رودباری از گویشهای ایرانی جنوب غربی است که در جنوب استان کرمان در شهرستانهای رودبار، کهنوج، منوجان، قلعهگنج، جیرفت، عنبرآباد و همچنین برخی از مناطق استان هرمزگان رایج است و گونههای مختلفی دارد. در این مقاله به معرفی وندهای فعال گونه کهنوجی و توصیف و طبقهبندی آنها در دو زیرگروه اشتقاقی و تصریفی، به مقایسه آنها با زبان فارسی معیار پرداختهایم. براساس دادههای این پژوهش، هرچند بسیاری از وندهای کهنوجی با زبان فارسی رسمی مشترک است، با این حال، برخی از وندهای این گویش یا در زبان فارسی وجود ندارند و یا از بین رفتهاند. بنابراین ریشه آنها را باید در زبان فارسی دری یا میانه دنبال کرد. از آنجا که تاکنون تحقیق مستقلی در زمینه معرفی وندهای این گویش صورت نگرفتهاست، توصیف و شناسایی آنها میتواند امکانات این گویش را در حوزه واژهسازی، بیش از پیش برای پژوهشگران علاقهمند مشخص سازد.
مسئله واژهسازی و گزینش واژههای فارسی در برابر واژههای بیگانه سالهاست که مورد توجه ایرانیان قرار گرفته است. این کتاب تلاشی است در جهت هموارتر کردن این راه نهچندان هموار. ساختمان واژه را در بخشی از دستور زبان بررسی میکنند که صرف (ساختواژه) خوانده میشود. ساختمان واژه دارای دو لایه تصریفی و اشتقاقی است که مطالعه آنها صرف تصریفی و اشتقاقی نامیده میشود. هدف اصلی این کتاب مطالعه ساخت اشتقاقی واژههای فارسی است و نه ساخت تصریفی آنها.
تصريف يکي از پديدههاي مهم زباني به شمار ميرود که به رغم اهميت آن در نزد پژوهشگران غربي، در زبان فارسي چندان مورد توجه محققان قرار نگرفته است. شايد علت اين امر را بتوان در اين واقعيت جست و جو نمود که زبان فارسي امروز از لحاظ ردهشناختي، تصريفي محسوب نميشود. اما نگارنده بر اين باور است که بررسي فرايندها و نشانههاي تصريفي به جا مانده در فارسي امروز، ميتواند در روشن کردن بخشهايي از نقاط تيره صرف اين زبان موثر باشد. بر اين اساس، مقاله حاضر به معرفي تصريف و مشخصههاي تصريفي در زبان فارسي امروز اختصاص يافته است. در اين راستا، پس از مقدمه و معرفي موضوع، ديدگاههاي برخي از مهمترين پژوهشگران غربي، و نيز برخي از پژوهشهاي پيشين در زمينه تصريف فارسي ذکر ميشود و در ادامه نيز مشخصههاي تصريفي مربوط به اسم، فعل، صفت و قيد در زبان فارسي مورد بررسي قرار ميگيرد و طبقهبندي نويني از اين مشخصهها به دست داده ميشود که مبتني بر رويکردي پيوستاري به عناصر زباني است. يکي از هدفهاي اين مقاله،تاکيد بر اين نکته است که براي تحليل دادههاي تصريفي فارسي بايد به ويژگيهاي زباني آنها توجه کرد و نميتوان کاملا به انگارههاي طرح شده از سوي زبانشناسان غربي استفاده نمود.
«رساله قشیریه» از کتب معتبر صوفیه در قرن پنجم است که زینالاسلام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک بن طلحة بن محمد قشیری در 437 هـ.ق نوشته است. هر چند که امام قشیری پیش از هجویری وفات یافته است، با این وجود جامعترین و معتبرترین کتابی است که از قدما در باب تصوف بر جای مانده است. رساله قشیریه نامه یا پیامی است که قشیری به صوفیان شهرهای اسلامی فرستاده است و آن را در سال 437 هـ. آغاز کرده و در 438 هـ. به پایان رسانده است. این کتاب دربرگیرنده پنج فصل است که در فصل اول آن شرح احوال و آثار قشیری، استادان و شاگردان وی بررسی شده، در دوم مباحث دستوری و زبانی کتاب در سه بخش مورد بحث قرار گرفته، در فصل سوم ضمن برگردان اشعار عربی رساله به فارسی از گویندگان آن اشعار هم سخن به میان آمده، در فصل چهارم احادیث شریف نبوی و احیاناً احادیث قدسی با ذکر مآخذ آنها جای گرفته و در آخرین فصل شخصیتهای ذکرشده در رساله که بیش از 560 نفرند، در صورت امکان معرفی شدهاند.
تدوین واژهنامههای گیلکی سابقه نسبتا طولانی دارد. اولین کوشش موفق در این زمینه، فرهنگ گیلکی از منوچهر ستوده است که در سال 1332 خورشیدی به همت انجمن ایرانشناسی، به چاپ رسید. بعد از این کتاب، گامهای مهمی در تألیف واژهنامههای گیلکی برداشته شد که خوشبختانه برخی از آنها به زیور طبع نیز آراسته شدهاند. از جمله این آثار میتوان واژهنامه گویش گیلکی، فرهنگ گیل و دیلم، ویژگیهای دستوری و فرهنگ واژههای گیلکی را نام برد. گلیهگب، بیتردید مفصلترین فرهنگنامهای است که تا کنون درباره گویش گیلکی نوشته شده و به شکل منقحتری روانه بازار شده است. مولف فاضل آن، آقای فریدون نوزاد، خود، از محققان برجسته گیلانی است. این واژهنامه به گویش گفتاری و نوشتاری مردم رشت و پیرامون آن اختصاص دارد.