تحلیل عناصر داستانی و روایی بر اساس نظریههای ادبی از چند جهت لازم است، نقد ادبی را روشمند میکند، امکان باز یابی و ارزشیابی متون ادبی کهن ادب فارسی فراهم میشود؛ دیگر این که صحنه نقد و نظر از شوائب پاک شده و معیارهای علمی هدایتگر فرضیهها و ادعاها خواهد شد. بر این اساس متنی از داستانپرداز بزرگ ادب داستانی، نظامی گنجوی، انتخاب شد تا بر اساس روشهای موجود در نظریه ادبی بویژه نظریه ساختارگرایی نقد و تحلیل شود، در این رهگذر معلوم شد که داستان چهارم در گنبد سرخ که روز سهشنبه اتفاق افتاد از حیث ساختاری روایتی کامل با همه اجزای کافی برای یک اثر داستانی کامل است. شاعـر (نظامی) جـز به ضرورت از نشانه استفـاده نکرده و بیشتر کنش فاعلی شخصیتها با مخاطب سخن میگویند و داستان را پیش میبرند و شخصیتها را معرفی میکنند. این شیوه از هنرهای زیبای نظامی در پرورش داستان است.
پیدایش، رشد، اعتلا و زوال جنبش های سیاسی و اجتماعی معاصر ایران در کنار تحولات و رخدادهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جابجایی قدرت ها و نخبگان حکومتی و تغییرات گسترده در عرصه اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، به دلیل اهمیت و تأثیرات شگرف و متنوع آن، سبب گشته است تا از سوی پژوهشگران، مورخان و تحلیل گران حوادث اجتماعی و نخبگان سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و نقادی و تقریر و تبیین قرار گیرد. تنوع و کثرت نگاه ها و اختلافات در نگاشته های تاریخی این دوره باعث پیچیدگی و سختی فهم و درک درست محققان و اندیشه گران این عرصه در تشخیص سره از ناسره و کشف درست حقایق تاریخی گردیده است. تاريخ نگاري و نوع نگاه مورخان به پديده هاي تاريخي از منظر ملي گرايي و شرح و بسط اين رويدادها و حوادث گذشته و حال بر آن اساس، مقوله اي است که در کنار ساير رويکردهاي اين جريان از جمله نمودهاي ادبي، جلوه ويژه و متفاوتي از نوع رسمي و مرسوم خود در جامعه ايراني داشته است. بررسي تاثيرات اين جريان فکري و فرهنگي در حوزه فرهنگ، خاصه تاثيراتي که تاريخ نگاري و تاريخ نگاران از آن گرفتند و تبعات و پيامدهاي آن در ساير بخش هاي اين حوزه، در تاريخ معاصر ايران، موضوع دامنه دار و چالش برانگيزي بوده که کم تر به حد کفايت مورد پژوهش و توجه محققان واقع شده است. پژوهش حاضر به بررسي ويژگي هاي اين جريان در تاريخ نگاري معاصر ايران مي پردازد و تاثيرات و تاثرات حاصل از رويکرد متفاوت اين تاريخ نگاري و مورخان و مولفان آن را از حيث شيوه هاي متفاوت نگرشي و نگارشي پي مي گيرد.
برای من شاهنامه به رودی عظیم مانند است که در عین زیبایی و قدرت، آراسته و کامل است و در مسیر طولانی خود تا دریا در هر جایی و در هر چشمی و برای هر گوشی جلوه و جمال و زمزمه ای خاص دارد و برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و نومیدی، زادنها و مردنها، در آن بسیار پرمعنا و تفکرانگیز است، این کتاب شناسنامۀ زندگی پرتلاطم و سرشار از گیر و دار ملت سلحشور ایران است که هرگز نام را به ننگ نفروخته است و پیوسته جان را به پای نام نیک خویش باخته است و فردوسی، استاد بزرگ ادب پارسی و پیر پارسای این سرزمین ایزدی، با بیان جادویی و افسون ساز خود، این روحیات و توانمندی های ملی مردم ما را چنان زنده و پویا و گویا به تماشا گذاشته است که انسان خود را شاهد زندۀ همۀ وقایع می یابد و ... در این فرهنگ تمامی واژهها و نام های شاهنامه بر پایه سرشت و نهاد زبان فارسی به ترتیب الفبا گردآمده است. برای هر اسم معنی و کارکرد آن در شاهنامه به همراه ابیات مرتبط آن تشریح گردیده است. پولاد = از سرداران ایران در روزگار کیقباد پیروز = از فرزندان کاوه ی آهنگر تاجبخش = رستم تاجور = ایرج تهمورس = پسر هوشنگ ، سومین پادشاه نخستین سلسله ی جهان تهمینه = دختر شاه سمنگان و مادر سهراب پسر رستم جاماسپ = وزیر و حکیم و رایزن گشتاسپ و داماد زرتشت جانفروز = از سرداران بهرام چوبینه در جنگ او با خسرو پرویز جریره = همسر سیاوش و مادر فرود و...
