در این مقاله ساخت فعلی خاصی در گویش هورامی (پاوه‌ای) مورد بررسی قرار می‌گیرد که در این جستار ساخت استمراری ـ تأکیدی نامیده می‌شود و از پیوند نحوی افعال مضارع اخباری، ماضی استمراری و ماضی ساده با مصدر سازندة این افعال تشکیل می‌شود. ‎‎‏‏‏بروز برخی تبعات نحوی مترتب بر تشکیل این ساخت‌ها را (نظیر عدم امکان حضور مفعول صریح به صورت گروه اسمی آشکار در ساخت‌های متعدی غیرکنایی و نیز استفاده از نظام واژه بستی به عنوان یگانه راهکار بروز موضوع درونی) می‌توان با تکیه بر ملاحظات حالت و مفهوم صافی حالت تبیین کرد. نظام واژه‌بستی به‌کار‌رفته در این قبیل ساخت‌ها، نظام واژه‌بستی فعلی است. این نظام که در آن عناصر واژه‌بستی همچون وندهای مطابقه به فعل متصل می‌شوند، دارای کارکرد‌های نحوی دوگانه مطابقه و معرفی موضوع است. چگونگی شکل‌گیری این ساخت‌ها را نیز می‌توان از منظری اطلاعاتی و با توجه به نظریه ساختار اطلاعاتی شرح و توصیف کرد. این ساخت‌های فعلی برای بیان نمود استمراری یا بیان تأکید بر روی عمل فعل به‌کار می‌روند. در این میان کارکردِ بیان نمود استمراری به مراتب بی‌نشان‌تر است. تفاوت میان این کارکردهای دوگانه را می‌توان با توجه به تمایز میان کانون‌های تقابلی و کانون‌های اطلاعاتی تبیین کرد.

منابع مشابه بیشتر ...

571a75e607688.PNG

تأثير عوامل كلامي بر تعيين نوع الگوي حالت در گويش هورامي

محمد راسخ‌ مهند, زانیار نقشبندی

مقاله حاضر درصدد يافتن پاسخي براي اين پرسش است كه آيا نظام حالت غالب در گويش هورامي متاثر از ويژگي‌هاي كلامي است يا نه؟ دوبوا (1987، 2003) معتقد است كه تعيين نظام حالت در هر زبان را تنها مي‌توان در پرتو ملاحظات كلامي و فرانحوي به صورت كامل تحليل كرد. وي نشان داده است كه برخي ويژگي‌هاي كلامي سبب به وجود آمدن گرايش كلامي ويژه‌اي به نام «ساخت موضوعي ارجح» مي‌شود كه ويژگي‌هاي آن منطبق با ويژگي‌هاي ساخت‌هاي نحوي «ارگتيو» است. نحوه رقابت اين گرايش با ساير گرايش‌هاي كلامي كه عمدتاً ويژگي‌هايي شبيه به نظام حالت مفعولي در حوزه نحو دارند، درنهايت، موجب تعيين نظام حالت در حوزه نحو مي‌شود. در اين مقاله نخست نشان مي‌دهيم كه با وجود مشاهده الگوي ساخت موضوعي ارجح در كليه ساخت‌هاي زباني گويش هورامي، ميزان تاثيرگذاري اين الگو در ساخت‌هاي گذشته ساده بيشتر از ساخت‌هاي مضارع است و همين موضوع موجب ارگتيوشدن ساخت‌هاي گذشته ساده در اين گويش مي‌شود. سپس به اين موضوع مي‌پردازيم كه ساير گرايش‌هاي كلامي رقيب نظير گرايش «جانداري مبتدا» و «پيوستگي مبتدا»، بر خلاف ساخت موضوعي ارجح، همواره محرك الگوي حالت مفعولي در حوزه نحو هستند و تاثير آنها در هر دو دسته از ساخت‌هاي ارگتيو و مفعولي گويش هورامي ديده مي‌شود ولي ميزان تاثيرگذاري هريك از اين دو گرايش كلامي بر مفعولي‌شدن انگاره حالت در اين گويش متفاوت است؛ چنانكه فقط گرايش جانداري مبتدا مي‌تواند الگوي حالت را در ساخت‌هاي غيرارگتيو در گويش هورامي به سوي نظام حالت مفعولي سوق دهد. دستاوردهاي تجربي اين پژوهش مي‌تواند به لحاظ نظري مويد رويكردهايي باشد كه معتقدند پديده‌هاي نحوي بنيادين نظير الگوي حالت غالب، تحت تاثير عوامل كلامي و بر اساس ملاحظات كاربردشناختي شكل مي‌گيرند.

