داستان بيژن و منيژه، همچون ديگر داستان‌هاي شاهنامه، از جمله آثاري است که به دليل ساختار و درونمايه نمادينش اين قابليت را دارد که با نگرشي کهن‌الگويي مورد نقد و تحليل قرار گيرد. بنابراين نگرش، اين داستان را مي‌توان شرح به فرديت رسيدن قهرمان بيژن نام آن دانست که با دريافت فراخوان، داوطلبانه پاي در مسير فرديت و رشد رواني مي‌نهد. او در چرخه کمال خود که از ايران زمين آغاز و به آن ختم مي‌شود، پس از رويارويي با نيروهاي اهريمني سايه )گرازهاي وحشي)، با نيرنگ پير داناي اهريمني قصه (گرگين) با آنيماي روان ناخودآگاهي خود که در پايين‌ترين سطح زيستي و غريزي‌اش قرار دارد، ديدار مي‌کند و وارد مخمصه‌اي دشوار مي‌شود. بيژن که از سرزمين خير آمده است، در سرزمين شر، زنداني چاهي مي‌شود که نماينده زهدان مادري است. او سرانجام به دستياري رستم از اين مخمصه رهايي مي‌يابد و با بازگشت به ايران زمين، نقطه پايان دايره کمال خود را به آغاز آن پيوند مي‌دهد. داستان با ازدواج نمادين بيژن با منيژه که اکنون از جنبه‌هاي زيستي و غريزي صرف فراتر رفته و وجهه مثبت خود را آشکار کرده است، پايان مي‌يابد. اين داستان نمادين از يک سو شرح به فرديت رسيدن بيژن است؛ اما از سوي ديگر از آنجا که بنابر رويکرد تحليلي يونگ، تمامي عناصر و شخصيت‌هاي يک روايت نمادين، اجزا و پاره‌هاي رواني يک شخصيت واحد هستند، بيژن را بايد بخشي از نيروهاي خوداگاه کيخسرو دانست که در راس هرم تحليلي مذکور قرار دارد و نماينده بعد فعليت يافته کهن‌الگوي خود است که با من خودآگاهي (ايرانيان) به اتحاد و يگانگي رسيده و در قله اين ساحت از روان روايت قرار گرفته است. با اين تاويل مي‌توان گفت که فرديت موجود در قصه بيژن و منيژه در اصل براي کيخسرو اتفاق مي‌افتد؛ زيرا بيژن بخشي از روان کيخسرو است و فرديت او فرديت کيخسرو محسوب مي‌شود.

منابع مشابه بیشتر ...

655b6cc932e3b.jpg

بیژن و منیژه

ابوالقاسم فردوسی

داستان شورانگیز و پرماجرای بیژن و منیژه یکی از جالب ترین بخش های شاهنامه است. درباره این داستان، اغلب اساتید و پژوهندگانی که در احوال فردوسی و شاهنامه، به تحقیق برخاسته اند، عقیده دارند که این داستان، مجزا و جدا از قصص شاهنامه است و فردوسی قبل از به نظر کشیدن دیگر داستان های شاهنامه، بیژن و منیژه را به نظم درآورده و این به دوران جوانی است. بیژن و منیژه یکی از داستان‌های آشنای شاهنامه، کتاب حماسی ایرانیان است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است...

64d3a78cb6ae4.jpg

شاهکاری از شاهنامه فردوسی، بیژن و منیژه

ابوالقاسم فردوسی

داستان بیژن و منیژه یکی از داستان‌های آشنای شاهنامه، کتاب حماسی ایرانیان است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است. درباره این داستان اغلب اساتید و پژوهندگانی که در احوال فردوسی و شاهنامه، به تحقیق پرداخته اند، عقیده دارند که این داستان مجزا و جدا از قصص شاهنامه است و فردوسی قبل از به نظم کشیدن دیگر داستانهای شاهنامه بیژن و منیژه را به نظم درآورده و این به دوران جوانی است. به هر تقدیر داستان بیژن و منیژه چه از قصه های منظوم اولیه فردوسی باشد و چه مجزا یا پیوسته به دیگر داستان های شاهنامه از لحاظ یافت و پرداخت داستانی، فراز و فرود حوادث، شخصیت پردازی و بیان احساسات و عواطف و شخصیت های قصه، از قالب و محتوایی غنی برخوردار است...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57f3394e8f6a3.PNG

