در اثري ادبي ـ هنري تا نوشته ساختار منطقي مستحکمي نداشته باشد، اجزاي اثر جايگاه ويژه خود را نيافته و چنان که بايد به زيبايي و تاثير دست نمييابند و در نهايت به شکل ايدهآل هنري راه پيدا نميکند. اوج شگرف و شگفت آفرينش اثر هنري تلفيق و آميختگي پيامها و ساختارهاست که شکل را ميآفرينند. نظامي در خمسه از زباني پخته، پيراسته و آراسته که خاص شاهکارهاي بزرگ ادبي است، به نحو شايسته بهره برده است، هر هنرمندي چکيده فکر و ذوق و نبوغ خود را با کيفيتي خاص از ترکيب اجزاي مواد متشکل آن هنر عرضه ميکند و خميرمايه هنر شاعر واژگان زبان است. شيوايي و دلنشيني گفتار هر شاعر هنرمند به مهارت در گزينش و چينش واژهها و چگونگي ترکيب و آرايش آنها بستگي دارد و در وراي ترکيب واژههاست که هالهاي براي ايجاد معاني، تعبيرات و مضمون آفريني پديد ميآيد. نظامي در مثنويهاي خود ضمن استفاده از ذخائر زبان خاص شعر به کاربرد زبان رايج مردم علاقمند بوده و از سوي ديگر در خلق و آفرينش تعبيرهاي جديد و ترکيبات واژگان نظير خنده ناک، ابرناک، آبناک، غم و شادي نگار، داوريگه، بختور، سگ زباني، دهل زباني، رايگان گرد، فکرتانگيز، گلاب انگيز که موجب گسترش دامنه معاني و مفاهيم گرديده، سهم ارزشمندي دارد. در اين مقالت ويژگيهاي برجسته زباني نظامي از قبيل واژهگزيني، ترکيبسازي، وصف، تکرار، امثال و حکم و برخي ويژگيهاي سبکي دستوري نظير تبديل، حذف، تاکيد و ... مورد بررسي قرار گرفته است.
زبان مجموعه ای قراردادی از سمبل های صوتی است و چیزی نیست که به طریقی ناگهانی به وجود آمده باشد. تکامل زبان با تکامل خود انسان همگام بوده و تحقیق در پیدایش آن با تحقیق در زندگی انسان توام است. بسیاری براین باورند که همه زبانها از یک زبان اصلی منشعب گردیده و به تدریج شباهت خود را به زبان مادری از دست داده است. همه کسانی که با زبان یا آموزش آن سروکار دارند به احتمال زیاد این داستان کتاب مقدس را شنیده اند که: وقتی تمامی ساکنین کره زمین از یک زبان واحد چند کلمه ای استفاده می کردند انسانها در یک دشت بزرگ گرد هم آمدند و گفتند: بیایید برای خود شهر و برجی به بلندای آسمان بسازیم، و بدین ترتیب برای خود نامی باقی گذاریم. آنگاه خداوند به شهر و برج آنها درآمد و گفت"اگر انسان با داشتن یک زبان واحد بتوان برای اولین بار این چنین کار خطیری را انجام دهد بی شک بعدها نیز می تواند هر تصمیم دیگری را نیز عملی نماید. از این رو زبانشان را در هم و برهم می کنم تا قادر به درک گفتار یکدیگر نباشند".و آنگاه خداوند آنها را به سراسر کره خاکی پراکند تا بدین ترتیب آنها از ساختن شهر خویش صرفنظرکنند. این برج را برج بابل نامیدند. زیرا خداوند زبان آنها را درهم و برهم کرده بود...
این کتاب دربرگیرنده هفت مقاله به این ترتیب است: پیرامون زبان و زبانشناسی؛ فارسی، زبانی عقیم؟؛ جمله، واحد ترجمه؛ روانشناسی زبان؛ اهمیت استنباط در درک زبان؛ ادراک گفتار؛ و مقایسه مقولات اسم در زبان فارسی و انگلیسی. هر یک از مقالات واحد مستقلی است که میتوان بدون توجه به مقاله قبل و بعد از آن مطالعه شود؛ ولی در تنظیم آنها سعی شده است مباحث کلیتر و زودتر مطرح شود و مقالاتی که به نحوی با هم مرتبط هستند، کنار هم قرار گیرند. این مقالهها جنبه فنی زبانشناسی ندارند؛ ولی در نوشتن آنها خواننده غیرزبانشناس ولی علاقمند به مباحث زبان و زبانشناسی مورد نظر بوده است.
اين مقاله ضمن معرفي و شناساندن «روح الامين شهرستاني» به محضر ادبدوستان و ادب پژوهان، به مقايسه اجمالي منظومه «ليلي و مجنون» روح الامين شهرستاني با سلف آن «ليلي و مجنون» نظامي گنجهاي و همچنين پيشينه تقليدي از اين منظومه پرداخته است تا وجوه افتراق و اشتراک اين دو داستان از لحاظ روايت، ساختار و لفظ بررسي شود. روح الامين در شعرش به حکيم نظامي توجه داشته است و بيترديد او در اين پيروي از تجربه استادان پيش از خود بهره برده است؛ چنانکه از امير خسرو دهلوي، جامي و سنايي که از مقلدان نظامي هستند نام برده و از آنها به بزرگي ياد کرده است. روح الامين در کتاب خسرو و شيرين هدف از سرودن اين منظومه را برطرفکردن ضعفهاي خسرو و شيرين ميداند؛ البته در کتاب ليلي و مجنون نيز بر همين عقيده است و در روايت داستان دست ميبرد و با اين وجود در جايجاي کتاب از مقدمه تا پايان ميتوان ردپاي نظامي را ديد که چگونه روح الامين حتي در استعمال لفظ، معني و مفهوم به نظامي نظر داشته است و اگر اختلافاتي در اين بين ديده ميشود مربوط به نحوه بيان است که از شاعري به شاعر ديگر متفاوت است.
کنایه یکی از زیباترین و دقیقترین اسلوبهای هنری گفتار و رساتر از حقیقت است، زیرا در کنایه ذهن انسان از ملزوم به لازم منتقل میشود و با نوعی دلیل همراه میشود. کنایه از مهمترین شگردهای زیباآفرینی در شعر و از طبیعیترین راههای بیان است که در آیات قرآنی، اعتقادات پیشینیان، آداب و رسوم اجتماعی، گفتار عامه، امثال و حکم، تقاضا، انتقاد و در شعر، بخصوص در انواع هجو، نمونههای بسیاری از استعمال کنایه را میتوان یافت. در این مقاله با توجه به تاریک و مبهم بودن مرز بیان کنایه، استعاره، و مجاز در کتب بلاغی، تمامی مباحث علم بیان را میتوان از نگاهی دیگر در دو حوزه حقیقت و مجاز جای داد؛ اگر تشبیه در گستره حقیقت و استعاره در پهنه مجاز قرار داشته باشد، کنایه در هر دو میدان میتواند جای گیرد. کنایه مانند استعاره از حوزه حقیقت به مجاز راه مییابد با این تفاوت که معنی حقیقی خود را نیز حفظ میکند، به گونهای که بزرگان بلاغت نیز بر این باورند که اراده معنای حقیقی در کنایه جایز است. بنابراین میتوان گفت کنایه نه حقیقت صرف است نه مجاز صرف بلکه برزخی است ما بین حقیقت و مجاز و یکی از عوامل مهم زیبا آفرینی در کلام ادبی. اصولا در کنایه، کلام یکی است اما دو معنی از آن بر میآید. کنایه چون کیمیایی است که مس زبان عادی را به زر شعر مبدل میسازد.