56bf98adc0378.PNG

تحليل نقشي ساخت‌هاي پرسشي در زبان فارسي

هنگامه واعظی

اين مقاله عملکرد پرسش واژه‌هاي فارسي را از نگاه رويکرد نقش‌گرايي و بر مبناي نگرش تالمي گيون، از زبان‌شناسان نقش‌گرا، از دو منظر نقشي و نحوي بررسي مي‌کند. از منظر نقشي- معنايي، جملات پرسشي با ملاك قراردادن نقش‌هاي دستوري، به انواع فاعلي، مفعولي، مفعولي غيرصريح، قيد حالت، قيد زمان، فعل، علت انجام كنش، مالكيت، كميتي، ابزاري، انتخابي، مقدار و همراهي تقسيم مي‌شوند و بررسي معنايي پرسش واژه‌ها بر مبناي پاسخ دريافتي، ويژگي‌هاي معنايي آنها را آشكار مي‌سازد. بر اين اساس، ويژگي‌هاي معنايي پرسش واژه‌ها عبارت‌اند از معرفگي، نكرگي، ارجاعي، غيرارجاعي، جانداري و بي‌جاني. در بررسي نحوي و رده‌شناختي جملات پرسشي، جايگاه پرسش واژه، کانون تلقي مي‌گردد که خود مشتمل بر دو نوع اطلاعي و تقابلي است. پژوهش حاضر نشان مي‌دهد كه رابطه‌اي ميان کانون اطلاعي و تقابلي وجود دارد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57df8c14a7526.PNG

ساخت اضافه در سطح رابط نحو و صورت‌آوايي

یادگار کریمی

در اين مقاله، فرايند تبديل‌آوايي تکواژ اضافه را از -i به-a ، در بافت تکواژ معرفه‌نما در ساخت اضافه زبان کردي تحليل مي‌کنيم. با جمع‌آوري شواهد از حوزه‌هاي تجربي متفاوتي همچون دامنه معرفگي تکواژ معرفه نما، تاثير معرفگي ضميرهاي اشاره و عملکرد کميت نماي بافت وابسته در ساخت اضافه، استدلال خواهيم کرد که بافت محرّک تبديل ‌آوايي تکواژ اضافه، بر حسب چينش خطي تکواژها در صورت آوايي، تعريف شدني نيست، بلکه روابط نحوي ميان تکواژهاي دخيل در اين فرايند آوايي، نقش بسزايي ايفا مي‌کنند. در اين پژوهش، به طور مشخص نشان مي‌دهيم که محرک تبديل آوايي تکواژ اضافه، بافتي ساختاري است که در آن، تکواژ اضافه تحت تسلط سازه‌اي تکواژمعرفه نما قرار دارد. نتيجه مهم اين تحليل، وارد دانستن روابط سلسله مراتبي نحوي در صورت‌بندي قواعدآوايي، فارغ از توالي خطي تکواژه‌است.

دستور زبان/گویش و لهجه
مقاله
575d0c7c48a43.PNG

تحلیل نحوی ساخت کنایی برپایه شواهدی از زبان کردی

یادگار کریمی

هدف از نگارش این مقاله، به‌دست‏دادن تحلیلی جامع از نحو ساخت کنایی برپایه مشاهدات داده‌های زبان کردی است. در این پژوهش، با استناد به سیر تاریخی فعل‏های کنایی و همچنین ذکر شواهدی از ساخت‌های شبه‌کنایی، مانند گزاره‌ «داشتن»، گزاره «خواستن»، شکل مجهول تز فعل‏های دو‏مفعولی و نمونه‌های مشابه از لهجه هورامی، استدلال کرده‏ایم که الگوی کنایی، در ساخت‏هایی نمایان می‏شود که فعل متعدی (کنایی) نتواند به مفعول، حالت مفعولی بدهد و فاعل توسط یک هسته الحاقی، با گروه فعلی ادغام شود. در این تحلیل، گروه اسمی مفعول، با‏وجود فعل متعدی غیر‏مفعولی، با هسته گروه زمان، ارتباطی از‏نوع تطابق می‌یابد و از این طریق، حالت فاعلی می‏گیرد. گروه اسمی فاعل نیز در جایگاه مشخصگر گروه الحاقی، وارد مرحله اشتقاق می‏شود و پس‏از تطابق با هسته گروه الحاقی، حالت «به‌ای» می‌گیرد. در روی‏کرد مورد نظر در این مقاله، ساخت کنایی، الگویی جداگانه و‏یا زبان‏ویژه نیست؛ بلکه پدیده‏ای ثانویه و پیامد منطقی و طبیعی تعامل فرایند‏های مستقل در نحو زبان‌های کنایی است.

دستور زبان/گویش و لهجه
مقاله