ويليام جونز يکي از کساني بود که در کمپاني هند شرقي به تحقيق و ترجمه آثار ادب پارسي پرداخت و از بررسي متن و واژگان شاهنامه به شباهت زبانهاي هند و اروپايي پيبرد. جيمز اتکينسون از کالج فورت ويليام در کلکته در سال 1814 م. ترجمه خود را از داستان رستم و سهراب منتشر ساخت ماتيو آرنولد (1822-1888 م.) منظومه پرآوازه خود را به داستان رستم و سهراب اختصاص داد. آرنولد به دو مقوله اقتباس از شاهنامه و تعزيه ايراني بسيار اهميت ميداد. جميز راسل لوول (1819-1891 م.) با ستايش از شاهنامه از اينکه همگان به اين گونه آثار توجه ندارند، اظهار تاسف مينمود. جونز، آرنولد، ژول مول، اتکينسون، فون شاک و ديگران همه به ترجمه آثار ادب پارسي و اقتباس از آنها به ويژه شاهنامه پرداختند. کساني همچون الکساندر راجرز نقش فرهنگي خود را از لحاظ تقويت ادبيات غرب از طريق ادب پارسي ايفا ميکردند.
رستم و سهراب یکی از داستانهای غم انگیز شاهنامه است و داستان مرگ سهراب جوان را به تصویر میکشد که بر اثر جنگ با رستم، به دست پدر کشته میشود. سهراب پهلوان افسانهای در شاهنامه است که پدرش رستم و مادرش تهمینه دختر شاه سمنگان است. سهراب با سپاه تورانیان به نبرد ایران آمد و در جنگی تنبهتن با رستم کشته شد، درحالیکه همدیگر را نمیشناختند. تراژدی رستم و سهراب، تراژدی بیخبری است. کتاب حاضر شامل این عناوین است: فصل اول: حماسه ها، ساختار حماسه، خصوصیات عمده شعر حماسی فصل دوم: مختصات شاهنامه، دوره اساطیری، دوره پهلوانی، دوره تاریخی، حماسه سرایی پس از فردوسی فصل سوم: اسطوره چیست؟ حماسه و تراژدی، حماسه ها و اساطیر بابلی و سومری، حماسه گیل گمش، مهابهاراتا (حماسه ای از هند)، رامایانا، هومر و ایلیاد و اودیسه، انه اید (حماسه ای از روم)، دیگر حماسه های اروپایی، اعراب و حماسه فصل چهارم: سه دیدگاه بر حماسه رستم و سهراب، 1.دیدگاه استاد منوچهر مرتضوی، 2.دیدگاه استاد زرین کوب، 3.دیدگاه استاد مینوی، متن داستان رستم و سهراب.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
در قرن هفدهم میلادی، گروهی از شاعران انگلیسی به سبکی سرودند که بعدها به مکتب «شعر متافیزیکی» معروف شد. مشخصات اصلی این نوع شعر که بیشتر از طریق آثار کسانی چون جان دان، جورج هربرت، اندرومارول، ریچارد کراشا و هنری وان شناخته میشود عبارتاند از توجه بسیار به مطالب انتزاعی و معانی نسبتاً دور از ذهن و پیچیده و بخصوص به کارگرفتن نوعی مضمون که آن نیز به «مضمون متافیزیک» معروف است.
ساختارگرایان که بیش از هر چیز به قوانین کلّی حاکم بر ساختارها میپردازند، در برخورد با روایت، به جای توجّه به زبان موجود در متنی خاص، دغدغه قیاسهای زبانشناختی دارند و در نتیجه، برای بررسی طرح هر داستان به دنبال انطباق ساختار یک روایت و نحو یک جمله هستند، تا از این طریق بتوانند به الگویی کلّی برای همه داستانها دست یابند. در همین راستا، بسیاری از روایتشناسان ساختارگرا، از جمله کلود برمون، سعی کردهاند تا این الگوی ساختاری را به گونهای گسترش دهند که امکان بررسی آن در هر نوع داستان فراهم شود. در مقاله حاضر، پس از مروری کوتاه بر نظریّههای روایت، به الگوی برمون که بر پایه چگونگی روابط میان کوچکترین واحدهای روایی استوار است و انطباق آن با طرح داستان شیر و گاو کلیله و دمنه پرداخته میشود تا علاوه بر بررسی طرح این داستان و ویژگیهای آن بر اساس دیدگاهی جدید، قابلیّتهای انطباقپذیری این الگو نیز در چنین داستانهایی مشخّص شود.