عدول از قواعد زبان معيار، روشي است که همه شاعران براي آفرينش شعر از آن بهره مي‌گيرند. در شعر کلاسيک فارسي، فراهنجاري معنايي بيشتر براي القاي بار عاطفي ـ انساني، افزدون بر جنبه هنري و زيبايي شعر و نيز ابديت بخشيدن به آن صورت مي‌گيرد؛ از اين‌رو اين تمهيد خاص، جوهر اصلي شعر به شمار مي‌رود. مولوي از شاعران بزرگي است که براي تشخص‌دادن به شعر خود، ضمن استفاده از فراهنجاري معنايي، بسياري از آن نوع فراهنجاري را به طور ناآگاهانه در زمان خود ارائه مي‌دهد. اين مقاله بر آن است که به بررسي فراهنجاري معنايي در ديوان شمس بپردازد و نمونه‌هاي برجسته‌اي از اين نوع فراهنجاري را نشان دهد. دستاورد تحقيق، از پرداختن مولانا به انواع فراهنجاري معنايي، نظير استعاره، تشخيص، تشبيه، نماد، کنايه، پارادوکس و مجاز در ديوان شمس به صورت گسترده و برجسته حکايت دارد.

منابع مشابه بیشتر ...

60acda8d7dafb.jpg

از خاک تا افلاک (سیری در غزل ها و ترانه های مولانا همراه با گزینه ای از رباعیات)

قدمعلی سرامی

دکتر قدمعلی سرامی دکترای زبان و ادبیات فارسی «دانشکده ادبیات» دانشگاه تهران است و از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۶۹ به عنوان پژوهشگر و رییس مرکز بررسی آثار کودکان و نوجوانان و ... در «کانون پرورش فکری» به فعالیت پرداخته و تاکنون آثار منظوم و منثور بسیاری از وی منتشر و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است که از آن میان می‌توان به «لبخند آرزو»، «از رنگ گل تا رنج خار» (شکل شناسی داستان های شاهنامه)، «از خاک تا افلاک» (سیری در غزل ها و ترانه های مولانا)، «از دو نقطه تا همه چیز»، «تا زادن سپیده دم باید خواند» و ... اشاره کرد. مولانا، حقیقت انسان را ، چیزی جز اندیشۀ وی نمی داند و از نگاه او، این اندیشه گاه سیرتی اندرونی دارد و گاه صورتی بیرونی. نطق تا در اندرون دماغ است اندیشه است و اندیشه چون از دماغ به زبان و قلم نزول کرد، سخن است. بنابراین اگر در آثار مولانا گاهی وی را طرفدار کلام و زمانی پشتیبان خاموشی می بینیم، در حقیقت او از جوهر آدمیت حمایت کرده است چرا که سخن و سکوت همان نطق واندیشه اند که تنها تفاوت شان پیدایی و پنهانی شان است: "الانسان حیوانٌ ناطقٌ و نطقاندیشه باشد خواهی مضمر خواهی مُظهر." او پس از این، هردو صورت مضمر و مُظهر اندیشه و نطق را به آفتاب تشبیه می کند: "کلام همچون آفتاب است همۀ آدمیان گرم و زنده از اویند ودایماً آفتاب هست و موجود است و حاضر است و همه از او دایماً گرم اند الّا آفتاب در نظر نمی آید و نمی دانند که از او زنده اند و گرم اند، امّا چون به واسطۀ لفظی و عبارتی خواهی شکر خواهی شکایت، خواهی خیرخواهی شر، گفته آید آفتاب در نظر آید همچون که آفتاب فلکی که دایماً تابان است اما در نظر نمی آید شعاعش تا بر دیواری نتابد همچنان که تا واسطۀ حرف وصوت نباشد شعاع آفتاب سخن پیدا نشود. اگرچه دائماً هست . با این حساب در می یابیم که وقتی روان کسی چون مولانا، از سخن به خاموشی نقل مکان می کند درحقیقت از جزئی به کلّی انتقال یافته است. به تعبیری دیگر، از روپوشی از روپوش های حق عبور کرده و درحقیقت وی انطواء یافته است. می توان گفت در تمام مواردی که مولانا جلال الدین، در پایانۀ غزل ها خود را به خاموشی فرا خوانده است، از جهان محسوس به عالم معقول گام نهاده است.

