ترانه در لغت به معنای خرد، تر و تازه از ریشهء اوستایی تئورونه، اصطلاحی عام بوده است که بر انواع قالبهای شعری ملحون یا همراه موسیقی به ویژه فهلویّات، دو بیتی، رباعی و بیت اطلاق میشده است. با توجه به ریشه باستانی ترانهها، کهنترین اشعار فارسی در میان این نوع ادبی یافت شده است. در این جستار، ترانهسرایی در ادبیّات فارسی بررسی میشود، نخست به تعریف ترانه و سیر آن در گذشته و امروز پرداخته میشود. سپس به ویژگیهای وزن ترانه، زبان ترانه و درونمایه آن میپردازیم و شعر و ترانه امروز، ساختار و وزن آن کاویده میشود. زبان ترانه ساده و صمیمی است و درونمایههای آن معمولاً تودهای، عامیّانه و احساسی است. ترانه با تعریف امروزی خود معادل و القاکننده تصنیف است. در دوران معاصر، قافیهداربودن و سازگاربودن شعر با عروض، از پیش شرطهای ترانهبودن یک شعر نیست.
کتاب حاضر اشعاری از ناظم حکمت است که به همراه زندگی نامه ایشان در سال 1359 توسط انتشارات بامداد به چاپ رسید.
قصیده تائیه دعبل بن علی خُزاعی، بلندترین شعر دعبل خزاعی شاعر شیعی قرن دوم و سوم در ستایش اهل بیت و بیان فضائل، خلافت، ولایت و مصائب ایشان سروده است. او این شعر را در محضر امام رضا(ع) خواند،امام از شعر او تمجید کرد و به او پاداش داد. برخی شمار ابیات را تا ۱۳۰ بیت نوشتهاند. قصیدههای مهم را در ادبیات عرب بر مبنای قافیه مینامند مانند میمیه فرزدق. از این رو، این قصیده دعبل را تائیه نامیدهاند. دعبل حدود ۱۵ قصیده و قطعه شعر با قافیه «ت» سرود و طولانیترین و مهمترین قصیدهاش نیز با همین قافیه است. این قصیده در کتابها با نام «التائیه الکبری» و «التائیه الخالده» نیز نامگذاری شده است. نام دیگر این قصیده، «مدارس آیات» است که گفتهاند این نامگذاری از خود دعبل است. چون این عبارت در یکی از بیتهای قصیده آمده، دعبل آن را بدین عنوان نامیده است.
«نظریه عام کلیشهها» یکی از نگاههای صورتگرایانه قرن بیستم به ادبیات عامیانه است که به تأثیر از مطالعات عامیانه، عبارتشناسی و واژگانشناسی صورت گرفت. جی. ال. پرمیاکوف زبانشناس و نویسنده روسی، با نوشتن کتاب از مثل تا قصههای عامیانه (1968) چارچوب نظری این نظریه را بنیان نهاد و با بررسی عناصر بازتولیدی زبان از قبیل ضرب المثلها، چیستان، کنایات، قصهها، و هرگونه عبارت قالبی و فرمولوار زبان در تقابل با متون تولیدی و خلاق زبان، نظریه عام کلیشهها را معرفی کرد. پرمیاکوف و برخی همنظران وی برخلاف گروهی که عقیده داشتند در آفرینشهای ادبی باید از عناصر کلیشهای زبان پرهیز شود و چندان نظر مساعدی بهاینگونه عبارات نداشتند، کوشیدند علت وجودی کلیشهها و فواید ساختار آن را توجیه کنند. و نشان دهند که کلیشهها صرفاً عباراتی دستدوم، کهنه و پیشپا افتاده نیستند. پرمیاکوف از دیدگاه زبانشناسی، نظریه عام کلیشهها را ارائه میکند و حدود طرح کلی نظریهاش از ضربالمثلها (کوچکترین واحد ادبیات عامیانه) تا افسانهها (بزرگترین واحد ادبیات عامیانه) را شامل میشود و بیشتر به دنبال تحلیل ساختاری واحدهای ادبیات عامیانه است. با استناد به عنوان فرعی این کتاب: یادداشتهایی درباره نظریه عام کلیشهها میتوان ادعا کرد که این نظریه هنوز کامل نیست و پرمیاکوف بیشتر درپی طرح مقدماتی این نظریه بودهاست. هدف ما از نگارش این مقاله، معرفی این نظریه و جایگاه آن در نقد ادبی است و برای این منظور، تلقی زبانشناسان و صورتگرایان را در مورد کلیشهها و نظریه عام کلیشهها در حوزه ادبیات عامیانه جست وجو کردهایم.
نقد ساختاري طرح روايي در داستان، روشي براي نقد داستان است. در اين مقاله، ابتدا تعريف روايت و ساختمان آن ارائه شده و سپس تمايز آن با عناصر زباني مطرح ميشود. روايت، عنصري از داستان است که در حيطه زبان قرار ندارد و به عنوان جوهره و اساس داستان، قصه، نمايشنامه و ديگر قالبهاي ادبي مربوط، ساختار محوري اثر هنري را تشکيل ميدهد. طرح روايي شامل مواردي از عناصر داستان ميشود که در بررسي ساختمان روايت اهميت به سزايي دارند. طرح روايي در ساختارشناسي داستان بسيار اهميت دارد و در اينجا به منظور تحليل طرح روايي و ساختار آن، عناصر طرح بررسي ميشوند. ساختشناسي روايت موتيفهاي هنري داستان را آشکار ميسازد و نحوه ارتباط مخاطب با داستان و روايت از اين ديدگاه مطرح خواهد شد. در پايان، روش و شيوه اين نقد به صورت مستقل و کاربردي ارائه ميشود و اهميت و ارزش اين روش بررسي ميگردد.