مقاله حاضر پژوهشي است درباره مفهوم عرفاني درد و اقسام آن از ديدگاه عطار که در سرتاسر آثار منظوم وي به چشم ميخورد. وي يکي از چهرههاي درخشان عرفان و ادب فارسي است که در اين فرهنگ جايگاه بلندي را به خود اختصاص داده است. در ميان عرفاي بزرگ جهان اسلام، کمتر شاعري را ميتوان يافت که به اندازه عطار، داراي آثار متعدد و متنوع منظوم عرفاني باشد. مجموعه آثار منظوم وي دربردارنده عاليترين معاني و مضامين عرفاني است که هر کدام به لحاظ پختگي فکر و تنوع انديشه در کمال اهميت است. يکي از موضوعاتي که جاي برجستهاي را در قلمرو انديشه و نظر عطار به خود اختصاص داده است، «دردمندي و احساس دردداشتن» است. آنگونه که وي شعر خود را «شعر درد» ميداند. اين درد فردي و جسماني نيست بلکه عرفاني و معنوي است که انسان سطحي نگر و تنک مايه نميتواند حقيقت آن را درک کند. البته عطار اين درد را خود «نه با پاي سير بلکه با بال طير» در عوالم معنوي و عرفاني با تمام وجود احساس کرده و حاصل و نتيجه تجربيات روحي و معنوي خود را بابياني رسا و شيوا در اختيار مشتاقان و دردمندان راه حق قرار داده است. عطار چون خود عاشق بيقرار و مشتاق چشم انتظار وصال حق و معشوق لم يزلي است از «درد عشق » سخن ميگويد، و چون متديني بيرياست و جوهره شريعت محمدي (ص) را از اعماق جان و دل درک کرده است: درد دين داشته و از حقيقت دين در برابر مدعيان دروغين متظاهر دفاع ميکند. و چون خود را بسان قطرهاي در برابر عظمت خداوند ميداند که توانايي معرفت و شناخت حق را ندارد و در برابر بيکرانگي شناخت او حيرت زده و مبهوت مانده است، از «درد بيدرمان حيرت» حرف ميزند.
فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی نخستین مجلد از مجموعه ی فرهنگ های اصطلاحات علوم و معارف اسلامی است که در حوزه ی علوم عقلی شامل: عرفان، فلسفه، کلام، اخلاق و منطق و در حوزه ی علوم نقلی شامل: فقه، اصول فقه، تفسیر و علوم قرآنی، رجال، درایه و ادبیات عرب است. این فرهنگ به منظور فراهم آوردن بستر مناسب برای ارائه ی ترجمه های دقیق و رسا و با اسلوب سنگین ادبی از آثار جاویدان عرفان اسلامی تهیه گردیده و اولین قدم مهم در این زمینه به شمار می آید. کتاب حاضر عمده ی اصطلاحات عرفانی را در بر دارد و مدخل ها و معادل های آن ها به دقت گزینش شده و در تهیه آن از بسیاری از پر ارج ترین ترجمه های دهه های اخیر استفاده شده است. راقم این سطور یقین دارد که فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی کمک بزرگی برای مترجمان ایرانی خواهد بود و سهم بسزایی در بهتر برگردانیدن گنجینه های معرفت فارسی به جهان خارج خواهد داشت و وسیله ای ارزنده خواهد بود برای تبدیل کردن زبان انگلیسی به یک زبان اسلامی؛ یعنی زبانی که در آن معارف و ارزش های اسلامی، که در قلب آن عرفان قرار گرفته، به سهولت قابل بیان است؛ علاوه بر این، کمک خواهد کرد تا مترجمان از تشتت و پراکندگی در برگرداندن متون عرفانی رهایی یابند.
«اصطلاحات الصوفیه» که به قلم «ابوالقاسم عبدالرزاق ابن ابی الفضایل جمالالدین کاشانی» از عرفای بزرگ قرن هفتم هجری به نگارش در آمده دربردانده شرح اصطلاحات عرفان به زبان عربی است. کتاب حاضر، با هدف بررسی شالوده و مبانی عرفان عبدالرزاق کاشانی در اصطلاحات الصوفیه به نگارش در آمده و مشتمل بر ترجمه فارسی کتاب، به همراه شرح و تفسیر اصطلاحات عرفانی مندرج در آن، در بیست و هفت باب است.
