افسانهها و حماسههای اسطورهای با بنمایه نبرد پدر و پسر، از مضامین مهیج اقوام آریایی و انعکاسی از پیکار مجاز و حقیقت هستند. وجود سلسله شباهات بیشمار بین حماسه رستم و سهراب و سروده ژرمنی هیلدبراند، حیرت و توجه بسیاری از محققین شرق و غرب را طی دو قرن اخیر معطوف خویش ساخته است. جستار حاضر، تلاشی است تا از گذر بررسی تطبیقی این دو حماسه، شناخت بیشتری در زمینه ریشهیابی کهن الگوها، چگونگی راهیابی و تثبیت آنها در بین ملل خویشاوند و یا احتمال الگوپذیری آنها از یکدیگر حاصل شود.
حاصل سخنرانیهای عباس آریانپور با موضوع نفوذ عقاید آریایی در دین یهود و مسحیت در دانشگاههای مختلف دانشگاههای خارج از کشور است که بهصورت مختصر و کلی به نفوذ عقاید دین زرتشت و میترایی در دین یهود و مسیحیت میپردازد. مؤلف این نوشته مختصر را ر چهار بخش تنظیم کرده است: بخش اول به مهاجرت اقوام آریایی اختصاص دارد، بخش دوم کتاب به معرفی دین زرتشت و عقاید آن میپردازد. بخش بعدی، به نفوذ عقاید دین زرتشت در دین یهود و مسیحیت میپردازد. از جمله عقایدی که مؤلف معتقد است یهودیان و به تبع آن در قرنهای بعدی مسیحیان از عقاید دین زرتشت و دین میترایی گرفتهاند، بدین شرح است: سلسله مراتب فرشتگان، تثلیث، بهشت و دوزخ و اعتقاد به روز رستاخیز، عقیده نجاتدهنده، داستان تولد عیسی و سرودههای مسیحی. مؤلف در بخش پایانی بهصورت مختصر به مقایسه میان گفتهها و نوشتههای زرتشت و دین یهود و مسیحیت میپردازد
رستم و سهراب یکی از داستانهای غم انگیز شاهنامه است و داستان مرگ سهراب جوان را به تصویر میکشد که بر اثر جنگ با رستم، به دست پدر کشته میشود. سهراب پهلوان افسانهای در شاهنامه است که پدرش رستم و مادرش تهمینه دختر شاه سمنگان است. سهراب با سپاه تورانیان به نبرد ایران آمد و در جنگی تنبهتن با رستم کشته شد، درحالیکه همدیگر را نمیشناختند. تراژدی رستم و سهراب، تراژدی بیخبری است. کتاب حاضر شامل این عناوین است: فصل اول: حماسه ها، ساختار حماسه، خصوصیات عمده شعر حماسی فصل دوم: مختصات شاهنامه، دوره اساطیری، دوره پهلوانی، دوره تاریخی، حماسه سرایی پس از فردوسی فصل سوم: اسطوره چیست؟ حماسه و تراژدی، حماسه ها و اساطیر بابلی و سومری، حماسه گیل گمش، مهابهاراتا (حماسه ای از هند)، رامایانا، هومر و ایلیاد و اودیسه، انه اید (حماسه ای از روم)، دیگر حماسه های اروپایی، اعراب و حماسه فصل چهارم: سه دیدگاه بر حماسه رستم و سهراب، 1.دیدگاه استاد منوچهر مرتضوی، 2.دیدگاه استاد زرین کوب، 3.دیدگاه استاد مینوی، متن داستان رستم و سهراب.
زماني كه كافكا به سال 1912 براي نگارش تمثيلي تحت عنوان «مسخ» دست به قلم ميشود، در واقع گلايه و شكوه خود را از زمانه و تاثيرات منفي زندگي صنعتي در قبال ارزشهاي انساني بيان ميكند. نگاه كافكا در مسخ، نگاهي به انگارهها و شخصيت خود او در يك جامه سوداگر صنعتي است. كافكا در صدد اثبات مضرات تحولات صنعتي و تاثيرات سوء آن در رفتارهاي انساني است. او رشد جوامع صنعتي را عاملي براي دوري و ناديده گرفتن ارزشهاي انساني مي داند. در نگرش كافكا انسان زوال يافته از روند شتابان صنعتيشدن به موجودي پوچ و زائد همچون حشره تبديل ميشود. كافكا در مسخ خود را در نقاب حشرهاي به نام گرگور زامزا پنهان ميكند و در اين قالب جامعه پيرامون خود را به زير ذره بين نقد ميبرد. نگارنده مقاله بر آن است تا با پرداختن به گزيدههايي از تمثيل مسخ، بر اثبات روند رو به زوال انسانيت و ناتواني انسان در برابر مدرنيته و از خود بيگانگي انسان حاضر صحه بگذارد.
اسطوره و حماسه به عنوان گونهای از فرهنگ عامه، پیش از ظهور ادبیات پدید آمده و با ادبیات ملل ارتباط تنگاتنگی پیدا کرده است. با وجود تفاوتهای فراوان بین انسانها و فرهنگها، از نظراسطوره و حماسه شباهتهای مشترک فراوانی بین آنها وجود دارد. ادبیات جهان سرشار از عناصر حماسی اسطوره ـ ایی است. این مسأله در مورد ادبیات ایران و آلمان نیز در شا هنامه و سرود نیبلونگن [Nibelungenlied] به خوبی قابل مشاهده است. هردو اثر به لحاظ زبانی و فرهنگی زیر مجموعه زبانهای هندو ژرمنی قرار دارند و در آنها عناصر مشترک فراوانی به چشم میخورد. در این مقاله سعی میشود ابتداء به مفاهیم و پیشینه تاریخی هردو اثر پرداخته شود و سپس به طور مفصل به بررسی جهانبینی و تفاوت دیدگاه و ویژگیهای حماسی این دو اثر جاودان در ادبیات حماسی ایران و آلمان نیز پرداخته شود.