يکي از شيوههاي مهم آشناييزدايي زبان از نظر فرماليستها، نظم و همنشيني واژگان در شعر است که بنيان آن آهنگ و موسيقي واجهاست و اين عوامل به هر واژه تشخص ميبخشد. آثار ادبي در استفاده از عناصر موسيقي از معيارهاي خاصي بهره ميبرند و کاربرد اين عناصر در آثار منظوم و منثور؛ از ويژگيهاي خاصي برخوردار است. آثار فارسي احمد غزالي نمونهاي از شعر منثور است که عنصر موسيقي در آن، در القا موثر پيام کمک ميکند. بر اين اساس کاربرد انواع موسيقيهاي بيروني (وزن عروضي و هجايي)، موسيقي کناري (قافيه و رديف)، موسيقي داخلي (جناسها و قافيههاي مياني و همخواني مصوتها و صامتها يا واجآوايي)، موسيقي معنوي (انواع هماهنگيهاي معنوي دروني يک مصراع يا چند مصراع از نظر تضاد، طباق، مراعاتالنظير و...) در آثار فارسي احمد غزالي براي القاي هر چه بهتر پيام به مخاطب با استفاده از نوعي آشناييزدايي و برجستهسازي به کار ميرود.
بانو اطرایی از معدود هنرمندانی است که دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. ایشان در زمینه ی معرفی و شناساندن ارزشهای موسیقی اصیل ایران خصوصا ردیف ها و دستگاه های موسیقی ملی و سنتور نوازی معاصر و همچنین آثار و اندیشه های بزرگانی چون پایور و صبا سال ها تلاش نموده و تالیفات و مجموعه آثار ارزشمندی را به جامعه موسیقی کشور تقدیم داشته است.
کتاب ماهور مجموعهای از مقالات موسیقی بود که نخستین جلدش در تابستان 1370، دومین جلدش در بهار 1371 و سومین جلد آن در زمستان 1372 منتشر شد. حسین دهلوی، علی تجویدی، مصطفی پورتراب، فرهاد فخرالدینی، ساسان سپنتا و حسین علیزاده از نویسندگان مقالات کتاب ماهور بودند.
«نظریه عام کلیشهها» یکی از نگاههای صورتگرایانه قرن بیستم به ادبیات عامیانه است که به تأثیر از مطالعات عامیانه، عبارتشناسی و واژگانشناسی صورت گرفت. جی. ال. پرمیاکوف زبانشناس و نویسنده روسی، با نوشتن کتاب از مثل تا قصههای عامیانه (1968) چارچوب نظری این نظریه را بنیان نهاد و با بررسی عناصر بازتولیدی زبان از قبیل ضرب المثلها، چیستان، کنایات، قصهها، و هرگونه عبارت قالبی و فرمولوار زبان در تقابل با متون تولیدی و خلاق زبان، نظریه عام کلیشهها را معرفی کرد. پرمیاکوف و برخی همنظران وی برخلاف گروهی که عقیده داشتند در آفرینشهای ادبی باید از عناصر کلیشهای زبان پرهیز شود و چندان نظر مساعدی بهاینگونه عبارات نداشتند، کوشیدند علت وجودی کلیشهها و فواید ساختار آن را توجیه کنند. و نشان دهند که کلیشهها صرفاً عباراتی دستدوم، کهنه و پیشپا افتاده نیستند. پرمیاکوف از دیدگاه زبانشناسی، نظریه عام کلیشهها را ارائه میکند و حدود طرح کلی نظریهاش از ضربالمثلها (کوچکترین واحد ادبیات عامیانه) تا افسانهها (بزرگترین واحد ادبیات عامیانه) را شامل میشود و بیشتر به دنبال تحلیل ساختاری واحدهای ادبیات عامیانه است. با استناد به عنوان فرعی این کتاب: یادداشتهایی درباره نظریه عام کلیشهها میتوان ادعا کرد که این نظریه هنوز کامل نیست و پرمیاکوف بیشتر درپی طرح مقدماتی این نظریه بودهاست. هدف ما از نگارش این مقاله، معرفی این نظریه و جایگاه آن در نقد ادبی است و برای این منظور، تلقی زبانشناسان و صورتگرایان را در مورد کلیشهها و نظریه عام کلیشهها در حوزه ادبیات عامیانه جست وجو کردهایم.
نقد ساختاري طرح روايي در داستان، روشي براي نقد داستان است. در اين مقاله، ابتدا تعريف روايت و ساختمان آن ارائه شده و سپس تمايز آن با عناصر زباني مطرح ميشود. روايت، عنصري از داستان است که در حيطه زبان قرار ندارد و به عنوان جوهره و اساس داستان، قصه، نمايشنامه و ديگر قالبهاي ادبي مربوط، ساختار محوري اثر هنري را تشکيل ميدهد. طرح روايي شامل مواردي از عناصر داستان ميشود که در بررسي ساختمان روايت اهميت به سزايي دارند. طرح روايي در ساختارشناسي داستان بسيار اهميت دارد و در اينجا به منظور تحليل طرح روايي و ساختار آن، عناصر طرح بررسي ميشوند. ساختشناسي روايت موتيفهاي هنري داستان را آشکار ميسازد و نحوه ارتباط مخاطب با داستان و روايت از اين ديدگاه مطرح خواهد شد. در پايان، روش و شيوه اين نقد به صورت مستقل و کاربردي ارائه ميشود و اهميت و ارزش اين روش بررسي ميگردد.