در قرن هفدهم میلادی، گروهی از شاعران انگلیسی به سبکی سرودند که بعدها به مکتب «شعر متافیزیکی» معروف شد. مشخصات اصلی این نوع شعر که بیشتر از طریق آثار کسانی چون جان دان، جورج هربرت، اندرومارول، ریچارد کراشا و هنری وان شناخته میشود عبارتاند از توجه بسیار به مطالب انتزاعی و معانی نسبتاً دور از ذهن و پیچیده و بخصوص به کارگرفتن نوعی مضمون که آن نیز به «مضمون متافیزیک» معروف است.
مولف در این کتاب اشعار نظیری و عرفی را با هم مقایسه کرده است و برای نشان دادن این که دو شاعر هم زمان و هم سبک در حالی که شباهتهای فراوانی با هم دارند چقدر می توانند با یکدیگر تفاوت داشته باشند و این مقایسه که بین دو شاعر سبک هندی به وجود می آید، جذاب و شیرین به نظر می رسد. نویسنده در ضمن مقایسه، به بررسی و نقد شعر هر دو شاعر هم پرداخته است .
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
ساختارگرایان که بیش از هر چیز به قوانین کلّی حاکم بر ساختارها میپردازند، در برخورد با روایت، به جای توجّه به زبان موجود در متنی خاص، دغدغه قیاسهای زبانشناختی دارند و در نتیجه، برای بررسی طرح هر داستان به دنبال انطباق ساختار یک روایت و نحو یک جمله هستند، تا از این طریق بتوانند به الگویی کلّی برای همه داستانها دست یابند. در همین راستا، بسیاری از روایتشناسان ساختارگرا، از جمله کلود برمون، سعی کردهاند تا این الگوی ساختاری را به گونهای گسترش دهند که امکان بررسی آن در هر نوع داستان فراهم شود. در مقاله حاضر، پس از مروری کوتاه بر نظریّههای روایت، به الگوی برمون که بر پایه چگونگی روابط میان کوچکترین واحدهای روایی استوار است و انطباق آن با طرح داستان شیر و گاو کلیله و دمنه پرداخته میشود تا علاوه بر بررسی طرح این داستان و ویژگیهای آن بر اساس دیدگاهی جدید، قابلیّتهای انطباقپذیری این الگو نیز در چنین داستانهایی مشخّص شود.
ويليام جونز يکي از کساني بود که در کمپاني هند شرقي به تحقيق و ترجمه آثار ادب پارسي پرداخت و از بررسي متن و واژگان شاهنامه به شباهت زبانهاي هند و اروپايي پيبرد. جيمز اتکينسون از کالج فورت ويليام در کلکته در سال 1814 م. ترجمه خود را از داستان رستم و سهراب منتشر ساخت ماتيو آرنولد (1822-1888 م.) منظومه پرآوازه خود را به داستان رستم و سهراب اختصاص داد. آرنولد به دو مقوله اقتباس از شاهنامه و تعزيه ايراني بسيار اهميت ميداد. جميز راسل لوول (1819-1891 م.) با ستايش از شاهنامه از اينکه همگان به اين گونه آثار توجه ندارند، اظهار تاسف مينمود. جونز، آرنولد، ژول مول، اتکينسون، فون شاک و ديگران همه به ترجمه آثار ادب پارسي و اقتباس از آنها به ويژه شاهنامه پرداختند. کساني همچون الکساندر راجرز نقش فرهنگي خود را از لحاظ تقويت ادبيات غرب از طريق ادب پارسي ايفا ميکردند.