علينامه حماسه منظوم پارسي است در مناقب و مغازي حضرت علي (ع) از قرن پنجم كه به وسيله شاعري به نام «ربيع» سروده شده، اين منظومه كه در حدود دوازده هزار بيت است و به عنوان نخستين تجربه شعر حماسي شيعه اثني عشري است، هم از نظر قدمت تاريخ حماسههاي شيعي و هم از نظر در برداشتن نوادر لغات و تركيبات فارسي كهن در كمال اهميت است كه تاكنون گمنام مانده و در كتب تاريخ ادبيات فارسي به آن اشارهاي نشده است. علينامه از جهت سبك و بيان حماسي به خصوص در حوزه توصيف و تصويرگري و ابزارهاي آن ارزش فراوان دارد. زيرا اين عناصر، وسيلهاي است براي ملموس و محسوستر كردن صحنههاي متنوع و مختلفي كه در بستر شعر حماسي روي ميدهد و به عنوان يكي از معيارهاي سنجش كيفي اثر حماسي به شمار ميآيد. در شعر حماسي، توصيفات و تصاوير، با استفاده از ابزارهاي خاصي از قبيل تشبيه، استعاره مجاز، كنايه و اغراق نمايانده ميشود كه معمولا در شعر حماسي، اغراق مبتني بر تشبيه و اسناد مجازي است. بررسي نقش هر كدام از اين ابزارها در شعر حماسي از ديرباز مورد توجه منتقدان و تحليلگران آثار ادبي بوده است. در اين مقاله ابتدا اين منظومه به صورت مختصر معرفي و شناسانده ميشود، سپس با مطالعه دقيق همه ابيات آن، نقش و جايگاه هر كدام از اين ابزارها در ابلاغ پيام و ميزان تناسبشان با شعر حماسي با ذكر شواهد مختلف شعري مورد بررسي قرار ميگيرد. اين بررسي نشان ميدهد كه سراينده اين اثر از طريق مطالعه و نگرش به شاهنامه فردوسي، با روشها و فنون زباني و بياني شعر حماسي و دقايق و ظرايف آن آشنا شده و به خوبي توانسته است در اين زمينه اثر ارزشمندي را پديد آورد.
نگارنده در جريان تدريس شاهنامه فردوسي با برخي ابيات مبهم و واژههاي نامفهومي که به درستي ريشهيابي و معنا نشده است، رو به رو گرديد. اين امر سبب شد تا با نگاهي تازه و با دقت بيشتر، ابيات و واژههاي اين اثر مهم، مورد بررسي قرار گيرد. دستاورد بررسي اين شد که در شاهنامه فردوسي که گنجينه بسيار غني و پر بار زبان فارسي است، واژههايي به لهجههاي مختلف محلي وجود دارد که در اغلب فرهنگهاي عمومي و تخصصي شاهنامه، نه به دقت ريشهشناسي شده و نه معناي درستي متناسب با مفهوم بيت از آنها داده شده است که اين امر باعث ابهام و دشواري در فهم برخي ابيات گرديده است. بنابراين در اين پژوهش، سعي شده است برخي از واژههاي محلي مربوط به لهجه لري منطقه کهگيلويه و بويراحمد که در شاهنامه فردوسي به کار رفته است، ريشهيابي و متناسب با مفهوم ابيات مشکل و مغلق، به درستي معني شود، زيرا نگارنده سخت بر اين باور است که در ميان لهجههاي مختلف ايران، لهجه لري منطقه ياد شده، قرابت و پيوندي بسيار نزديک با فارسي ميانه و فارسي امروزي دارد. بخشي از اين پيوند در مقاله حاضر نشان داده شده است. شايد در سايه همين پيوند لهجه لري با زبان شاهنامه است که اين اثر بزرگ بعد از کتاب قرآن کريم، پايگاه و جايگاهي منحصر به فرد در ميان اقوام لر به خصوص قوم لر منطقه کهگيلويه و بوير احمد، داشته است.