5ebd5bafe86d2.png

غزل شمس؛ گزیده غزلیات مولوی

اشعاری که در این کتاب فراهم آمده، حاصل آشنایی گردآورنده با غزلیات شمس است. روش او برای گزینش و انتخاب غزلیات این دفتر، روش «شعر با شعر» است؛ شیوه ای که می‌تواند صحیح‌ترین و مطمئن‌ترین طریق انتخاب «شعری» باشد. به این منظور چند غزل که زبان شعری آنها اوج زبان شعری «مولوی» است به عنوان اصل و میزان سنجش در نظر گرفته شده و از میان 3229 غزل «کلیات شمس» هر غزلی که حداقل پنج بیت آن با این میزان موافق بود، برگزیده شده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57b77562a8c2f.PNG

شروط و مقدمات سلوک از ديدگاه عين القضاه همداني

خدابخش اسداللهی

سالکان طريقت، براي رسيدن به مقصود نهايي که همان برطرف‌شدن تعينات بشري است، بايد مراحل مختلف سير و سلوک را با موفقيت طي نمايند. براي طي اين مراحل پرخطر، مقدمات و شروطي لازم است كه عين القضاه به آنها اشاره كرده است و مهم‌ترين آنها عبارت است از: شک، درد طلب، سرمايه عشق، وجود پير و.... وي که با شوقي وافر به ارشاد و هدايت مريدان نيز مي‌پردازد، به سالکان طريق توصيه مي‌کند: همه وجود خود را به پير و شيخ خود تسليم نمايند و بدانند که هيچ عملي بدون اطاعت محض از پير، ارجي ندارد. همچنين او، مصاحبت با اهل ذوق و خدمت به آنان را در تصفيه باطن، بسيار موثر مي‌داند و بر اهميت و تاثير ورد، دعا و ذکر مريدان تاکيد مي‌ورزد. وي، مرگ اختياري را که در حکم زايش از خود و ديدن خدا و جهان باقي است، از شروط لازم مي‌شمارد. قاضي همدان، علاوه بر اين شروط، معتقد است که سالک طريقت بايد راه‌هاي هفتاد و سه ملت را يکي بيند و خدا را در دنيا و يا در آخرت طلب نکند، بلکه ضمن برطرف‌کردن خودپرستي، او را در اندرون خود، جستجو نمايد، چه راه طالب اندروني است، نه بيروني.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی
مقاله
57849b700efcf.PNG

فراهنجاری نحوی در دیوان شمس تبریزی

خدابخش اسداللهی

موضوع اساسی در این مقاله فراهنجاری نحوی در دیوان شمس است که شگفتی و تنوعِ خاصّی به غزل‌های وی می‌بخشد. نگارنده، پس از پرداختن به موضوعاتِ آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی به‌عنوان مباحث مقدّماتی، مقاله را با تأکید بر مشخّصه‌هایی چون: تطبیق صفت با موصوف، عدم مطابقت نهاد با فاعل، ایجاد پرش ضمیر، گسترش دادنِ جزء اوّل فعل و نیز با طرح مؤلّفه‌هایی نظیرِ قلبِ نحوی، مطابقه فاعلی، چینشِ واژگانی، استعمال هنریِ فعل‌های مرکب به‌عنوان عناصر نظم‌آفرین، بیان می‌کند که مولانا قصد دارد ضمن ایجادِ آشنایی‌زدایی و درنگ هنری، خواننده را برای کشف مقاصد زیباشناسی انحرافات و سرپیچی‌های نحوی خود که عبارت است از القاء مفهوم کثرت و تنوّع و گریز از محدودیّت‌ها، ترغیب کند و نیز مخاطب را در رسیدن به شکل هنری خود از طریقِ توجّه به نقشِ عناصر نظم‌آفرین راهنمایی نماید. نتیجه آنکه: تصرّفات و نوآوری‌های نحویِ مولوی در دیوان شمس، که به‌واسطه انعطاف‌پذیریِ زبان فارسی و به‌سببِ ضرورتِ وزنی، داشتنِ زبان حماسی، الهام‌گیری از زبان مردم، ناخودآگاهی و ... صورت می‌گیرد، از آن‌رو که توانسته صورت‌های ذهنی مولوی را درست و کامل به مخاطب منتقل کند، زیبا، هنری و پذیرفتنی است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله