تاكنون گمنام مانده و در كتب تاريخ ادبيات فارسي به آن اشارهاي نشده است. علينامه از جهت سبك و بيان حماسي به خصوص در حوزه توصيف و تصويرگري و ابزارهاي آن ارزش فراوان دارد. زيرا اين عناصر، وسيلهاي است براي ملموس و محسوستر كردن صحنههاي متنوع و مختلفي كه در بستر شعر حماسي روي ميدهد و به عنوان يكي از معيارهاي سنجش كيفي اثر حماسي به شمار ميآيد. در شعر حماسي، توصيفات و تصاوير، با استفاده از ابزارهاي خاصي از قبيل تشبيه، استعاره مجاز، كنايه و اغراق نمايانده ميشود كه معمولا در شعر حماسي، اغراق مبتني بر تشبيه و اسناد مجازي است. بررسي نقش هر كدام از اين ابزارها در شعر حماسي از ديرباز مورد توجه منتقدان و تحليلگران آثار ادبي بوده است. در اين مقاله ابتدا اين منظومه به صورت مختصر معرفي و شناسانده ميشود، سپس با مطالعه دقيق همه ابيات آن، نقش و جايگاه هر كدام از اين ابزارها در ابلاغ پيام و ميزان تناسبشان با شعر حماسي با ذكر شواهد مختلف شعري مورد بررسي قرار ميگيرد. اين بررسي نشان ميدهد كه سراينده اين اثر از طريق مطالعه و نگرش به شاهنامه فردوسي، با روشها و فنون زباني و بياني شعر حماسي و دقايق و ظرايف آن آشنا شده و به خوبي توانسته است در اين زمينه اثر ارزشمندي را پديد آورد.
مقاله حاضر پژوهشي است درباره مفهوم عرفاني درد و اقسام آن از ديدگاه عطار که در سرتاسر آثار منظوم وي به چشم ميخورد. وي يکي از چهرههاي درخشان عرفان و ادب فارسي است که در اين فرهنگ جايگاه بلندي را به خود اختصاص داده است. در ميان عرفاي بزرگ جهان اسلام، کمتر شاعري را ميتوان يافت که به اندازه عطار، داراي آثار متعدد و متنوع منظوم عرفاني باشد. مجموعه آثار منظوم وي دربردارنده عاليترين معاني و مضامين عرفاني است که هر کدام به لحاظ پختگي فکر و تنوع انديشه در کمال اهميت است. يکي از موضوعاتي که جاي برجستهاي را در قلمرو انديشه و نظر عطار به خود اختصاص داده است، «دردمندي و احساس دردداشتن» است. آنگونه که وي شعر خود را «شعر درد» ميداند. اين درد فردي و جسماني نيست بلکه عرفاني و معنوي است که انسان سطحي نگر و تنک مايه نميتواند حقيقت آن را درک کند. البته عطار اين درد را خود «نه با پاي سير بلکه با بال طير» در عوالم معنوي و عرفاني با تمام وجود احساس کرده و حاصل و نتيجه تجربيات روحي و معنوي خود را بابياني رسا و شيوا در اختيار مشتاقان و دردمندان راه حق قرار داده است. عطار چون خود عاشق بيقرار و مشتاق چشم انتظار وصال حق و معشوق لم يزلي است از «درد عشق » سخن ميگويد، و چون متديني بيرياست و جوهره شريعت محمدي (ص) را از اعماق جان و دل درک کرده است: درد دين داشته و از حقيقت دين در برابر مدعيان دروغين متظاهر دفاع ميکند. و چون خود را بسان قطرهاي در برابر عظمت خداوند ميداند که توانايي معرفت و شناخت حق را ندارد و در برابر بيکرانگي شناخت او حيرت زده و مبهوت مانده است، از «درد بيدرمان حيرت» حرف ميزند.