میان ادیان الهی مشابهتهای بسیاری در عقاید مربوط به مبدأ روح، سرنوشت روح پس از مرگ، رستاخیز، داوری و بهشت و جهنم وجود دارد که این امر حاکی از ارتباط ادیان با یکدیگر است. هر چند این ارتباط؛ بویژه در ادیان توحیدی همچون یهود و اسلام بیشتر به چشم میخورد؛ اما بررسی مشابهات دو دین زرتشتی و یهودی نیز به دلیل ارتباط فرهنگی و سیاسی میان زرتشتیان و یهودیان پس از سقوط اورشلیم و اسارت یهودیان به دست بخت النصر و سپس فتح بابل توسط کوروش و آزادی یهودیان که زمینهساز نفوذ فرهنگ ایرانی و عقاید زرتشتی در اعتقادات یهود گشت، حائز اهمیت است. از جمله این مشابهات اعتقاد به ماهیت دوگانه روحانی و جسمانی انسان، پذیرفتن روز رستاخیز به عنوان امری مسلّم و مراتب بهشت و جهنم نزد پیروان این دینهاست. با مطالعه در اعتقادات ادیان به طور کلّی و در باب مباحث مربوط به آخرت شناسی و حیات روح پس از مرگ به صورت جزئی تر، چنان که موضوع این نوشتار است، میتوان به یکی بودن منبع تعالیم آنان که همانا وحی پروردگار است پی برد. اگرچه بعضی عقاید موجود در دو دین یهودی و زرتشتی در سه اثر عرفانی که در این جستار مورد بررسی قرار گرفتهاند، وجود ندارد، مانند وجود تناسخ و حلولگرایی در یهود که در برخی منابع؛ بویژه آثار کابالیستی بدان اشاره شده است، امّا شباهتهایی هم وجود دارد که به سبب اشتراک مبدأ وحی است و نمیتوان این مشابهات را انکار کرد.
سامانيان در قرن چهارم هجري حکومتي نسبتا مقتدر در حوالي ماوراءالنهر ايجاد کردند. شرايط مناسب اقليمي و اقتصاد پويا، امنيت و ثبات سياسي بستري مناسب براي اهالي منطقه فراهم كرد که در راه علم و فرهنگ و هنر گامهاي ارزشمندي بردارند. شهر بخارا پايتخت شکوهمند آل سامان بود که در آن دانشمندان و شاعران بزرگ پرورش يافتند. ابو عبداله رودکي، (پدر شعر فارسي و شاعر دربار سامانيان از تنعم و رفاه اقتصادي و جايگاه اجتماعي فوق العادهاي برخوردار بود. بر پايه اين رونق و غناي همه جانبه، ديوان اين ملک الشعراي دربار و ديگر شاعران هم عصرِ او حاوي درونمايههايي چون: عشق و عشقبازي، مدح ممدوح، مي و شادخواري گشت. داشتن روحيهاي شاد به دور از رذايل اخلاقي بيشك حاصل نداشتن دغدغههاي امــور معاش و آزادي در بيان فكــر وانديشه است. به ادعــاي اين مقاله، فراهمشدن رفاه اجتماعي مناسب با پشتوانهاي عظيم از ثروت و ثبات قدرت سياسي، عاملي بزرگ در ترويج شادي و شادمانهزيستن مردم در كنار هم بوده است. درعصر سامانيان زمينههاي اصلي اين رفاه فراهم شده بود ورودكي به عنوان يك شهروند برخوردار از اين مواهب، آثار و نمونههاي شادي حاصل از رفاه اجتماعي را در شعر خود منعكس ساخته است. بنابراين در اين مقاله برآنيم تا به کمک تحليل محتوا و به روش بسامدي، به اثبات مدعاي خود بپردازيم.