بررسي ساختار صوري زبان غزل‌هاي هوشنگ ابتهاج

طیبه جعفری

هوشنگ ابتهاج متخلص به (ه.ا. سايه)، از غزل سرايان نامي معاصر است. توجه وي به غزل سبک عراقي و موفقيت او در پيروي از طرز غزل بزرگترين شاعر اين سبک، حافظ شيزازي، سبب شده است تا وي را «حافظ زمانه» بنامند. يکي از برجستگي‌هاي ويژه ساختار صوري غزل‌هاي او، در سطح توازن‌آوايي است؛ بدين مفهوم که ابتهاج با استفاده از تکرارهاي واجي و هجايي، نظام موسيقايي برجسته‌اي در شعر خويش پديد آورده است که اين امر از يک سو به دليل آشنايي وي با شعر حافظ و پژوهش دهساله او بر ديوان وي است و از ديگر سوي از تسلط وي در موسيقي وا آشنايي‌اش با بساي ري از موسيقي دانان بزرگ معاصر چون «مشکاتيان»، «لطفي» و «شجريان» ناشي مي‌شود. در اين نوشتار سعي بر آن است تا به بررسي توازن‌آوايي و نظام موسيقايي حاصل از آن، که در ساختار صوري (روساخت) زبان قابل طرح و بررسي است، پرداخته شود و از آنجا که تاثيرپذيري ابتهاج، از طرز غزل حافظ، به ويژه در اين مقوله، امر آشکاري است، کوشش شده است تا اين بررسي با مقايسه‌اي ميان غزل حافظ و ابتهاج همراه باشد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
57c3483565fdd.PNG

گاو، مسخ؛ مقايسه شيوه‌پردازش شخصيت در گاو ساعدي و مسخ کافکا

طیبه جعفری

«گاو»، اثر غلامحسين ساعدي و «مسخ»، نوشته فرانتس کافکا از جمله آثار داستاني کوتاه معاصر به شمار مي‌روند که داراي ژرف‌ساختي کاملا شبيه به يکديگرند. اين دو اثر در واقع بياني اکسپرسيونيستي از جامعه عصر ساعدي و کافکاست که مي‌کوشد با رويکردي جادويي، رئاليسم‌ترس و خفقان و استبداد حاکم بر ايران بعد از کودتاي 28 مرداد و پراگ 1900 را به تصوير کشد. اين دو اثر، با وجود داشتن ژرف ساخت يکسان، در حوزه شيوه شخصيت‌پردازي، کاملا با يکديگر متفاوت‌اند، کاربرد گفتگو در مقايسه با ساير شگردهاي‌ پردازش شخصيت، بسامدي بسيار اندک در اين مسخ دارد و در مقابل، توصيف با دامنه کاربرد وسيع، منطق حاکم بر شيوه شخصيت‌پردازي آن به شمار مي‌رود. «مسخ» به عنوان يکي از آثار برجسته ادبيات جهان، مورد توجه بسياري از ناقدان و نويسندگان از جمله ولاديمير ناباکوف قرار گرفته است. درباره «گاو» اثر ساعدي نيز بسياري سخن گفته‌اند اما در هيچ يک از آثار مذکور، به طور مبسوط به بررسي شگردهاي شخصيت‌پردازي در داستان کوتاه «گاو» و مقايسه آن با «مسخ» کافکا پرداخته نشده است؛ از اين روي، در پژوهش حاضر عوامل موثر در پردازش شخصيت در دو اثر داستاني «گاو» و «مسخ» مورد بررسي و مقايسه قرار گرفته است.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله